رسته‌ها
آرامش جان خسته
امتیاز دهید
5 / 5
با 1 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 5
با 1 رای
مقدمه از مهدی رضایی؛ نویسنده و مدرس داستان نویسی:
در این داستان با سرگذشت پرفراز و نشیب دختری جوان روبه رو هستیم که به شیوه ای ساده و جذاب و با نثری روان و گویا روایت می شود.
روایت علاوه بر سرگرم کننده بودن داستان، مقابله با سختیها، امید داشتن را به مخاطب منتقل می کند. روایت مادری که در هراس است چگونه به دخترش بگوید که چرا دو نام خانوادگی دارد.

از متن کتاب:
می دانستم دیر یا زود باید پاسخگوی سوالات شیرین باشم، روزی که بفهمد پدرش غیر از کسی است که بابا صدایش می کند. موقع ثبت نام او در کلاس اول پرسید: «مامان مگه ما دو تا فامیل داریم؟»
در چشمانش که مانند چشمان پدرش سیاه، شفاف و درشت بودند نگاه کردم، سرم را به علامت مثبت تکان دادم. ناظم مدرسه از زیر عینکش نگاهی به من انداخت. نگاهم را از او قاپیدم. وقتی ناظم گفت: «شیرین جعفرزاده!»
شیرین لبه مانتوی مرا گرفت و چندبار کشید. شهرام را در بغل جابه جا و دست شیرین را از مانتو جدا کردم. شهرام نق نق کرد؛ پستانک را در دهانش گذاشتم. او را به شیرین سپردم که به حیاط مدرسه ببرد تا ثبت نام تمام شود. تا شب شیرین دوبار سوالش را تکرار کرد و من قول دادم که بعد برایش توضیح دهم...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
50
آپلود شده توسط:
mehdirezayi
mehdirezayi
1403/10/01

کتاب‌های مرتبط

گل آقا
گل آقا
4.4 امتیاز
از 8 رای
بحران
بحران
4.2 امتیاز
از 10 رای
توپ
توپ
4.5 امتیاز
از 46 رای
لباس رسمی ترس: مجموعه قصه
لباس رسمی ترس: مجموعه قصه
4.6 امتیاز
از 24 رای
بحر طویل های هدهد میرزا
بحر طویل های هدهد میرزا
4.7 امتیاز
از 60 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی آرامش جان خسته

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
آرامش جان خسته
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک