مجموعه شعر
شعر امروز ، شعر دیگر ، شعر آوانگارد فارسی، شعر زبان با رگه هایی از سورئالیسم پیچیده و اکسپرسیونیسم انتزاعی و یا تصویر پردازی به گونه ای زبانی ، کشف هستی شناسی لحظات شاعرانه را جایگزین معنا و روایت عینی کرده است
دلم برایِ آن راوی تنگ شد که مرگ مرا می نوشت.
گفتی : حیف
تو سندِ قتلِ منی !
عروسکی در دستِ من است
که به هر سو می چرخانمش.
ناشی تر از من که نیستی؟
می توانی کف بزنی.
در حرارتِ بیست درجه ی فارنهایت
یک درجه گرمتر از دیروز شده ایم.
خواب های فوری ام را برای شما پست می کنم
دگردیسی دست هام مرده ست
پس چتر بگیر ، فکر کن باران نامرئی ست.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی برای ادامه این ماجرای پلیسی قهوه ای دم کرده ام
گفتی : حیف
تو سندِ قتلِ منی !
عروسکی در دستِ من است
که به هر سو می چرخانمش.
ناشی تر از من که نیستی؟
می توانی کف بزنی.
در حرارتِ بیست درجه ی فارنهایت
یک درجه گرمتر از دیروز شده ایم.
خواب های فوری ام را برای شما پست می کنم
دگردیسی دست هام مرده ست
پس چتر بگیر ، فکر کن باران نامرئی ست.