رسته‌ها
یک فنجان دلتنگی - دفتر نهم
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 22 رای
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 22 رای
.
کمی حرف نا حساب نه به جایی بر می خورد نه حساب و کتابی را آشفته !
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
57
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
sagaro
sagaro
1392/09/03

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی یک فنجان دلتنگی - دفتر نهم

تعداد دیدگاه‌ها:
18
[quote='sinyasin']بامن است یامن است
نمیدانم .
تنها این چند کلمه میتواند کل تصویر زیستن آدم باشد . همانجور تنها . همانجور سرد . همانجور گنگ و گیج و خالی بودن از عبور ها .[/quote]
به خودم می بالم به خاطر بهره مندی از خواننده و مخاطبانی نکته پرداز و دقیق . سپاس از شما . ممنون از کتابناک .
بامن است یامن است
نمیدانم .
تنها این چند کلمه میتواند کل تصویر زیستن آدم باشد . همانجور تنها . همانجور سرد . همانجور گنگ و گیج و خالی بودن از عبور ها .
والا چی بگم محسن جان...
ممنون ازحضور ودرکت.
" سخت ترین خیال من آسان ترین واقعیت او بود وساده ترین واقعیت من ناممکن ترین خیال او.
بودن واقعی ،شجاعت بودن می طلبد و بودن خیالی ،نبودن است
" (از متن کتاب ص 8)
وقتی این متن زیبا را در کتاب دیدم به تاریخ آن توجه کردم: در تاریخ 24-1-92 ساعت 8 شب نوشته شده بود.
هر چه اندیشیدم نتوانستم بفهمم که در زمان الهام این متن و شعرش در چه حالی بودم.
انگار آلزایمر، رفیق جوانی و مونس پیری ام خواهد شد! اما هر چه بود فهمیدم قلندر عزیز ما حال دیگری داشته و دارد....
سپاس و دست مریزاد به اینهمه شوق...
.
.
[quote='sagaro']رفقای عزیزم جناب ملای کتابناک سلام وافر خدمت تک تک دوستان با معرفت رسوندن و به دلیل مشغله زیاد عذرخواهی کردند . شاید روزی راضی شد و دوباره کتابناکی شد .[/quote]
هلـــه نومیـــد نباشی کـــه تـــو را یـــار بــراند
گـــرت امروز بـــراند نــه کـــه فـــردات بخواند
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کـــن آن جا
ز پس صبر تـــو را او به ســـر صـــدر نشاند
و اگــر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرهــا
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند...
مولوی
رفقای عزیزم جناب ملای کتابناک سلام وافر خدمت تک تک دوستان با معرفت رسوندن و به دلیل مشغله زیاد عذرخواهی کردند . شاید روزی راضی شد و دوباره کتابناکی شد .
دوست بزرگوار سرکار خانم گیلدخت ضمن سپاس فراوان از دقت و حوصله شما و ارزشی که با صرف وقت برای این جزوه قائل شدید باید عرض کنم که در مورد اول کاملن با شما موافقم و راستش خودم هم از این مخفف ها دلگیرم ولی خوانش آهنگین شعر را مدنظر داشتم و چاره ای نیافتم ! در مورد دوم امیدوارم در تصویر سازی موفق بوده باشم ، باید دید نظر خوانندگان چیست . باز هم از لطف شما سپاسگزارم . امید که این دفتر گوشه ای از مکنونات قلبی شما و سایر دوستان را هم به تصویر کشیده باشد.

دوست گرامی جناب ساگارو با سلام

بگذارید این گونه کلام رو شروع کنم ، هنرمندی بزرگ چنین گفته : که همه ما هستی رو می بینیم ، شاعر هم مثل ما به همون نقطه از هستی نگاه می کنه که ما نگریستیم اما او چیزی رو می بینه که ما نمی بینیم و ادراکی به او دست می ده که ما به درکش راه نداریم و همین فرق شاعران با ماست... شاعر زاویه های دید را برای ما پررنگ تر می کنه و احساسی رو به ما منتقل می کنه که در محاوره عادی زندگی از توصیفش عاجزیم...و ما رو به کنه عمیق ذات اشیا و هستی رهنمون می کنه ...
با سپاس از شما چند نکته رو در ویژگی اشعار این دفتر بیان می کنم. ( جسارتا )
الف ) با تطوری که شعر معاصر طی کرده ، کاربرد مخفف واژه کم کم جای خودش رو به تلفظ کامل می ده . در بعضی از اشعار این ویژگی هچنان خودش رو حفظ می کنه :
با دوست بگو راز دلم را چه کنم
گر خون نچکد زورق غم را چه کنم؟
( چمچاره )
خورشید بزد خنده پس از بارش
یعنی پس گریه خنده پیدا شد
خواهی که رهد مرکبت از مرداب
ابری که شدی ، گریه مداوا شد
( باران دیده )
ب ) نکته دیگه که اوج توانمندی شعر رو می رسونه نقطه اوج و پیامی ست که به خواننده منتقل می شه که به نظر من دو زیبایی رو در خود جمع می کنه شکوه تصویرسازی و پیامی که مکمل تصویر با یاری گرفتن از یک تازگی هست که در جای دیگری نمی بینی و این ، همون سبک مستقلی یه که استقلال در تفکر شاعر رو موجب می شه و از دیگر قالب ها جداست:
اوج / قافله ی سیاه / غمزده و پریشان / داغدارو گریان / آهسته در پس انبوه سیم های خاردار ...
و پلاکی / اما دستی به سوی ان دراز نشد / آه مادر / من اینجایم ، تنها و غریب

( غریبی )
به همین ، بسنده می کنم تا دوستان عزیز دیگری از راه برسن و چکامه سرای دفتر زیبای ( یک فنجان دلتنگی )باشن
امیدوارم انتشار این دفتر مقدمه ای برای مشاهده دفتر دیگر شاعران خوب کتابناکی باشه
سپاس از شما دوست ارجمند
[quote='belher2']ای غم تو دگر خانه خرابم نکنی
از غم کده این بار جوابم نکنی
خوب وبد زندگی ز اقبال من است
درآتش وعظ خود کبابم نکنی
مائیم وقلندری که شد پیشه ما
محکوم به راه نا ثوابم نکنی[center][/center]
تقدیم به شاعر کتابناکی اقای بیک پور[/quote]
زبانم از سپاس شما قاصر است دوست عزیز. برقرار و تندرست باشید جناب معصومی :)
[quote='sobhesahari']سلام وسپاس عالی بود ممنونم...سبز باشید وبهاری[/quote]
سپاسگزارم دوست من :)
یک فنجان دلتنگی - دفتر نهم
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک