مسیح
امتیاز دهید
این کتاب را برای شناخت ِ یک شخصیت ِ شگفت ِ کتاب ِ مقدّس، و برای درک ِ بهتر «عهد جدید» خواندم. سراسر ِ کتاب مقدّس پر از شخصیتهای شگفت است، اما مسیحْ انسان ِ دیگری ست. او فراتر از پیامبران ِ اسرائیل، یک انسان ِ به حقیقت (خدا) رسیده است، و آنکه به حقیقت رسیده دیگر در بند ِ محاسبات ِ عقلانی ِ انسانی نیست. در سرگذشتاش میخوانیم که سراسر در سفر است و گویا در قید ِ نتیجهی اعمالاش نیست، تنها میخواهد به آنچه که به آن ایمان دارد عمل کند.
اخیرن وقتی انجیلها را میخواندم، با اطمینانْ فکر میکردم که بعضی شخصیتهای شگفت ِ داستایوسکی کپیبرداریشده از شخصیتهای کتاب مقدّس اند. شخصیت ِ آلیوشای مهربان در برادران کارامازوف که بچهها را به دور ِ خود جمع میکند، یادآور ِ شخصیت ِ مسیح است. و مسیح، بلافاصله پس از خواندن ِ انجیلها، ”ابله“ را به یادم آورد. وقتی در متن ِ یاسپرس خواندم که: «عیسی مسیح قهرمان نیست، نابغه هم نیست، تعبیر ابله بیشتر در خور اوست (تعبیری که نیچه ظاهراً بههمان معنای مراد داستایوسکی به کار برده است)؛» آنوقت اعتمادبهنفس بیشتری یافتم. "ابله" نیز مانند مسیح انسان است، یک مسیح ِ روس، که داستایوسکی او را از میان ِ ملتی برای داستاناش برگزیده است.
بیشتر
اخیرن وقتی انجیلها را میخواندم، با اطمینانْ فکر میکردم که بعضی شخصیتهای شگفت ِ داستایوسکی کپیبرداریشده از شخصیتهای کتاب مقدّس اند. شخصیت ِ آلیوشای مهربان در برادران کارامازوف که بچهها را به دور ِ خود جمع میکند، یادآور ِ شخصیت ِ مسیح است. و مسیح، بلافاصله پس از خواندن ِ انجیلها، ”ابله“ را به یادم آورد. وقتی در متن ِ یاسپرس خواندم که: «عیسی مسیح قهرمان نیست، نابغه هم نیست، تعبیر ابله بیشتر در خور اوست (تعبیری که نیچه ظاهراً بههمان معنای مراد داستایوسکی به کار برده است)؛» آنوقت اعتمادبهنفس بیشتری یافتم. "ابله" نیز مانند مسیح انسان است، یک مسیح ِ روس، که داستایوسکی او را از میان ِ ملتی برای داستاناش برگزیده است.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مسیح
خدا پروردگار من است وپروردگار شماست،پس همگی او راعبادت کنید که راه مستقیم کمال وسعادت همین است.
مریمان بی شوی آبست از مسیح *** خامشان با نطق گفتاری فصیح
بی زبان گویند ،سرو و سبزه زار *** شکر آب و شکر عدل نوبهار
ماه ما بی نطق خوش بر تافته ست *** هر زبان نطق از فر ما یافته ست
نطق عیسی از فر مریم بود *** نطق آدم پرتو آن دم بود
آن نیاز مریمی بوده است و درد
که چنین، طفلی سخن آغاز کرد
مثنوی مولانا
ما را چو مریم بی سبب از خار خشک آید رطب ***ما را چو عیسی، بی سبب در مهد آید سروری
دیوان شمس
یاسپرس فیلسوف اگزیستانسیالیستی است که معتقد است پس از کی یرکگور و نیچه، فلسفه نمی تواند همان فلسفه ی پیشین باشد، زیرا آن ها ما را نسبت به وضعیت انسانی خود بیدار کرده اند. آن ها این پرسش را برانگیخته اند که انسان بودن به چه معناست؛ و مسیحی بودن یا نبودن چه معنایی دارد؟
اما رویکرد آن ها خودِ فلسفه را نیز به مسئله تبدیل نمود؛ زیرا توصیف ها و صورت بندی ها چگونه می توانند هم از درک پذیری و اعتبار کلی برخوردار باشند و هم با اصالت و حتی غربت تجربه ی فردی نزدیک باشند؟.
با سپاس از جناب بزرگ در بزرگ برای آپلود این اثر ارزشمند جهت شناخت و اگاهی بیشتر از تفکرات کارل یاسپرس