سیاحت نامه ابراهیم بیگ: متن کامل - جلد 3
نویسنده:
زین العابدین مراغه ای
امتیاز دهید
محقق و مقدمه نویس: محمد علی سپانلو
کتابى که در دست دارید متن کامل سیاحتنامۀ ابراهیم بیگ نوشتۀ حاجى زین العابدین مراغهاى است که سالها نایاب بوده است. حتى جلد اول این مجموعۀ سه جلدى، که در سالهاى اخیر چندین بار به چاپ رسیده، کامل نیست. *خوشوقتیم که ما به این خدمت توفیق یافتیم. (محمد علی سپانلو محقق کتاب)
سیاحتنامۀ ابراهیم بیگ هم از نظر نفوذ اجتماعى در عصر خویش و هم از دیدگاه تأثیر ادبى در سیر ادبیات نوین ایران نقش تاریخى داشته است. از نظر نفوذ اجتماعى ارزش سیاحتنامه، در انقلاب مشروطۀ ایران، نظیر ارزش کتاب قرارداد اجتماعى، اثر ژان ژاک روسو، در انقلاب کبیر فرانسه است. تأیید این ارزشگذارى را در آثار مورخان و منتقدان و کارشناسان ادب پارسى جستوجو مىکنیم.
ادوارد براون مىنویسد:
سیاحتنامۀ ابراهیم بیگ که انتشار آن همزمان با دورۀ طغیان مادۀ عدم رضایت بود، در تحریک حس نفرت و انزجار مردم ایران نسبت به حکومت مخرب و افتضاحآمیز مخصوص دورۀ سلطنت مظفر الدین شاه نقش بزرگى داشته و شهرت بهسزایى در میان عامه بههم زد.
کریم کشاورز در جلد پنجم کتاب هزار سال نثر پارسى مىنویسد:
سیاحتنامه که در آغاز قرن بیستم ( ١٣٢١ ه ق) منتشر و در همان زمان به زبان آلمانى ترجمه شده بود شرح سفر جوانى است ایرانى، پرورش یافتۀ خارجه که آرزوى سفر میهن کرده و از عقبماندگى مردم و شیوههاى استبدادى حکومت زمان مظفر الدین شاه سخت در رنج است. نثر سادۀ کتاب، به رغم بعضى اصطلاحات و ترکیبات خاص ایرانیان مقیم استانبول و مصر، خواننده را تحت تأثیر قرار مىدهد. سیاحتنامۀ ابراهیم بیگ صرفا به منظور انتقاد و مخالفت با حکومت استبدادى قاجار و بىعدالتىها و بىنظمىهایى که در آن دوران حکمفرما بود نوشته شده است.
از نوشتههاى ناظم الاسلام کرمانى در تاریخ بیدارى ایرانیان درمىیابیم که
محفلها و انجمنهاى آزادیخواه، پیش از مشروطه، هیچ کتاب آموزش تئورى براى تقویت و تربیت دانش سیاسى خود نداشتهاند جز کتاب سیاحتنامۀ ابراهیم بیگ. ناظم الاسلام یادآورى مىکند که این کتاب را روحانى مردمگرا سید محمد طباطبایى به او داده بود و در انجمن مخفى که از فرزانگان و فضلاى ناراضى تشکیل شده بود آن را مىخواندهاند و. . .
اهالى انجمن و فداییان بعضى به حالت تباکى (گریه کردن) و بعضى از کثرت حزن و غم از خود رفته و حالت بهت به آنها دست داده تا چندى حالت یک کلمه سخن گفتى باقى نبود. همّ و غم غریبى عارض هر یک گردیده به اوضاع غریبۀ مملکت و گرفتارى عجیبۀ این ملت سر به گریبان تعجب و حیرت و سرافکندگى و فکرت فروبرده. . .
