دره التاج
نویسنده:
قطب الدین شیرازی
مصحح:
محمد مشکوه
امتیاز دهید
دّره التاج کتابی است در ۸۸۳ صفحه و دائره المعارفی ارزشمند است در منطق،طبیعیات،امور عامه و الهیات که علامه قطب الدین شیرازی ، یکی از بزرگترین دانشمندان پارسی آن را به نگارش در آورده است. و یکی از مهمترین آثار علامه قطبالدین میباشد که دانشنامهایست فلسفی به معنای «علمالعلوم». کتاب درهالتاج پس از «کتاب شفای ابن سینا» «مهمترین کتاب جامعی است که در فلسفه» تالیف شده است.
قطبالدین محمود بن مسعود مصلح کازرونی یکی از علمای ایرانی قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری است که نقش مهمی در گسترش حکمت و فلسفه، علوم طبیعی، پزشکی و هنر خود داشته است.
نام صحیح آن «درّه التاج لغرّه الدّباج» است، و بقول حاجی خلیفه، و بمناسبت اینکه دوازده علم را شامل است بعدها به «انموذج العلوم» معروف شده، و جز حمد اللّه مستوفی در تاریخ گزیده، مورّخین نام آن را «غرّه التاج» نوشتهاند، و ظاهرا همین کتاب است، -که در السنه و افواه بیشتر مردم به «انبان ملا قطب» و بگفته بعضی به «همیان ملا قطب» معروف شده است.
چنانکه از مقدمه کتاب دانسته میشود درّه التاج را مصنّف بخواهش امیر دبّاج و در زمان فرمانروائی او در گیلان ساخته است، -و چون داب مصنّف است-که در نامگذاری تصانیف خود اغلب نام کسی-که در ساختن کتاب منظور نظر بوده-نیز رعایت مینموده است، ازین رو کتاب حاضر را با اشاره بنام «دبّاج» ، «درّه التاج لغره الدّباج» نامیده است.
در کشور ما زبان رائج علمی لغت تازی بوده، و دانشمندان پارسی زبان بخواندن و نوشتن و مراجعه نوشتههای فارسی توجه نداشتهاند، ازین رو کتابهای پارسی که حاشیه و شرح شده باشد کمیابست، بخصوص مثل درّه التّاج-که کتابی پر حجم، و همیشه کم نسخه بوده، و بهمین سبب در متون کتب علمی گمنامست، مع الوصف بر کتاب حاضر محمد رضا بن عبد المطلب التبریزی (متوفی بسال ۱۱۰۸) و شاید غیر او هم حاشیه نوشته، و از اینجا تایید میشود اینکه کتاب همواره مورد علاقه دانشجویان و مطمح نظر دانشمندان بوده است.
بیشتر
قطبالدین محمود بن مسعود مصلح کازرونی یکی از علمای ایرانی قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری است که نقش مهمی در گسترش حکمت و فلسفه، علوم طبیعی، پزشکی و هنر خود داشته است.
نام صحیح آن «درّه التاج لغرّه الدّباج» است، و بقول حاجی خلیفه، و بمناسبت اینکه دوازده علم را شامل است بعدها به «انموذج العلوم» معروف شده، و جز حمد اللّه مستوفی در تاریخ گزیده، مورّخین نام آن را «غرّه التاج» نوشتهاند، و ظاهرا همین کتاب است، -که در السنه و افواه بیشتر مردم به «انبان ملا قطب» و بگفته بعضی به «همیان ملا قطب» معروف شده است.
چنانکه از مقدمه کتاب دانسته میشود درّه التاج را مصنّف بخواهش امیر دبّاج و در زمان فرمانروائی او در گیلان ساخته است، -و چون داب مصنّف است-که در نامگذاری تصانیف خود اغلب نام کسی-که در ساختن کتاب منظور نظر بوده-نیز رعایت مینموده است، ازین رو کتاب حاضر را با اشاره بنام «دبّاج» ، «درّه التاج لغره الدّباج» نامیده است.
در کشور ما زبان رائج علمی لغت تازی بوده، و دانشمندان پارسی زبان بخواندن و نوشتن و مراجعه نوشتههای فارسی توجه نداشتهاند، ازین رو کتابهای پارسی که حاشیه و شرح شده باشد کمیابست، بخصوص مثل درّه التّاج-که کتابی پر حجم، و همیشه کم نسخه بوده، و بهمین سبب در متون کتب علمی گمنامست، مع الوصف بر کتاب حاضر محمد رضا بن عبد المطلب التبریزی (متوفی بسال ۱۱۰۸) و شاید غیر او هم حاشیه نوشته، و از اینجا تایید میشود اینکه کتاب همواره مورد علاقه دانشجویان و مطمح نظر دانشمندان بوده است.
