رسته‌ها
ملاقات با کلمه
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 24 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 24 رای
هنوز توضیحاتی برای این کتاب ثبت نشده
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
22
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
sahareft
sahareft
1392/07/12

کتاب‌های مرتبط

روایتی از فرجام
روایتی از فرجام
5 امتیاز
از 2 رای
آخرین آهنگ
آخرین آهنگ
4 امتیاز
از 1 رای
چرکنویسهای یک دهه شصتی
چرکنویسهای یک دهه شصتی
4.5 امتیاز
از 11 رای
تلخ . . . مثل پوزخندهای من
تلخ . . . مثل پوزخندهای من
4.2 امتیاز
از 26 رای
تنهایی تا ابدیت
تنهایی تا ابدیت
3.4 امتیاز
از 11 رای
مالی خولیا
مالی خولیا
3.9 امتیاز
از 10 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ملاقات با کلمه

تعداد دیدگاه‌ها:
48
[quote='soheil100']امروز فرصت خوبیه واسه خوندن داستان دوست عزیزمون خانم افتخار زاده .اما من موندم راز(ن قسم به قلم و آنچه نویسند)چیه؟[/quote]
سهیل گرامی
دقت شما همیشه ادمو شگفت زده میکنه
منتظر نقدتون هستم :)
امروز فرصت خوبیه واسه خوندن داستان دوست عزیزمون خانم افتخار زاده .اما من موندم راز(نقسم به قلم و آنچه نویسند)چیه؟;)
[quote='mohsen ghahari']در یکی از زیرنوشته های کتاب فلانیها ازسر کار خانم افتخار زاده خواندم که فرموده بودند: اولین داستانشان همان اولین داستان کوتاه در کتاب فلانیهاست!
در آنجا با شروعی بسیار باور نکردنی و ادامه....تا اینجا که لغات و ملاقات با کلمه سرگشتگی را تداعی میکند و ....
خانم افتخار زاده گرامی تبریک و تمجیدم را برای این اثر ارزشمندتان بپذیرید و در اولین فرصت نقدی در خور خواهم نوشت...
خوشحالم در این سایت در کنار نویسندگانی چون شما، سیاوش عزیز، محسن نوزعیم گل ، قلندر گرانبها، سهیل توانمند و .....دوستان دیگر هستم....
.شاد باشید.
.[/quote]
جناب قهاری گرامی
راهنمایی ها و نقدهای سازنده شما همواره برای من تازه کار حکم یک کلاس آموزشی را داشته.
سپاسگزارم که چه با راهنمایی ها و نقدهاتون و چه با داستان هاتون در این سایت، به رفع نواقص و بهتر شدن کار من و امثال من کمک می کنید.
منتظر نقد پرمایه شما دوست اندیشمندم هستم. :)
[quote='tankamanee']...
داستان بخونیم بعد به سراغ نقد داستان از نگاه خودمون میریم![/quote]
محسن گرامی
منتظر خواندن دیدگاه و نقد شما دوست عزیز هستم :)
[quote='siawash110']1- .........
3- چه شعر بلندی در قامت کوتاه داستان کوتاه ! ! !
4- طرح داستان تا حدود زیادی مبتکرانه است . . .
5- لحن داستان : صمیمی ؛ قابل فهم ؛ یکدست تر از گذشته و عمیق تر . . . سادگی و عمق ؛ یک اثر را جاودانه می کند . . .
6- نگاههای متفاوت و متضاد نسبت به یک انسان که رنج می کشد و تهی می شود و پر می شود ! از فهم های ناقص . . .
.........
[/quote]
سیاوش گرامی
از لطف شما بی اندازه سپاسگزارم
شور و اشتیاق شما در برخورد اولیه با نوشته های بنده همیشه مایه دلگرمی من است. :)
به نکات قابل توجهی راجع به ظاهر و محتوای نوشته من اشاره فرمودید.
سپاس
برای من هم افتخاری است نوشتن در کنار دوستانی چون شما و بهره بردن از نظرات بی شائبه و مفیدتان.
در یکی از زیرنوشته های کتاب فلانیها ازسر کار خانم افتخار زاده خواندم که فرموده بودند: اولین داستانشان همان اولین داستان کوتاه در کتاب فلانیهاست!