احمد کسروى در تاریخ مشروطۀ ایران علاوه بر نقش کتاب در محافل روشنفکرى به تأثیر تودهاى آن در انبوه ایرانیان اشاره دارد و مىنویسد:
ارج آن را کسانى مىدانند که آن روزها خواندهاند و تکانى را که در خواننده پدید مىآورد به یاد مىدارند. انبوه ایرانیان که در آن روز خو به این آلودگىها و بدىها گرفته بودند و جز از زندگانى بد خود به زندگانى دیگر گمان نمىبردند از خواندن این کتاب تو گفتى از خواب بیدار مىشدند و تکان سخت مىخوردند. بسیار کسان را توان پیدا کرد که از خواندن این کتاب بیدار شده و براى کوشیدن به نیکى کشور آماده گردیده و به کوشندگان دیگر پیوستهاند.
عبد الله مستوفى در کتاب زندگى من یکجا سیاحتنامه را همراه با کتاب احمد اثر طالبوف و رسالههاى اقبال الدوله یکى از سه اثر ممتازى مىشمارد که در تغییر رژیما ستبداد به مشروطه مؤثر بودهاند.
علامه على اکبر دهخدا مىگوید: من در سفر مهاجرت پس از بمباران مجلس در استانبول بودم، یک روز پیرمردى به دیدن من آمد و خود را معرفى کرد و گفت:
من حاجى زین العابدین مراغهاى هستم، از جوانى مراغه را ترک گفته و به قفقاز آمدم. در آنجا روسى و فارسى را آموخته مشغول کسب شدم، پس از مدتى محل کسب خود را به کریمه و یالتا بردم. امپراتور اکثر سالها در زمستان مسافرتى به کریمه مىکرد، و در قصر مخصوص به خود که با دکّان من چندان فاصلهاى نداشت اقامت مىنمود. یک روز امپراتریس به طور ناشناخت وارد مغازۀ من شد، با این که نشناختمش لازمۀ ادب را بجا آوردم. در سفرهاى بعد هر وقت خانوادۀ امپراتور به قصر خود به کریمه مىآمدند امپراتریس به دکان من سرى مىزد، به طورى که یکى از مشترىهاى دکان من شده بود، همین موضوع سبب شهرت و بالا گرفتن کار من شد. بعد از چندى به استانبول آمدم، کتاب ابراهیم بیگ را نوشته بدون اسم منتشر کردم. بعد از نشر آزادى همشهرىهاى مقیم استانبول با اینکه همگى مىدانند که نویسندۀ این کتاب منم به من حسد ورزیده انکار مىکنند.
به قدرى پیرمرد از این حسد تبریزىها متأثر بود که به من پیشنهاد مىکرد مسودههاى قلم خوردۀ کتاب خود را بیاورد و مانند شاهد صادق مدعا نزد من بگذارد. من دلداریش دادم و گفتم: در تهران نویسندۀ این کتاب حاجى زین العابدین مراغهاى یعنى شخص شما هستید، حسد عمو اوغلىها جایى را نمىگیرد. واقعا هم همینطور است که آقاى دهخدا به او گفته.
یحیى آرینپور در جلد اول کتاب از صبا تا نیما دربارۀ اهمیت تاریخى سیاحتنامۀ ابراهیم بیگ چنین مىنویسد:
سیاحتنامۀ ابراهیم بیگ در واقع دائرة المعارف جامع اوضاع ایران در اواخر قرن سیزدهم هجرى است که با قلمى تند و بىپروا و بىگذشت تحریر شده است. . . این نخستین رمان اصیل اجتماعى از نوع اروپایى در زبان فارسى است که زندگى مردم ایران را همچنان که بوده تشریح کرده و از این حیث شباهت زیادى به رمان نفوس مرده نیکلا گوگول، نویسندۀ بزرگ روس، پیدا مىکند . . . !
فریدون آدمیت، در کتاب ایدئولوژى نهضت مشروطیت ایران، سیاحتنامه را بدین شکل در تاریخ تحول افکار و آراء مردم ایران ارزشگذارى مىکند:
سیاحتنامۀ ابراهیم بیگ انتقاد همهجانبهاى است بر حیات جامعۀ ایرانى که سیاست، اقتصاد، روحانیت، تعلیمات، اخلاق، اعتقادات و تقریبا همۀ متعلقات اجتماعى را نقادى مىکند. . . مهمترین جنبۀ تفکر نویسنده تحول ذهنى و جهانبینى تازۀ اوست. از مأنوسات کهنۀ گذشته روى برتافته، به ارزشهاى مترقى جدید روى آورده است. مجموع انتقادهایش از همان سرچشمه مىگیرد.
.....
بدینگونه زین العابدین مراغهاى، که در محیط نوزایى احساسات وطنى ایرانى و رشد جنبش ضد بیگانه و ضد استعمارى مردم ایران قرار گرفته بود، با نگارش سیاحتنامۀ ابراهیم بیگ که آن را با الهام از کتاب احمد نوشتۀ طالبوف تبریزى، و به تقلید رمانهاى انتقادى اروپایى پدید آورده بود، بر گذشتگانش پیشى مىگیرد و در ضمیر و ذهن هموطنانش دیرپاتر نقش مىاندازد. لحن او در این کتاب آمیزهاى است از خشم و هزل.
وسواس او در گزارش جاندار صحنههایى که انتخاب مىکند، و به ویژه مناقشه و مباحثۀ دائمىاش با دیگران که موجب موشکافى در مبهمات دردها و بیمارىهاى اجتماعى مىگردد، بىگمان چه از نظر پرداخت داستانى و چه از نظر روش انتقادى براى نویسندگان بعدى راهگشا و آموزنده بوده است.
و از این حیث می توان سیاحت نامه ابراهیم بیگ را کتابی گرانبها ادبی ، تاریخی ، سیاسی و اجتماعی ارزیابی کرد که هنوز که هنوز است،خواندنش مفید و جذاب خواهد بود.
بیشتر
کتابى که در دست دارید متن کامل سیاحتنامۀ ابراهیم بیگ نوشتۀ حاجى زین العابدین مراغهاى است که سالها نایاب بوده است. حتى جلد اول این مجموعۀ سه جلدى، که در سالهاى اخیر چندین بار به چاپ رسیده، کامل نیست. *خوشوقتیم که ما به این خدمت توفیق یافتیم. (محمد علی سپانلو محقق کتاب)
سیاحتنامۀ ابراهیم بیگ هم از نظر نفوذ اجتماعى در عصر خویش و هم از دیدگاه تأثیر ادبى در سیر ادبیات نوین ایران نقش تاریخى داشته است. از نظر نفوذ اجتماعى ارزش سیاحتنامه، در انقلاب مشروطۀ ایران، نظیر ارزش کتاب قرارداد اجتماعى، اثر ژان ژاک روسو، در انقلاب کبیر فرانسه است. تأیید این ارزشگذارى را در آثار مورخان و منتقدان و کارشناسان ادب پارسى جستوجو مىکنیم.
ادوارد براون مىنویسد:
سیاحتنامۀ ابراهیم بیگ که انتشار آن همزمان با دورۀ طغیان مادۀ عدم رضایت بود، در تحریک حس نفرت و انزجار مردم ایران نسبت به حکومت مخرب و افتضاحآمیز مخصوص دورۀ سلطنت مظفر الدین شاه نقش بزرگى داشته و شهرت بهسزایى در میان عامه بههم زد.
کریم کشاورز در جلد پنجم کتاب هزار سال نثر پارسى مىنویسد:
سیاحتنامه که در آغاز قرن بیستم ( ١٣٢١ ه ق) منتشر و در همان زمان به زبان آلمانى ترجمه شده بود شرح سفر جوانى است ایرانى، پرورش یافتۀ خارجه که آرزوى سفر میهن کرده و از عقبماندگى مردم و شیوههاى استبدادى حکومت زمان مظفر الدین شاه سخت در رنج است. نثر سادۀ کتاب، به رغم بعضى اصطلاحات و ترکیبات خاص ایرانیان مقیم استانبول و مصر، خواننده را تحت تأثیر قرار مىدهد. سیاحتنامۀ ابراهیم بیگ صرفا به منظور انتقاد و مخالفت با حکومت استبدادى قاجار و بىعدالتىها و بىنظمىهایى که در آن دوران حکمفرما بود نوشته شده است.
از نوشتههاى ناظم الاسلام کرمانى در تاریخ بیدارى ایرانیان درمىیابیم که
محفلها و انجمنهاى آزادیخواه، پیش از مشروطه، هیچ کتاب آموزش تئورى براى تقویت و تربیت دانش سیاسى خود نداشتهاند جز کتاب سیاحتنامۀ ابراهیم بیگ. ناظم الاسلام یادآورى مىکند که این کتاب را روحانى مردمگرا سید محمد طباطبایى به او داده بود و در انجمن مخفى که از فرزانگان و فضلاى ناراضى تشکیل شده بود آن را مىخواندهاند و. . .
اهالى انجمن و فداییان بعضى به حالت تباکى (گریه کردن) و بعضى از کثرت حزن و غم از خود رفته و حالت بهت به آنها دست داده تا چندى حالت یک کلمه سخن گفتى باقى نبود. همّ و غم غریبى عارض هر یک گردیده به اوضاع غریبۀ مملکت و گرفتارى عجیبۀ این ملت سر به گریبان تعجب و حیرت و سرافکندگى و فکرت فروبرده. . .
احمد کسروى در تاریخ مشروطۀ ایران علاوه بر نقش کتاب در محافل روشنفکرى به تأثیر تودهاى آن در انبوه ایرانیان اشاره دارد و مىنویسد:
ارج آن را کسانى مىدانند که آن روزها خواندهاند و تکانى را که در خواننده پدید مىآورد به یاد مىدارند. انبوه ایرانیان که در آن روز خو به این آلودگىها و بدىها گرفته بودند و جز از زندگانى بد خود به زندگانى دیگر گمان نمىبردند از خواندن این کتاب تو گفتى از خواب بیدار مىشدند و تکان سخت مىخوردند. بسیار کسان را توان پیدا کرد که از خواندن این کتاب بیدار شده و براى کوشیدن به نیکى کشور آماده گردیده و به کوشندگان دیگر پیوستهاند.
عبد الله مستوفى در کتاب زندگى من یکجا سیاحتنامه را همراه با کتاب احمد اثر طالبوف و رسالههاى اقبال الدوله یکى از سه اثر ممتازى مىشمارد که در تغییر رژیما ستبداد به مشروطه مؤثر بودهاند.
علامه على اکبر دهخدا مىگوید: من در سفر مهاجرت پس از بمباران مجلس در استانبول بودم، یک روز پیرمردى به دیدن من آمد و خود را معرفى کرد و گفت:
من حاجى زین العابدین مراغهاى هستم، از جوانى مراغه را ترک گفته و به قفقاز آمدم. در آنجا روسى و فارسى را آموخته مشغول کسب شدم، پس از مدتى محل کسب خود را به کریمه و یالتا بردم. امپراتور اکثر سالها در زمستان مسافرتى به کریمه مىکرد، و در قصر مخصوص به خود که با دکّان من چندان فاصلهاى نداشت اقامت مىنمود. یک روز امپراتریس به طور ناشناخت وارد مغازۀ من شد، با این که نشناختمش لازمۀ ادب را بجا آوردم. در سفرهاى بعد هر وقت خانوادۀ امپراتور به قصر خود به کریمه مىآمدند امپراتریس به دکان من سرى مىزد، به طورى که یکى از مشترىهاى دکان من شده بود، همین موضوع سبب شهرت و بالا گرفتن کار من شد. بعد از چندى به استانبول آمدم، کتاب ابراهیم بیگ را نوشته بدون اسم منتشر کردم. بعد از نشر آزادى همشهرىهاى مقیم استانبول با اینکه همگى مىدانند که نویسندۀ این کتاب منم به من حسد ورزیده انکار مىکنند.
به قدرى پیرمرد از این حسد تبریزىها متأثر بود که به من پیشنهاد مىکرد مسودههاى قلم خوردۀ کتاب خود را بیاورد و مانند شاهد صادق مدعا نزد من بگذارد. من دلداریش دادم و گفتم: در تهران نویسندۀ این کتاب حاجى زین العابدین مراغهاى یعنى شخص شما هستید، حسد عمو اوغلىها جایى را نمىگیرد. واقعا هم همینطور است که آقاى دهخدا به او گفته.
یحیى آرینپور در جلد اول کتاب از صبا تا نیما دربارۀ اهمیت تاریخى سیاحتنامۀ ابراهیم بیگ چنین مىنویسد:
سیاحتنامۀ ابراهیم بیگ در واقع دائرة المعارف جامع اوضاع ایران در اواخر قرن سیزدهم هجرى است که با قلمى تند و بىپروا و بىگذشت تحریر شده است. . . این نخستین رمان اصیل اجتماعى از نوع اروپایى در زبان فارسى است که زندگى مردم ایران را همچنان که بوده تشریح کرده و از این حیث شباهت زیادى به رمان نفوس مرده نیکلا گوگول، نویسندۀ بزرگ روس، پیدا مىکند . . . !
فریدون آدمیت، در کتاب ایدئولوژى نهضت مشروطیت ایران، سیاحتنامه را بدین شکل در تاریخ تحول افکار و آراء مردم ایران ارزشگذارى مىکند:
سیاحتنامۀ ابراهیم بیگ انتقاد همهجانبهاى است بر حیات جامعۀ ایرانى که سیاست، اقتصاد، روحانیت، تعلیمات، اخلاق، اعتقادات و تقریبا همۀ متعلقات اجتماعى را نقادى مىکند. . . مهمترین جنبۀ تفکر نویسنده تحول ذهنى و جهانبینى تازۀ اوست. از مأنوسات کهنۀ گذشته روى برتافته، به ارزشهاى مترقى جدید روى آورده است. مجموع انتقادهایش از همان سرچشمه مىگیرد.
.....
بدینگونه زین العابدین مراغهاى، که در محیط نوزایى احساسات وطنى ایرانى و رشد جنبش ضد بیگانه و ضد استعمارى مردم ایران قرار گرفته بود، با نگارش سیاحتنامۀ ابراهیم بیگ که آن را با الهام از کتاب احمد نوشتۀ طالبوف تبریزى، و به تقلید رمانهاى انتقادى اروپایى پدید آورده بود، بر گذشتگانش پیشى مىگیرد و در ضمیر و ذهن هموطنانش دیرپاتر نقش مىاندازد. لحن او در این کتاب آمیزهاى است از خشم و هزل.
وسواس او در گزارش جاندار صحنههایى که انتخاب مىکند، و به ویژه مناقشه و مباحثۀ دائمىاش با دیگران که موجب موشکافى در مبهمات دردها و بیمارىهاى اجتماعى مىگردد، بىگمان چه از نظر پرداخت داستانى و چه از نظر روش انتقادى براى نویسندگان بعدى راهگشا و آموزنده بوده است.
و از این حیث می توان سیاحت نامه ابراهیم بیگ را کتابی گرانبها ادبی ، تاریخی ، سیاسی و اجتماعی ارزیابی کرد که هنوز که هنوز است،خواندنش مفید و جذاب خواهد بود.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سیاحت نامه ابراهیم بیگ: متن کامل - جلد 3