رسته‌ها
مدیر مدرسه
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 109 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 109 رای
تعداد صفحات:123

مدیر مدرسه، تحسین‌ شده‌ترین داستان بلند آل احمد است. «مدیر مدرسه» داستانی از پایان یافتن سال‌های شور و شوق است. روشنفکری که پیش‌بینی‌های آرمانی‌اش نادرست از کار درآمده و کودتا آخرین توان و امید را از او گرفته است، به دنبال گوشه دنجی می‌گردد. او از نسلی است که آل احمد درباره‌اش می‌نویسد: «من همه‌اش در تعجب از اینم که چرا این نسل مؤخر ... هنوز امید خود را در نسل پیش بسته؟ و چرا نمی‌خواهد بفهمد که دیگر از ما کاری ساخته نیست؟ آخر ما همه نشان دادیم، ما همه خسته و کوفته‌ایم؛ ما همه ساخته و پرداخته‌ایم. همه از کار مانده‌ایم» حالا دیگر همه چیز برباد رفته و بیهودگی، عمده‌ترین مشغله ذهنی نسل مدیر گشته است: با تحکیم موقعیت سلطنت، دوره‌ای جایگزین دوره‌ای دیگر می‌شود.
آل احمد این رمان را در سال ۱۳۳۷ به چاپ رساند.
داستان با ورود پرخاشگرانه مدیر به اتاق رئیس فرهنگ آغاز می‌شود. آل احمد از اولین صحنه‌ها پرورش شخصیت قهرمان داستان را شروع کرده است. مدیر که ارزشی در دور و بر خود و کار خود نمی‌بیند، کلافه، عصبانی و بیگانه است؛ بیگانگی نسبت به واقعیتی که آرزوهای او را تاب نمی‌آورد، او را به عصیانی نیهیلیستی می‌کشاند.
مدیر به مرور با مدرسه، معلمان، شاگردان و خانواده‌های آنها آشنا می‌شود. همزمان با این آشنایی داستان به آرامی گسترش می‌یابد، حادثه‌ها یکی پس از دیگری از راه می‌رسند و طرح داستان را می‌گسترانند. هرحادثه پدیدآورنده حادثه بعدی می‌شود و همین به داستان تداوم و هماهنگی می‌بخشد. هرحادثه، مدیر را با گوشه‌ای از دشواری کار آشنا می‌کند. دشواری در برخورد با معلمان، با نظام آموزش و پرورش، با شاگردان و خانواده‌هایشان و از همه مهمتر با خود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
123
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
poorfar
poorfar
1392/08/15