آپلود شده توسط:
poorfar
1392/09/01
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دره التاج
دانلود راحت بدون هیچ دغدغه
ممنون
سنایی غزنوی در حدیقه الحقیقه میگوید"
پارسی بهر کارسازی تست _تازی از بهر کره تازی تست
این چنین جلف و بی ادب زانی _که تو تازی همی ادب خوانی"
بله من بخود مینازم میکنم که درباره زبان ملی مان "تعصب" دارم ، نکته در اینجاست که "غیرت ملی" در شماری از مردمان هست و در شماری از بیخ تهی است ، حتی زندگانی سالهای دراز در بیرون از ایران و دانستن چندین زبان نوین و کهن بیگانه ، نه تنها ازان تعصب نکاسته بلکه افزونتر هم شده است ، و از سوی دیگر، همواره در ایران بی هویتانی بوده اند که" با تعصب" خواهان از میان رفتن زبان و فرهنگ ایرانی به سود زبان و فرهنگ دیگری بوده اند
شما نیز بجای اینکه در متن و سخن این کتاب بررسی کرده باشید تنها(ناموری) شهرت قطب الدین و (ویراستار)مصحح را واینکه این نویسنده بطور رسمی از طرف فلان سازمان پذیرفته شده را برخ کشیدید، درحالیکه یکی از کژی های جامعه جهانی و بویژه جامعه ایران همین سطحی نگری است که اگر همگان از کسی یا چیزی ستایش کنند پس آن چیز و کس بایدبرای عامه با ارزش میشود ، مانند ارزش "اسکناس" که ارزش درون نهادی Interinsicاش تنها کاغذ است اما بسته به نسبت قراردادهای پولی ، دارای ارزشی برون نهادی exterinsic (که بیش از ارزش نهادیینش(کاغذ) است ) میگردد،
برای نمونه اگر شما نوشته های فلسفی بابا افضل که کما بیش همعصر با خواجه نصیرالدین بوده را با یکدیگر همسنجید، درخواهید یافت که او هم به فارسی روشن مینویسد و هم نوشته هایش پر مغز است ،اما چون فروتن و گوشه نشین بوده ،عامه نادان کمتر او را شناخته اند ، اما عربیدوستان که زبان دری را به سطح دریوری پایین آورده اند، وسست و گنگ و سفسطه آمیز نوشته اند از سوی همگان ستایش شده اند ،
براستی این ویژگی عامه است که از روشنی و استواری گریزانند و به تاریکی و بیهودگی گرایانند.
برخی افکار و یا تعصبات پوچ گهگاه به جامعه ها رخنه میکند بی آنکه دلیل و ریشه ای بر درستی و نادرستی آن کنکاش کنیم ما هم واگویه میکنیم و جای تاسف که این افکار بعضاً به کتابدانان و اندیشمندان هم رخنه میکند . اینکه ما شمشیر از رو ببندیم و مثلا از زبان و ادب خودمان به دفاع بپردازیم و هر کتابی را که شاید کلمه ای ویا جمله ای در آن عربی ببینیم و نویسنده فارسی آن را اجنبی ، بیسواد و ملا بنویس بخوانیم دردی از کسی دوا نمیکند و ارزشی به زبان فارسی نیفزوده و حتما ارزشی هم نمیکاهد که اصولا و قطعا زبان فارسی نیازی هم به این طرفداریها و جانبداری ها ندارد .
اینکه علمای بزرگ چندصد سال پیش معمولا در کتابهای خود از کلام عربی استفاده میکرده اند و یا معمولا مترجمین آن کتابها که به دلیل نایابی نسخه فارسی به اجبار نسخه عربی کتاب را برگردان میکرده اند خود بحث مفصلی دارد و هر کس که حتی مطالعات اندکی تاریخی داشته باشد قطعا بر دلیل این امر واقف است .
و امروزه هم حتی کودکان هم میدانند که فراگیری و استفاده زبانهای متعدد جهان امروز نقطه قوتی در دانش اندوزی بیشتر است .
و بسیاری از کتابهای فارسی قدیمی و جدید به زبانهای گوناگون ترجمه شده و بلعکس نیز همین اتفاق می افتد ازاین رو احتمال اینکه کلماتی که جایگزینی مناسب در هر کشوری نداشته باشند ویا مترجم و نویسنده آن را نداند احتمالا به زبان اصل آن نوشته میشود . به عنوان مثال چرا هنوز من و شما پس از گذشت سالها از تاسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی هنوز به بالگرد میگوییم هلیکوپتر یا به رایانه میگوییم کامپیوتر ، حتما چون برگردان این کلمات از نظر ما کاملا صحیح نیست و گویایی و شیوایی اصل آن را ندارد ویا اصلا برایمان نامانوس است .
