هیولا
نویسنده:
آر. ال. استاین
مترجم:
شهره نورصالحی
امتیاز دهید
خانم ماآرف از پشت میزش آمد بیرون پاهای برهنه و خیسش روی موکت شلپ شلپ می کرد، چند بار دور من چرخید و با چشم های قهوه ای اش مرا با اشتها بر انداز کرد. شکمش با صدای بلند، با صدایی شبیه خالی شدن وان حمام قارو قور کرد و مرا از جا پراند.
ـ شما نباید این کارو بکنید... این کار انسانی نیست...
خانم ماارف گفت :من که انسان نیستم هیولام
بیشتر
ـ شما نباید این کارو بکنید... این کار انسانی نیست...
خانم ماارف گفت :من که انسان نیستم هیولام
دیدگاههای کتاب الکترونیکی هیولا
ما هم رفتیم
هرچی باشه طرفدارای آر.ال.استاین از همتون بیشتره
این یه کتاب از آر.ال.استاینه پس توش از دارنه هیچ حرفی نزنید(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)
هوووووووووووووووووووووووووووووووووو� �ووووووووووووووووورا استاینی ها بردن؟؟؟!
فرناز جان شما بلاخره کدوم طرفی هستی؟[/quote]
فک کنم phاینم هفته :)):)):)):)):)):)):)):)):)):)):)):))
نقل قول از ramoona:قشنگ همه رو جمع کنین.فرناز که عضو اصلی بود چرا رفت?
امده ام
دارن شان عشق خودمه کسی هم در حدش نیس رقابت بکنه باش
فقط محض خوش شدن دل استاینی ها عرض کنم
فقط حسنش اینه که کتاباش زیاده
ولی دارن همون کتابا ی کمشم با معنی هست
افتاد
جانم کتابای دارن کمه ؟؟؟؟؟ البته اره کمه اما این کتابارو بیخودی کش میده ولی استاین دقیقا می دونه کجا ول کنه و تمام
استاینی ها جواب و حمایت لطفا [/quote]
زهرا :O:O:O:O:O:O:O:O:O:O:O:O:O:O:O:O:O:O:O
الان میکشتم!
داریم میریم بیرون باید برم حاضر شم.فیلا بای بای.
شب دوباره میام.:-*
هوووووووووووووووووووووووووووووووووو� �ووووووووووووووووورا استاینی ها بردن؟؟؟!
فرناز جان شما بلاخره کدوم طرفی هستی؟
گفته باشم(!)(!)
امده ام
دارن شان عشق خودمه کسی هم در حدش نیس رقابت بکنه باش
فقط محض خوش شدن دل استاینی ها عرض کنم
فقط حسنش اینه که کتاباش زیاده
ولی دارن همون کتابا ی کمشم با معنی هست
افتاد
فروزان خانوم قرار نشد بی احترامی کنی...............[/quote]
حقیقت تلخه
بابا شوخی کردم راستی من که نبودم غیبت نکردید که ؟
شانس ما رو ببین تا رفتیم کتاب شهر همه اومدن هیولا