نزهه القلوب
نویسنده:
حمدالله مستوفی
مصحح:
گای لیسترانج
امتیاز دهید
✔️ نزهةالقلوب کتابی دانشنامهگونه از حمدالله مستوفی است. وی این کتاب را در سال ۷۴۰ قمری نگاشته و بنیادش را بر یک فاتحه، سه مقاله و یک خاتمه نهادهاست.
كتاب با يادآورى شروع شده كه به اهميت كتاب و چگونگى جمعآورى آن شروع شده، سپس به پيشگفتار مىپردازد كه حاوى ترجمه مقدمه لسترانج بر چاپ اروپا، شرح زندگانى مؤلف، مقدمه كتاب نزهة القلوب و فهرست كتاب مىباشد و در ادامه وارد متن كتاب مىشود.
كه از مقاله سوم شروع شده و آن را به چهار بخش تقسيم كرده است:
قسم اول، در ذكر حرمين شريفين و مسجدالاقصى، بيشتر غرض از تألیف اين كتاب شرح احوال ايران است؛ اما چون افضل بقاع جهان و قبله اهل ايمانست از باب تيمن و تبرّك شروع كتاب با اين امور باشد.
قسم دوم، در شرح احوال ايران زمين كه شامل مطلعى در شرح تقسيم و طول و عرض و حدود اقاصى و قبله بلاد ايران زمين است و مقصدى در در ذكر ولايات و بلاد ايران و چگونگى آب و هوا و بنياد عمارات و وصف ساكنان ولايات؛ شامل بيست باب و مخلصى در پنج فصل در ضبط طرق و انهار و عيون و اشجار و جبال.
در پايان دو فهرست مفصل از نامهاى كسان و كتابها و سورهها و فهرست نامهاى جاىها ذكر شده است.
بیشتر
كتاب با يادآورى شروع شده كه به اهميت كتاب و چگونگى جمعآورى آن شروع شده، سپس به پيشگفتار مىپردازد كه حاوى ترجمه مقدمه لسترانج بر چاپ اروپا، شرح زندگانى مؤلف، مقدمه كتاب نزهة القلوب و فهرست كتاب مىباشد و در ادامه وارد متن كتاب مىشود.
كه از مقاله سوم شروع شده و آن را به چهار بخش تقسيم كرده است:
قسم اول، در ذكر حرمين شريفين و مسجدالاقصى، بيشتر غرض از تألیف اين كتاب شرح احوال ايران است؛ اما چون افضل بقاع جهان و قبله اهل ايمانست از باب تيمن و تبرّك شروع كتاب با اين امور باشد.
قسم دوم، در شرح احوال ايران زمين كه شامل مطلعى در شرح تقسيم و طول و عرض و حدود اقاصى و قبله بلاد ايران زمين است و مقصدى در در ذكر ولايات و بلاد ايران و چگونگى آب و هوا و بنياد عمارات و وصف ساكنان ولايات؛ شامل بيست باب و مخلصى در پنج فصل در ضبط طرق و انهار و عيون و اشجار و جبال.
در پايان دو فهرست مفصل از نامهاى كسان و كتابها و سورهها و فهرست نامهاى جاىها ذكر شده است.
آپلود شده توسط:
Mahsaa
1399/03/30
دیدگاههای کتاب الکترونیکی نزهه القلوب
موضوع این است که از زمانی که دایره ارتباطات رسمی ایران با کشورهای اروپایی بازتر شد در نقشه ها، مکاتبات و اعلانهای رسمی از واژه هایی همچون پرشیا، پارس، پرس، پرسه (برگرفته از پرسه پولیس/ پرسپولیس که یونانیها پایتخت هخامنشی را بدان نام می شناختند) استفاده می شد و در زمان رضاشاه به شکل رسمی و قاطع به تمام کشورها اعلام شد نام رسمی این مرز و بوم «ایران» است و نه چیز دیگر که در تمام مراودات و مکاتبات رسمی باید رعایت شود.
بگذریم که در همان زمان و بعدها هم علامه هایی بودند که انتقاد از همه کارهای رضاشاه اعم از درست و غلط را سرلوحه همت خود قرار دادند و اینجا هم گفتند: این چه کاری بود؟! نام پرشیا در تمام اروپا و ینگه دنیا شناخته شده و یادآور افسانه هایی دل انگیز و... بود. الآن ممکن است Iran با Iraq یا Eran -شهری باستانی در هند- اشتباه گرفته شود و چه و چه!!