ما کتابهای زیادی از دانشمندان قدیمی داریم که برخی نسخ اصلی حتی به زبان فارسی وجود ندارد و این کتابها یا به زبان عربی یا فرانسه و انگلیسی فقط موجود است حال آنکه این موضوع چیزی از ارزش کتاب و نگارنده آن نمیکاهد که بر ارزش آن هم می افزاید .
نمیدانم این چه خصومتی است که با عرب و زبان عربی داریم ....آخر مگر بنده و شما را خداوند برای پاسدارس از زبان فارسی آفریده .
شما اگر بهتر میدانی و بهتر میفهمی کتابی فاخرتر از دره التاج بنویس که حتی یک کلمه عربی و غیر در آن نباشد . بنده خودم قول میدهم حتما نسخه چاپی را تهیه و مطالعه نمایم جناب دبیرزاده عزیز ...
و من الله توفیق
دبیرزاده عزیز
درمدرسه گرچه دانش اندوز شوی .... وز گرمی ی بحث مجلس افروز شوی
در مکتب عشــق با همـه دانایی .... ســرگشـته چون طفـلان نوآمـوز شوی
قضـاوت جنابعالی در ارتباط با این کتـابِ بسـیار ارزشمند، عجولانه و غیر منصفـانه است، در معرفّی ی شـخصیت والایِ قطب الدّین شـیرازی؛ نویسـنده ی مشهور آن ؛ همین بس که یادآور شویم از طرف
سـازمان علمی ـ فرهنگی یونسـکو، وابسـته به سازمان ملل متّحـد در سال گذشـته، یکهزار و دویست و پنجـاهمین سـال روز تولّد این بزرگمرد دانش و اندیشـه ی ایران عزیزمان جشن گرفته شد، ضمن
اینکه مصحّـحِ بزرگـوار آن مرحوم اسـتاد سیّد محمّد مشـکوة نیز از مفاخر علم و فرهنگ کشورمان بوده است، قصد هیچگونه جسارتی نبودٰ بلکه خواهش و تمنّا برای ملاحظه ی بیشتر در بکار بردن ادبیات
سـخنوری و داوری در مورد کتب و آثارِ افتـخار آفرین بجای مانده از علمـا و دانشـمندان گذشته و در گذشته ی کشورمان است. چنانچه سبک نوشتار این کتاب مورد پسند جنابعالی واقع نشده، باید توجّه
داشـته باشیم که این کتاب در قرن شـشم هجری نگارش یافتـه و باسبک امروزی بسـیار متفـاوت است کما اینکه ادبیّـات یکصد سـال گذشته نیز با امروز فـرق می کند و قابـل فهم برای عوام نیست چه
رسـد به یکهـزار و اندی سـالِ پیـش، اگـر مـا در آن زمان زندگی می کریـم و البتـه به فـرض محـال به درجه ی چنـین فضـل و دانشـی رسـیده بـودیم، آیا جمـله بنـدی و اسـلوبِ نگارش ما به غیر از کتٱابت
« دُرّة التاج » می بود؟، مرحوم دکتر شـریعتی می گوید؛ ای خـدای بزرگ، به من کمک کن تا وقتی می خواهـم درباره راه رفتن کسی قضـاوت کنم، کمی با کفش هـای او راه بروم.
چون شتاب اندر قضاوت راه یافت .... حکمتان ارز و بهای کاه یافت
کار شـیطانیست کـار پـُر شتاب .... هیچ از صبـر و تٱمل رو متاب
کوتاه سخن ،این کتاب درخور خردمندان راستین نیست.
حکایتی است ژرف از دیدار دو ابر انسان، که مدتهاست ، به آن فکر می کنم،اینجا می آورمش باشد دیگران نیز حظ کنند !
استاد محمد رضا شفیعی کدکنی، در تصحیح غزلیات شمس، در مقدمه جلد اول ص 30 می نویسد:
قطب الدین شیرازی، فیلسوف، حکیم، پزشک، ریاضیدان برجسته ی عصر که یک چند در قونیه بوده،
به محضر مولانا آمده، و از او پرسیده است: « راه شما چیست؟ »
مولانا گفته است:
« راهِ ما مردن ، و نقدِ خود را به آسمان بردن،تا غیری نرسد ، چنانکه صدر جهان گفت،
تا نمــُردی . . . نبــُردی.»
قطب الدین گفت: «آه ! دریغا ، چه کنم؟ »
و مولانا ناگهان متغیر شد و بدو گفت:
۞
گفتم : «چه کنم» ، گفت : «همین که چه کنم !»
گفتم : « به از این ، چاره ببین ، که چه کنم . . . »
رو کرد به من . . . گفت : که « ای طالب دین . . .
پیوسته برین باش ، برین ، که چه کنم ؟ . . . »
:.:.:...:.:.:...:.:.:...:.:.:...:.:.:...
علامه قطبالدین شیرازی ستارهای درخشان در آسمان پُرستاره تمدن ایران و اسلام است؛
نابغهای که در حکمت، علم و هنر از سرآمدان دوران خود محسوب میشود.
او فرزند مولانا ضیاءالدین مسعودبن مصلح کازرونی طبیب معروف و از مشایخ صوفیه در سال 634 هجری قمری در شیراز و به روایتی در دوتنگ کازرون پا به عرصه هستی نهاد.
قطبالدین علاوه بر شاگردی در نزد پدر از محضر بزرگانی چون کمالالدین ابوالخیر بن مصلح کازرونی، شمسالدین محمد بن احمدالحکیم الکیشی، شرفالدین زکی بوشکانی، خواجه نصیرالدین طوسی بهره فراوانی یافت تا آنجا که ؛
علاوه بر طب، بر علوم دیگری چون ریاضی، فلسفه، علوم ادبی و دینی،
موسیقی، نواختن رباب و سرودن شعر، بازی شطرنج و فنون شعبده ؛
به چیرگی شگفتانگیزی دست یازید. . .
(باعث شگفتی است این احاطه ی او،و با اینکه مسند قضاوت داشته ؛ رباب می نواخته و به شطرنج می پرداخته ! چیزی که امروز کمتر شاهد هستیم، انسان هایی سطحی و تک بعدی که دور برمان رو پوشانده اند، امید دارم خود مصداق آنان نباشم.)
قطبالدین کازرونی(شیرازی) در علم موسیقی، فیزیک از سرآمدان زمان خود بودهاست. اگرچه قطبالدین را نمیتوان شاگرد صفیالدین ارموی -نظریهپرداز موسیقی قرن هفتم- دانست؛ ولی او را باید بدون شک نخستین شارح کتب صفیالدین ارموی قلمداد کرد.او مدتی در شهرهای سیواس و ملطیه به شغل قضاوت اشتغال یافت و در زمانی دیگر از طرف تکودار، ایلخان مغول به سمت سفارت، همراه اتابک پهلوان به مصر نزد ملک قلادون الفی اعزام شد.
در سال ۱۳۹۰ هزار و دویست و پنجاهمین سالگرد تولد قطب الدین کازرونی از طرف ایران و سازمان یونسکو جشن گرفته شد. معمولا غربی ها جواهرات ما را بهتر از خود ما می شناسند!
کتاب حاضر که توفیق بارگذاری اش را در سایت تابناک کتابناک داشتیم:
یکی از مهمترین آثار علامه قطبالدین می باشد که دانشنامهای است فلسفی به معنای «علمالعلوم». کتاب درةالتاج (705-693) پس از «شفا»ی ابن سینا مهمترین کتاب جامعی است که در علوم فلسفی در ایران تألیف شده است.
[b]شادروان مشکاة درباره این میراث گرانقدر می نویسد:
على الإطلاق در زبان پارسى مهمترین گنجینۀ گرانبها است- که از دست تطاول روزگار بر کنار مانده، و تا جائى که نگارنده آگاه است- در زبان تازى-و شاید در کلیّۀ السنۀ خاور زمین این کتاب را نظیر و مانندى نیست.»
و از عجایب است که آن بزرگ در آن عصر عربی، کتاب شاهکارش را به زبان پارسی نگاشته ،و این امر ؛اهمیت این دانشنامه را بالاتر می برد.
بنده هم به نوبه ی خود بازگشایی و رونق مجدد کتابناک را شادباش عرض می کنم،
و امید داریم تا ابدالآباد بر تابناکی اش افزوده شود، و از دست حاسدان و مطعمان دور بماند.
باشد که بتوانیم قدمی در راه احیا و ساختن فرهنگ کشورمان برداریم[/quote]
اگر بهاشتباه نرفته باشم، ایشان همان بزرگواریست که اثر گرانسنگِ شیخِ بزرگِ اشراق «سهروردی» را بهشرح درآوردهاند؛ مراد کتابِ ارجمند «حکمهالاشراق» است.
سپاس از تفصیلتان دوست گرامی.
جملات عربیش که خیلی.....زیاده!!
دوست عزیز می دونم زحمت بسیاری بایت آپلود کتابا در کتابناک متحمل میشی-
اما یک انتقاد، و اون اینکه کتاب به این ازرشمندی که ازش یاد می کنی بیشتر کلمات و جملاتش برای خوندن واضع نیست.
و شاید به قول یکی از کاربرا، من کودک قادر به خوندنش نیستم!!