در آنجا با شروعی بسیار باور نکردنی و ادامه....تا اینجا که لغات و ملاقات با کلمه سرگشتگی را تداعی میکند و ....
خانم افتخار زاده گرامی تبریک و تمجیدم را برای این اثر ارزشمندتان بپذیرید و در اولین فرصت نقدی در خور خواهم نوشت...
خوشحالم در این سایت در کنار نویسندگانی چون شما، سیاوش عزیز، محسن نوزعیم گل ، قلندر گرانبها، سهیل توانمند و .....دوستان دیگر هستم....
.شاد باشید.
.
طرح جلد را دقت کردید!! دوستان با دقت زیاد به طرح روی جلد نگاه کنید..
ع ع ع ع م م م م ح ح ح ح
حروف شکل یک بدن را تشکیل میدهند که هر کدام در هر قسمتی از بدن شاید نشانه و حاکی از این است که نویسنده نظری خاصی به قستمهای مختلف اعضای بدن دارد..
:-)
البته این برداشت بنده است...;-)
داستان بخونیم بعد به سراغ نقد داستان از نگاه خودمون میریم!;-(;-)
1- اول بی آنکه بخوانم و فقط با دیدن نام سحر امتیاز 6 دادم ! بعد به خودم گفتم تو که همیشه از تقلید و احساس و تعصب بیزار بودی چرا چنین کردی ؟
پس با شتاب شروع به خواندن کردم . . . خواندن متنی که باید بارها و بارها خوانده شود . . . و در انتها فهمیدم که چه اشتباهی کردم ! ! ! امتیاز شش خیلی کم است! ! !
باید تمام حروف را در هم فشرد و از عصاره آن عددی جاودانه ساخت و هدیه داد به این نویسنده توانا . . .
2- افتخار می کنم که در محیطی می نویسم که افرادی همچون سحر در آن نفس می کشند و می نویسند . . .همیشه از خدا گله مند بودم چرا در چنین
زمانه ای متولد شده ام ولی هم اینک از خدا سپاسگزارم . . . . که در میان چنین جوانان برومندی هستم . . . ( و واقعا واژه برومند برازنده شماست )
3- چه شعر بلندی در قامت کوتاه داستان کوتاه ! ! !
4- طرح داستان تا حدود زیادی مبتکرانه است . . .
5- لحن داستان : صمیمی ؛ قابل فهم ؛ یکدست تر از گذشته و عمیق تر . . . سادگی و عمق ؛ یک اثر را جاودانه می کند . . .
6- نگاههای متفاوت و متضاد نسبت به یک انسان که رنج می کشد و تهی می شود و پر می شود ! از فهم های ناقص . . .
7- چه تک جملات قصار زیبای فراوانی :
- فقط یک لحظه فکر می کنم کاش من هم یکی از همان احمق ها بودم . . .
- و حالا تویی روی همه سنگ قبرهای متحرک این تویی که حک می کنم . . .
- اما در عین حال محکوم ابدی مجالس غیبت و تطهیر مردم پاک دامن هم شده ام ( پاکدامن ؟ خانم سحر نوشته اید : پاکدامن ؟ ! ! ! )
- عجله نکن مرد ! می خوانی . . . تو همه را می خوانی . . . ( چه لحن قدرتمند صاعقه واری )
- تنهایی چه همخواب برازنده ای است برای من که همه این سالها فاتحه خوان این سنگ قبرهای متحرک در تختخوابم بوده ام !
- پخش شده ام در تن کلمه . . . در بطن سنگ بر سنگ گور نقطه شدم بر سر حرف حرف بی مرگی بود . . . حک شدم بر خاطره پشت حدقه جمجمه ای کنجکاو و کلمه حکم تن پوش تازه ابدی من را داشت حالا هر بار که می خوانی زاییده می شوم از دهان تو من تازه می شوم . . . تو هم هر بار مرا طور دیگر بخوان ! ! !
- اما این کاغذها دوباره سفید نخواهد شد
( آری تا سحرها هستند قطعا سفید نخواهند شد ! ! ! )
منتقدی در توضیح و بررسی فیلم بسیار زیبای آدل هه می گفت : ویکتور هوگو می نوشت و ادیب بود ولی آدل هه ( دختر ويكتور هوگو ) خودش ؛ زندگی اش و وجودش ؛ تبدیل به کلمه و تبدیل به ادبیات شد ! ! ! . . .
شاعر نشو . . . شعر شو
نویسنده نباش . . . کلمه شو . . .
البته قبل از آن :
به ملاقات کلمه برو
ملاقات با کلمه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک