خاطرات دکتر قاسم غنی: ماجرای طلاق فوزیه
به کوشش: محمدعلی صوتی
مقدمه: محمدابراهیم باستانیپاریزی
بخشی از متن کتاب:
دوشنبه ۶ مهر ماه ۱۳۳۶ هجری شمسی مطابق ۱۲ ذی قعده قمری ۱۳۶۶ هجری قمری و ۲۹ سپتامبر ۱۹۴۷ میلادی، صبح ساعت هشت از میدان فرودگاه طهران با طیاره ایران تور بطرف بیروت حرکت کردم. مشایعین و عزیزانی که برای وداع بتدریج از ساعت هفت در فرودگاه پیدا شدند عبارتند از خانم، دخترم ناهید، برادرم حسین غنی، خواهر زاده ام وحید اشراق، احمدکیا، دائی جان عزیزالله خضرایی، پسرش گودرز، ضیا پسر مرحوم آقا محمدابراهیم، نوکرها: عبدالکریم، غلامرضا، محمد حسین، علی محمد دهقان و خانم، و خانم مرحوم صنیع الدوله، کاظم مظاهر، امیر حسین خان خزیمه، امیر اسد الله خان علم، دکتر احمد فرهاد، شمسی خانم فرهاد، همیون سیاح، محمد مهدی میرزا محوی (ابتهاج السلطان)، عزیزالله بهادر، تیمسار سپهبد مرتضی یزدان پناه، دکتر علی اکبر سیاسی، دکتر احتشام، عزیزبیک کاردار، سفارت مصر، یکتا، معزی، پسرش، فریدون و ایرج خضرائی، دکتر مزینی، مروستی، آریا، فتحی، شیبانی، غفاری.
احساسات برادرانه برادر عزیز و مهربانم حسین غنی بیش از هر چیز متاثرم داشت. این برادر رفیق بتمام معنی کلمه و یکدنیا صفا و فداکاری و لطف و احساسات پاک است. خداوند او را برای من و همه محفوظ بدارد بهر حال بقول سعدی: میروم و ز سر حسرت بقفا مینگرم. ساعت ۸ طیاره حرکت کرد. تا بیروت شش ساعت فاصله است؛ با یکساعت فرق ساعت: ۵ ساعت. دو ساعت و نیم تا بغداد فاصله است و در حدود سه ساعت از بغداد تا بیروت. ساعت یک و نیم بعد از ظهر وارد بیروت شدم در فرودگاه آقای عباس ادیب اقبال و آقای کامل نعمانی و آقای جعفر جعفری تاجر آذربایجانی و آرشام قراخانیان بودند...
بیشتر
مقدمه: محمدابراهیم باستانیپاریزی
بخشی از متن کتاب:
دوشنبه ۶ مهر ماه ۱۳۳۶ هجری شمسی مطابق ۱۲ ذی قعده قمری ۱۳۶۶ هجری قمری و ۲۹ سپتامبر ۱۹۴۷ میلادی، صبح ساعت هشت از میدان فرودگاه طهران با طیاره ایران تور بطرف بیروت حرکت کردم. مشایعین و عزیزانی که برای وداع بتدریج از ساعت هفت در فرودگاه پیدا شدند عبارتند از خانم، دخترم ناهید، برادرم حسین غنی، خواهر زاده ام وحید اشراق، احمدکیا، دائی جان عزیزالله خضرایی، پسرش گودرز، ضیا پسر مرحوم آقا محمدابراهیم، نوکرها: عبدالکریم، غلامرضا، محمد حسین، علی محمد دهقان و خانم، و خانم مرحوم صنیع الدوله، کاظم مظاهر، امیر حسین خان خزیمه، امیر اسد الله خان علم، دکتر احمد فرهاد، شمسی خانم فرهاد، همیون سیاح، محمد مهدی میرزا محوی (ابتهاج السلطان)، عزیزالله بهادر، تیمسار سپهبد مرتضی یزدان پناه، دکتر علی اکبر سیاسی، دکتر احتشام، عزیزبیک کاردار، سفارت مصر، یکتا، معزی، پسرش، فریدون و ایرج خضرائی، دکتر مزینی، مروستی، آریا، فتحی، شیبانی، غفاری.
احساسات برادرانه برادر عزیز و مهربانم حسین غنی بیش از هر چیز متاثرم داشت. این برادر رفیق بتمام معنی کلمه و یکدنیا صفا و فداکاری و لطف و احساسات پاک است. خداوند او را برای من و همه محفوظ بدارد بهر حال بقول سعدی: میروم و ز سر حسرت بقفا مینگرم. ساعت ۸ طیاره حرکت کرد. تا بیروت شش ساعت فاصله است؛ با یکساعت فرق ساعت: ۵ ساعت. دو ساعت و نیم تا بغداد فاصله است و در حدود سه ساعت از بغداد تا بیروت. ساعت یک و نیم بعد از ظهر وارد بیروت شدم در فرودگاه آقای عباس ادیب اقبال و آقای کامل نعمانی و آقای جعفر جعفری تاجر آذربایجانی و آرشام قراخانیان بودند...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خاطرات دکتر قاسم غنی: ماجرای طلاق فوزیه