هیولا
نویسنده:
آر. ال. استاین
مترجم:
شهره نورصالحی
امتیاز دهید
خانم ماآرف از پشت میزش آمد بیرون پاهای برهنه و خیسش روی موکت شلپ شلپ می کرد، چند بار دور من چرخید و با چشم های قهوه ای اش مرا با اشتها بر انداز کرد. شکمش با صدای بلند، با صدایی شبیه خالی شدن وان حمام قارو قور کرد و مرا از جا پراند.
ـ شما نباید این کارو بکنید... این کار انسانی نیست...
خانم ماارف گفت :من که انسان نیستم هیولام
بیشتر
ـ شما نباید این کارو بکنید... این کار انسانی نیست...
خانم ماارف گفت :من که انسان نیستم هیولام
دیدگاههای کتاب الکترونیکی هیولا
خخخخخفرنااااااااااااز!این جوریه!آقاحالا که من استاینی بدبخت بی پشت و پناه شدم!الان این دارنی ها خون منو میخورن!یکی بگه به کتنیس بیاد!اونم استاینیه!من با همون 10 درصد استاینی بودنم اومدم باشد که رستگار شویدمیام مثل گرگ نما ها میخورمت فروز!آخرش تو ظرف کی هستی؟من میکس کار میکنم
فروزان!
به جای اینکه بری تغییر حذب بدی.
برو سروناز رو از تو شکم فرناز یا هر جای دیگه ای که هست بکش بیرون!
اون حوری دو به دو می بحثیم.[/quote]
اولن که جوری نه حوری
دومن یکی باید بیاد منو از تو شیکم تو بکشه بیرون :)):)):)):)):)):)):))
ممنون ازت!لایک.
بیاین بچه ها!
دارنی ها...هووووووووووی!
اگه دارنی ها نیان مجبور میشیم.تنهایی به جای بحث از استاین تعریف کنیم:)):)):))
فروزان!
به جای اینکه بری تغییر حذب بدی.
برو سروناز رو از تو شکم فرناز یا هر جای دیگه ای که هست بکش بیرون!
اون حوری دو به دو می بحثیم.
ضاهرا که بعله....
پس سروناز چی شد؟
فکر کنم توسط فرناز خورده شد!
آره فرناز؟
خخخخخفرنااااااااااااز!این جوریه!آقاحالا که من استاینی بدبخت بی پشت و پناه شدم!الان این دارنی ها خون منو میخورن!یکی بگه به کتنیس بیاد!اونم استاینیه!من با همون 10 درصد استاینی بودنم اومدم باشد که رستگار شوید
میام مثل گرگ نما ها میخورمت فروز!
آخرش تو ظرف کی هستی؟[/quote]
من میکس کار میکنم:)):))
میام مثل گرگ نما ها میخورمت فروز!
آخرش تو ظرف کی هستی؟