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی مدیر مدرسه

تعداد دیدگاه‌ها:
9
یکی از کتابهای خوب در شناخت دهه ۳۰ و ۴۰ شمسی
:-)
فکر کنم آقای جلال ال احمد یکی از بهترین نویسنده های کشور که نه جهان هستند ولی زبان تندی دارند
ده دوازده سال پیش در روزنامه ای مقاله ای خواندم با چاشنی طنز، که در آن نسل های آن زمان را به سه نسل سنجد خور، نقل خور و شکلات خور تقسیم کرده بود. اولی نسلی بود که تنقلات دوران کودکی اش سنجد بوده و حدوداً متولدین دهه های 10 ، 20 و 30 شمسی را شامل میشد. نسل نقل خور که تقریباً نسل ما بود متولدین دهه های 40 و 50 بودند و نسل آخر شکلات خور ها که در آن زمان متولدین دهه 60 را شامل میشد. نمیدانم طبق تقسیم بندی آن مقاله، نسل جوان امروزی را چه میشود نامید؟ به هر حال آن مقاله واقعاً درد دل ما نقل خورها بود که چه ها از سنجد خورها کشیدیم، و با شکلات خورها هم هیچ تناسبی نداشتیم چون عوالمشان با ما کلاً فرق می کرد. کاش می توانستم اصل آن مقاله را دوباره پیدا کنم و بخوانم. مطمئناً امروز چیزهای بیشتری از آن نصیبم میشد.
به هر حال جلا آل احمد که از نسل ماقبل سنجد خورها بود، سعی داشت به نسل موخر زمان خود تفکر و حرکت آگاهانه را بیاموزد.
جلال هم از نویسنده های بزرگ کشورمون به حساب میان همچنین قلم روانی داشتند خدا رحمتشون کنه:D
این کتاب رو خیلی وقت پیش خوانده بودم , وقتی نوجوان بودم , خیلی برام جذابیت نداشت . بعد از سالها دوباره تنهایی و سرگشتگی و ... و پیدا کردن این کتاب بین کتابهای یک دوست در غربت سبب شد تا کتابوبار دیگه دست بگیرم , خیلی چسبید و با اینکه دو شب قبل از خواب در نهایت خستگی بودم خوندم و تمومش کردم . این بار بسیار متفاوت و گیرا بود , شاید سرخوردگی ناشی از نرسیدن به ایده ال ها و بسیاری آرزوهای شخصی و اجتماعی و حس اینکه خیلی از ماها شبیه هم هستیم تسکینم داد . خوندن دو باره یا چند باره ی یک کتاب این فایده رو داره .
داستان بسیار زیبا و گیرا چون دیگر کارهای "جلال آل احمد" است. مدیر تازه وارد، سعی در اصلاح اموری دارد که مدتها گریبانگیر مدرسه بوده است. مدیر به دنبال بهترین راه ها برای حل مشکلات است که این خود سرآغازی بر دیگر مشکلات می شود. گاه دست به سنت شکنی هایی می زند که دردسر ساز می شود و این باعث سرخوردگی و پوچی بیشتر "مدیر" است. به هر حال مدرسه نماد جامعه، عادت های حاکم بر آن همان عقاید (به درست یا غلط) مرسوم شده در فرهنگ و مدیر سمبل رهبری است که در نهایت در برابر سختی می شکند و به عبارتی از خیر اصلاحات! می گذرد.
به هر روی خواندن کتاب را به همه دوستان پیشنهاد می کنم. پیروز باشید.
رمان زیبای " مدیر مدرسه " جلال آل احمد
با اینکه قبلا" خوانده بودم دوباره نسخه صوتی اش را را دانلود کردم
از دوستان گرامی poorfar واsootehde
بسیار تشکر میکنم بابت زحمتهایی که کشیده اند.
پس از سلام
در این کتاب نیز جلال مثل همیشه طناز است و با همان لحن لاتی و چارواداری خودش می نویسد!
پر از کنایه و ضرب المثل های عامیانه .. . نثرش موزون است و جملات بی وقفه و پشت سر هم می آیند... فصل هایش را کوتاه تمام می کند و پر از توصیفات جالب است و در برخی موارد بامزه که لبخند را لب خواننده می آورد.و برای عوض شدن حالتان نیز خواندن این داستان توصیه میشود:)
داستان حکایت معلمی با ده سال سابقه تدریس است،که از معلمی زده شده و می خواهد شانس خود را در مدیر مدرسه شدن بیازماید !
فقط قسمتی از متن برای دریافتن حال و هوای نثر جلال در این داستان،خودش می گوید :
«از معلمی اقّم نشسته بود،ده سال الف ب درس دادن،و قیافه های بهت زده ی بچه های مردم،برای مزخرف ترین چرندی که می گویی!...و استغنا با غین،و استقرا با قاف،و خراسانی و هندی و قدیمیترین شعر دَری،و صنعت ارسال مثَل ورَد العَجز ! . .. .
و از این مزخرفات،دیدم دارم خر می شوم . . . . گفتم مدیر بشوم،مدیر دبستان!
دیگر نه درس خواهم داد،و نه دم به دم وجدانم را میان 12 و 14 بنوسان خواهم آورد و نه مجبور خواهم بود،برای فرار از اتلاف وقت در امتحان جدیدی به هر بی شعوری،7 بدهم ! تا ایام آخر تابستانم را که لذیذترین تکه تعطیلات است،نجات داده باشم،
این بود که راه افتادم !»

پس از این شروع می کند به توصیف فضای مدرسه و دانش آموزان و معلمین و بلاهایی که بر سرش در مدیریت مدرسه می آید،که حکایت نغز و با نمکی است.
فضای داستان چون به فضای مدرسه ای که همه ی ما آنرا تجربه کرده ایم نزدیک است،با مخاطب راحت ارتباط برقرار می کند،و فکر می کنم سرّ موفقیت این داستان نیز در همین است.
مدیر مدرسه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک