هزارستان
نویسنده:
محمد ابراهیم باستانی پاریزی
امتیاز دهید
جناب جلالت مآب دکتر ابراهیم باستانی پاریزی را -که قلمشان سحرانگیز است و قصههایشان دلآویز- با خواندن برخی آثارشان شناختم و دوستی صمیمی که گویا آشنایی قدیمی با ایشان داشتند در وصف ایشان بسیار برایم فرموده بودند. حالیا دستی داد و به برکت کتابناک فرصتی فراهم شد تا مطلبی از ایشان ببینم که تا نخوانده ام ترکش نکنم - که الحق همهی آثار ایشان چنین است.
اکنون دستنوشتهای را که آن استاد ارجمند بر این کتاب رقم زدهاند برای خوانندگان خواهنده درج میکنم:
سرسبزترین بهار، تقدیم تو باد/ آوای خوشِ هَزار، تقدیم تو باد
گویند که لحظهای است رویین عشق/ آن لحظه هزار بار تقدیم تو باد (؟)
شعر لطیفی است و گویا از همدورهایهای خودمان باشد. دلم میخواهد آن را تقدیم خوانندگانی کنم که هزاران نسخه کتابهای مرا خریدهاند و انکی کمتر از هزار مقالهی مرا خواندهاند. هزاران تومان پول دادهاند و صادقانه اعتراف کنم که صددینار هم برای آنها سود نداشته است. اینک خوشوقتم که چاپ دومِ هزارستان در دسترس آن دوستان نادیده قرار میگیرد.
چند روز قبل، فیلم راز طبیعت را از تلویزیون میدیدم، سنگپشتی سلانه سلانه در ساحل دریا، لنگلنگان قدمی برمیداشت و بهقول جامی: هر قدم دانه سکّری میکاشت؛ یعنی بیپروا در هر قدم بر روی ریگهای نرم ساحل، تخمی به امان خدا میگذاشت. فیلم گویا از تحقیقات بی.بی.ثی بوده باشد. آنچه ربطی به مقدمهی هزارستان دارد این است که بهقول گوینده، والعهده علیالراوی، گویا لاکپشت هر بار که شروع به اینکار میکند- هزار تخم میگذارد و البته اغلب آن را حیوانات دوپا و چارپا و پرندگان میربایند- و آنچه باقی میماند تبدیل به کاسهپشت میشود.
به اعتقاد بعضی ژاپنیها مرغ دُرنا هزارسال و سنگپشت ده هزارسال عمر میکند. ما آدمها را بگو که به شصتهفتادسال عمر میسازیم و دنیا را زیرورو میکنیم. اخیراً از یک طبیب ایرانی، دکتر درویش(؟) پرسیده بودند که با این پیشرفتهای پزشکی و حذف و تعویض اعضا و بافتهای مصنوعی آیا عمر انسانی باز هم طولانیتر نخواهد شد؟ و او جواب داد، پزشکی جدید، شاید عمر آدمی را به هزارسال برساند ولی مطمئناً بیشتر از این عمر طولانی را باید روی تختخواب بگذراند. من اگر به آن دکتر دسترسی داشتم برای او یک شاهد از شاهنامه میآوردم که میگوید: «... پادشاهی ضحاک هزار سال بود - و یک روز کم...» و البته همهی ما میدانیم که این نهصدونودونه سال و خردهای تماماً او نیز روی تخت گذرانده بود- منتهی روی تخت سلطنت، سلطنتی که بهقول شاعر: سلطنت - گر همه یک روز بود- مغتنم است، و ما پادشاهی هم داشتهایم که یک روز سلطنت کرده است. (پوست پلنگ، 334).
کاش از آن هزارمقاله - که درین صفحه بهنحوی خودستایانه از آن یاد کردم- یکی از آنها، بهاندازهی یکی از آن هزار تخم یک لاکپشت، خاصیت پزشکی - که اطبا میدانند- داشت، و اگر نه، لااقل، یکی از آن هزارمقاله - و اندکی کم- آری، کاش یکی شفاعتخواه نویسندهاش در روز قیامت میشد. کاش! دی 1381- ژانویه 2003- امضای باستانی پاریزی
اما درمورد این کتاب:
کتاب حاضر مشتمل بر چهار فصل است:
1. هزاریّه (مقدمه)
2. از صفر تا بینهایت (که خود 95 زیرفهرست دارد- اگر در شمارش غلط نکرده باشم)
3. مرد هزارکتاب(منصوری- گویا منظور ذبیحالله منصوری باشد)
4. هزار امام و قلعهی حاج درویش (که این نیز، خود 49 زیر فصل دارد؛ ایضاً به شرط انتهای مورد 2 درخصوص شمارش)
همچنین 46 تصویر (بههمان شرط پیشین) نیز به تناسب زینتآرای این کتابند و امیدوارم که مراجعه کنندگان این کتاب را بخوانند که از آن حظ وافر خواهد برد. انشاءالله
و کاش فرصتی میشد که به دیدار استاد نایل میشدم!
بیشتر
اکنون دستنوشتهای را که آن استاد ارجمند بر این کتاب رقم زدهاند برای خوانندگان خواهنده درج میکنم:
سرسبزترین بهار، تقدیم تو باد/ آوای خوشِ هَزار، تقدیم تو باد
گویند که لحظهای است رویین عشق/ آن لحظه هزار بار تقدیم تو باد (؟)
شعر لطیفی است و گویا از همدورهایهای خودمان باشد. دلم میخواهد آن را تقدیم خوانندگانی کنم که هزاران نسخه کتابهای مرا خریدهاند و انکی کمتر از هزار مقالهی مرا خواندهاند. هزاران تومان پول دادهاند و صادقانه اعتراف کنم که صددینار هم برای آنها سود نداشته است. اینک خوشوقتم که چاپ دومِ هزارستان در دسترس آن دوستان نادیده قرار میگیرد.
چند روز قبل، فیلم راز طبیعت را از تلویزیون میدیدم، سنگپشتی سلانه سلانه در ساحل دریا، لنگلنگان قدمی برمیداشت و بهقول جامی: هر قدم دانه سکّری میکاشت؛ یعنی بیپروا در هر قدم بر روی ریگهای نرم ساحل، تخمی به امان خدا میگذاشت. فیلم گویا از تحقیقات بی.بی.ثی بوده باشد. آنچه ربطی به مقدمهی هزارستان دارد این است که بهقول گوینده، والعهده علیالراوی، گویا لاکپشت هر بار که شروع به اینکار میکند- هزار تخم میگذارد و البته اغلب آن را حیوانات دوپا و چارپا و پرندگان میربایند- و آنچه باقی میماند تبدیل به کاسهپشت میشود.
به اعتقاد بعضی ژاپنیها مرغ دُرنا هزارسال و سنگپشت ده هزارسال عمر میکند. ما آدمها را بگو که به شصتهفتادسال عمر میسازیم و دنیا را زیرورو میکنیم. اخیراً از یک طبیب ایرانی، دکتر درویش(؟) پرسیده بودند که با این پیشرفتهای پزشکی و حذف و تعویض اعضا و بافتهای مصنوعی آیا عمر انسانی باز هم طولانیتر نخواهد شد؟ و او جواب داد، پزشکی جدید، شاید عمر آدمی را به هزارسال برساند ولی مطمئناً بیشتر از این عمر طولانی را باید روی تختخواب بگذراند. من اگر به آن دکتر دسترسی داشتم برای او یک شاهد از شاهنامه میآوردم که میگوید: «... پادشاهی ضحاک هزار سال بود - و یک روز کم...» و البته همهی ما میدانیم که این نهصدونودونه سال و خردهای تماماً او نیز روی تخت گذرانده بود- منتهی روی تخت سلطنت، سلطنتی که بهقول شاعر: سلطنت - گر همه یک روز بود- مغتنم است، و ما پادشاهی هم داشتهایم که یک روز سلطنت کرده است. (پوست پلنگ، 334).
کاش از آن هزارمقاله - که درین صفحه بهنحوی خودستایانه از آن یاد کردم- یکی از آنها، بهاندازهی یکی از آن هزار تخم یک لاکپشت، خاصیت پزشکی - که اطبا میدانند- داشت، و اگر نه، لااقل، یکی از آن هزارمقاله - و اندکی کم- آری، کاش یکی شفاعتخواه نویسندهاش در روز قیامت میشد. کاش! دی 1381- ژانویه 2003- امضای باستانی پاریزی
اما درمورد این کتاب:
کتاب حاضر مشتمل بر چهار فصل است:
1. هزاریّه (مقدمه)
2. از صفر تا بینهایت (که خود 95 زیرفهرست دارد- اگر در شمارش غلط نکرده باشم)
3. مرد هزارکتاب(منصوری- گویا منظور ذبیحالله منصوری باشد)
4. هزار امام و قلعهی حاج درویش (که این نیز، خود 49 زیر فصل دارد؛ ایضاً به شرط انتهای مورد 2 درخصوص شمارش)
همچنین 46 تصویر (بههمان شرط پیشین) نیز به تناسب زینتآرای این کتابند و امیدوارم که مراجعه کنندگان این کتاب را بخوانند که از آن حظ وافر خواهد برد. انشاءالله
و کاش فرصتی میشد که به دیدار استاد نایل میشدم!
آپلود شده توسط:
ebne arabi
1392/07/12
دیدگاههای کتاب الکترونیکی هزارستان
[edit=simin]1393/03/18[/edit]
بیش از 70 جلد کتاب نفیس از آقای باستانی و کمتر از 5 جلد در کتابناک!!!!!!!!!!!
در صورت امکان کتابهای بیشتری از استاد باستانی پاریزی در کتابناک بگذارید
تشکر
از خواندن کتابهای جناب دکتر باستانی پاریزی لذت می برم. امیدوارم ایشان سرزنده و شاداب باشند. از شما نیز که این کتابها را در دسترس ما قرار می دهید سپاسگزارم.
نثر دکتر باستانی بسیار دلـنـشـین ، گـیـرا و خـوانـدنـی اسـت.
سـپاس از پـیـگـیـری و تـوضـیـحـاتـتـان.
شـاد بـاشید و تـوانـا
اما همین قدر بگویم که آثار استاد الحق که خواندنی و لذتبخش است.