دیوان هلالی جغتائی
نویسنده:
هلالی جغتائی
مصحح:
سعید نفیسی
امتیاز دهید
هلالی استرآبادی قطعا یکی از بهترین غزلسرایان ایران و یکی از بزرگترین شاعران اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم بوده است. در زمان خویش نیز شهرت فراوان داشته و معاصران وی او را بزرگ داشتهاند. از اقسام مختلف شعر قطعا غزل را بهتر میسرود و بیان لطیف و شورانگیز و روان و سلیس دارد. پس از آن در مثنوی بیش از اقسام دیگر زبردست بوده و قصاید وی چندان استادانه نیست. در این کتاب افزون بر دیوان هلالی، مثنوی شاه و درویش که بر وزن هفت گنبد نظامی سروده و مثنوی صفات العاشقین که بر وزن خسرو و شیرین نظامی نظم کرده آورده شده است.
شادروان سعید نفیسی در مقدمه می نویسد:
هلالى استرابادى قطعا یکى از بهترین غزل سرایان ایران و یکى از بزرگترین شاعران اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم بوده است. در زمان خویش نیز شهرت فراوان داشته و معاصران وى او را بزرگ داشتهاند.
نخستین کسى که ذکر ازو کرده علیشیر نواییست که در مجالس النفایس دربارۀ وى سخن رانده.
ى الواقع در فضایل کم از فضلاى عصر نبود. کمال شعر را بر آن کمالات افزوده بود و در مثنویات سه کتاب در رشتۀ نظم کشیده، از آن جمله یکى شاه و درویشست، که از اکثر مثنویات استادان در روانى الفاظ و چاشنى معانى در پیشست، سوادش رشگ گلستانست، بلکۀ غیرتافزاى بوستان. این چند بیت در صفت بزم از آن کتابست، مثنوى:
شاه را میل سوى باده کشید / باده با دلبران ساده کشید
مجلس آراستند و مى خوردند / مى بآواز چنگ و نى خوردند
روى ساقى ز باده گل گل شد / غلغل شیشه صوت بلبل شد
شد لب گلرخان شرابآلود / همچو برگ گل گلاب آلود
عکس رخ در شراب افگندند / در شفق آفتاب افگندند
لب شیرین ببادۀ دیرین / چون رساندند گشت لب شیرین
خندۀ شاهدان شورانگیز / گشت در جام باده شکر ریز
پر مى لعل شد پیالۀ زر / گل رعنا نمود پیش نظر
شیشۀ صاف از مى دلکش / چون دل صاف عاشقان بىغش
دختر رز که شیشه منزل کرد / گرم خون بود جاى در دل کرد
برجستهترین اثر او مثنوی شاه و درویش (شاه و گدا) است که به زبان آلمانی نیز ترجمه شدهاست. اهمیت هلالی به خاطر غزلهای لطیف و پرمضمون و خوش آهنگ اوست که مجموع آن نزدیک به ۲۸۰۰ بیت است.
بیشتر
شادروان سعید نفیسی در مقدمه می نویسد:
هلالى استرابادى قطعا یکى از بهترین غزل سرایان ایران و یکى از بزرگترین شاعران اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم بوده است. در زمان خویش نیز شهرت فراوان داشته و معاصران وى او را بزرگ داشتهاند.
نخستین کسى که ذکر ازو کرده علیشیر نواییست که در مجالس النفایس دربارۀ وى سخن رانده.
ى الواقع در فضایل کم از فضلاى عصر نبود. کمال شعر را بر آن کمالات افزوده بود و در مثنویات سه کتاب در رشتۀ نظم کشیده، از آن جمله یکى شاه و درویشست، که از اکثر مثنویات استادان در روانى الفاظ و چاشنى معانى در پیشست، سوادش رشگ گلستانست، بلکۀ غیرتافزاى بوستان. این چند بیت در صفت بزم از آن کتابست، مثنوى:
شاه را میل سوى باده کشید / باده با دلبران ساده کشید
مجلس آراستند و مى خوردند / مى بآواز چنگ و نى خوردند
روى ساقى ز باده گل گل شد / غلغل شیشه صوت بلبل شد
شد لب گلرخان شرابآلود / همچو برگ گل گلاب آلود
عکس رخ در شراب افگندند / در شفق آفتاب افگندند
لب شیرین ببادۀ دیرین / چون رساندند گشت لب شیرین
خندۀ شاهدان شورانگیز / گشت در جام باده شکر ریز
پر مى لعل شد پیالۀ زر / گل رعنا نمود پیش نظر
شیشۀ صاف از مى دلکش / چون دل صاف عاشقان بىغش
دختر رز که شیشه منزل کرد / گرم خون بود جاى در دل کرد
برجستهترین اثر او مثنوی شاه و درویش (شاه و گدا) است که به زبان آلمانی نیز ترجمه شدهاست. اهمیت هلالی به خاطر غزلهای لطیف و پرمضمون و خوش آهنگ اوست که مجموع آن نزدیک به ۲۸۰۰ بیت است.
آپلود شده توسط:
poorfar
1392/10/04
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دیوان هلالی جغتائی
که در مطالعه ی صفحه ی جمال تو باشم
محتسب تا چند در شور اورد میخانه را؟
هر کجا شبها ز سوز خویش گفتم شمهای
شمع را بگداختم، آتش زدم پروانه را
قصه پنهان ما افسانه شد، این هم خوشست
پیش او شاید رفیقی گوید این افسانه را
این همه بیگانگی با آشنایان بس نبود؟
کاشنای خویش کردی مردم بیگانه را
از هلالی دیگر ای ناصح، خردمندی مجوی
بیش از این تکلیف هشیاری مکن دیوانه را
کانجا که تویی باد رسیدن نتواند...
*
خاکم چو برد باد , پریشان شوم از غم
کز من به تو ناگاه غباری برساند...
*
مشکل غم و درد است که دردو غم ما را
بی غم نکند باور و بی درد نداند...
*
عالم همه غم دان و غم او مخور ای دل
مِی خور؛ که تو را از غم عالم برهاند....
"هلالی"
ای کاش که دیده نیز با دل بودی
هلالی
با سپاس از دوست فرهیخته و پرتلاشمان جناب پورفر.