رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
هیچ یک از آنها باز نمی گردد
امتیاز دهید
5 / 5
با 3 رای
نویسنده:
مترجم:
بهمن فرزانه
امتیاز دهید
5 / 5
با 3 رای
✔️ کتاب «هیچ یک از آنها باز نمی‌گردد» نوشته آلبا دسس پدس، نویسنده کوبایی‌تبار، است.

ماجرای کتاب داستان دختران جوانی است که هر یک از آن ها با دنیایی از خاطره‌های گوناگون گذشته و آرزوهای بزرگ آینده برای تحصیل در یک شبانه روزی در شهر رم جمع شده‌اند. زمان داستان مربوط به شروع جنگ‌های داخلی اسپانیا و آغاز جنگ‌جهانی دوم است. وحشت از جنگی نابهنگام در سطر سطر این رمان موج می‌زند و همین ترس از فاشیسم و نازی هاست که برجذابیت داستان می افزاید و خواننده را تا به انتها به دنبال خود می‌کشاند.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:
«پیراهن‌های مشکی‌اش، این جا و آن جا به دیوارها نیز آویزان شده بود، به نحوی که گویی تمامی اتاق را با پارچه‌های عزاداری آستر کرده‌اند. دخترها، اغلب، پس از شام در آن اتاق گرد هم جمع می‌شدند تا درس حاضر کنند. همگی در حالی که دلشان می‌خواست به اتاق‌های خود بروند و بخوابند، بر ضد خواب مقاومت می‌کردند. تنها دختری که همیشه بیدار و سرحال بود، اکسنیا بود. او بود که تصمیم می‌گرفت: «یالاّ، برویم» و دیگران جرئت نمی‌کردند مخالفت کنند. در گوشه‌ای که والنتینا درس می‌خواند، نور چراغ به نحوی خفیف روی میز افتاده بود. و او، از سرما در خود فرو رفته بود. اواسط ماه نوامبر بود ولی پیدا بود که زمستان سختی را در پیش دارند. دخترک، کتاب را زمین گذاشت. سر خود را به سمت تختخواب برگرداند و پرسید: سیلویا، خوابیدی؟ ـ نه، دارم فکر می‌کنم. ـ ولی خواب بودی... ـ نه، داشتم فکر می‌کردم که فردا، در دهکده ما، جشن مهمی برپا می‌کنند. مادرم پیتزا با کشمش درست می‌کند. در بخاری دیواری هیزم می‌سوزانند و پسرخاله‌ها و دخترعموها، همگی برای صرف غذا به خانه ما می‌آیند. ـ دلت می‌خواست که تو هم آن جا بودی؟».
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
mohammadimohamm
mohammadimohamm
1392/08/08

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی هیچ یک از آنها باز نمی گردد

تعداد دیدگاه‌ها:
1
تجربه‌ی حضور و ظهور چنین دخترانی در ایران کنونی بسیار نزدیک به جهان رمان حاضر است. به سبب گشایش دانشگاه‌های رنگین در گوشه و کنار کشور با عنوان‌های مختلف و حضور دختران تازه بالغ در جایی غیر از زادگاه اصلی ایشان،‌ بروز تجربه‌هایی از نوع تجربیات قهرمانان داستان گریز ناپذیر است. در این روزگار که هر خانواده تجربه حداقل حضور یک دختر یا پسر را در دانشگاهی دور، و در شهری با فرهنگ متفاوت و گاه متضاد را دارد نیاز به خواندن این رمان بیش از پیش وجود دارد. فرزندان دور از خانه، در دگردیسی ناگهانی خود شروع به پوست انداختن می‌کنند و اگر این تغییرات دور از هرگونه نظارت باشد، معلوم نیست چه سرانجامی برای آنها تصویر خواهد شد.
آلبادسس پدس با تصویرسازی آگاهانه‌اش، جامعه را با واقعیت‌هایی رو به رو می‌سازد که ساخته و پرداخته‌ی خود آنهاست. جامعه‌ای که فریب، دروغ و هوس از نکات بارز و برجسته‌ی آن می‌باشد و فرزندان این جامعه را به گرداب خویش فرو می‌کشد. جنگ بخشی از این مشکلات را دامن می‌زند اما سرنوشت هر کدام از مخلوقات آلبادسس پدس به یکی از موضوعات فراگیر در جامعه مثل شهوت، فریب، عشق پوشالی، بی مسئولیتی و ... وابسته است.
نویسنده بی هیچ گونه طرفداری و یا موضع گیری خاص، پرده از رازهای نهفته‌ای برمی‌دارد که گاهی جامعه برای در امان ماندن از آنها بر این رازها سرپوش می‌گذارد و به انکار آنها می‌پردازد. آلبادسس پدس، آینه‌ای در برابر دختران دانشجو و والدین آنها می‌گذارد تا با دیدن آنچه در پشت ماجراها می‌گذرد، موفق به درک واقعیت شوند.
هیچ یک از آنها باز نمی گردد
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک