غدیر اتمام حجتی گویا
نویسنده:
اصغر طاهرزاده
امتیاز دهید
.
واقعه ی غدیر، اتمام حجتی بود بر همه ی دینداران، تا مسلمانان، بعد از رحلت رسول خدا (ص) هیچ توجیه و بهانه ای برای فاصله گرفتن از حیات دینی، در نظام سیاسی و اقتصادی و تربیتی خود، نداشته باشند. چرا که از همان اوایل اسلام، دو تفکر در بین مسلمانان مطرح بود، یک تفکر که اشراف تازه مسلمان به آن دامن می زدند، که نظام سیاسی و اقتصادی به روال قبل از اسلام ادامه یابد، منتها افراد در زندگی فردی، مسلمان باشند، و عملا بر این پندار بودند که تکلیف سیاست و ثروت و قدرت را خود مردم باید تعیین کنند و نه خدا. و یک تفکر معتقد به حاکمیت اسلام در همه ی ابعاد زندگی بود و معتقد بود چون حاکمیت سیاسی جامعه در سرنوشت خلق خدا نقش دارد و سعادت و شقاوت مردم نمی تواند جدا از نظام سیاسی باشد پس خداوند نسبت به این مسئله مهم که در سرنوشت مردم نقش دارد بی تفاوت نیست، و چون حق حاکمیت از آن خداوند است و حکومت بر مردم یک نحوه تصرف در امور مردم است، پس باید حکومت از طریق کسی بر مردم اِعمال شود که بتواند حکم خدا را در جامعه جاری کند. و غدیر یعنی تثبیت تفکر نوع دوم.
بیشتر
واقعه ی غدیر، اتمام حجتی بود بر همه ی دینداران، تا مسلمانان، بعد از رحلت رسول خدا (ص) هیچ توجیه و بهانه ای برای فاصله گرفتن از حیات دینی، در نظام سیاسی و اقتصادی و تربیتی خود، نداشته باشند. چرا که از همان اوایل اسلام، دو تفکر در بین مسلمانان مطرح بود، یک تفکر که اشراف تازه مسلمان به آن دامن می زدند، که نظام سیاسی و اقتصادی به روال قبل از اسلام ادامه یابد، منتها افراد در زندگی فردی، مسلمان باشند، و عملا بر این پندار بودند که تکلیف سیاست و ثروت و قدرت را خود مردم باید تعیین کنند و نه خدا. و یک تفکر معتقد به حاکمیت اسلام در همه ی ابعاد زندگی بود و معتقد بود چون حاکمیت سیاسی جامعه در سرنوشت خلق خدا نقش دارد و سعادت و شقاوت مردم نمی تواند جدا از نظام سیاسی باشد پس خداوند نسبت به این مسئله مهم که در سرنوشت مردم نقش دارد بی تفاوت نیست، و چون حق حاکمیت از آن خداوند است و حکومت بر مردم یک نحوه تصرف در امور مردم است، پس باید حکومت از طریق کسی بر مردم اِعمال شود که بتواند حکم خدا را در جامعه جاری کند. و غدیر یعنی تثبیت تفکر نوع دوم.
آپلود شده توسط:
sootehdel
1392/07/26
دیدگاههای کتاب الکترونیکی غدیر اتمام حجتی گویا
اى مردم، باخدا بیعت کنید و با من بیعت نمایید و با على امیرالمؤمنین و حسن و حسین و امامان ازایشان در دنیا و آخرت، به عنوان امامتى که در نسل ایشان باقى است بیعت کنید. خداوندبیعت شکنان را هلاک و وفاداران را مورد رحمت قرار مىدهد. و هر کس بیعت را بشکند به ضرر خویش شکسته است، و هر کس به آنچه با خدا پیمان بسته وفا کند خداوند به او اجرعظیمى عنایت مىفرماید.
اى مردم، آنچه به شما گفتم بگویید، و به على به عنوان «امیرالمؤمنین» سلام کنید و بگویید: «شنیدیم و اطاعت کردیم، پروردگارا مغفرت تو را مىخواهیم و بازگشت به سوى توست». و بگویید: «اَلْحَمْدُ للّهِِ الَّذىهَدانا لِهذا وَ ما کُنّا لِنَهْتَدِىَ لَوْ لا اَنْ هَدانَا اللّهُ ...» : «حمد وسپاس خداى را که ما را به این راه هدایت کرد، و اگر خداوند هدایت نمىکرد ما هدایت نمىشدیم. فرستادگان پروردگارمان به حق آمدهاند»...قسمت هایی از خطبه غدیر..عید ولایت حضرت علی(ع) رو تبریک میگمSmile
http://s3.picofile.com/file/7542133224/b...h.mp3.html
"تاراج دل به تیغ دو ابروی دلبرست * بختش بلند هر که گرفتار حیدر است"
تا صورت پیوند جهان بود، علی بود
تا نقش زمین بود و زمان بود، علی بود
شاهی که ولی بود و وصی بود، علی بود
سلطان سخا و کرم و جود، علی بود
هم آدم و شیث هم ایوب و هم ادریس
هم یوسف و هم یونس و هم هود، علی بود
هم موسی و هم عیسی و هم خضر و هم الیاس
هم صالح پیغمبر و داود، علی بود
در ظلمت ظلمات به سرچشمه حیوان
هم مرشد و هم راهبر خضر، علی بود
داود که می ساخت زره با سر انگشت
استاد زره ساز به داود، علی بود
مسجود ملائک که شد آدم ز علی شد
در قبله محمد بد و مقصود علی بود
آن عارف سجاد که خاک درش از قدر
بر کنگره عرش بیفزود، علی بود
هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن
هم عابد و هم معبد و معبود، علی بود
وجهی که بیان کرد خدا در « الحمد »
آن وجه بیان کرد و بفرمود، علی بود
عیسی به وجود آمد و فی الحال سخن گفت
آن نطق و فصاحت که در او بود، علی بود
آن « لحمک لحمی » بشنو تا که بدانی
آن یار که او نفس نبی بود، علی بود
موسی و عصا و ید بیضاء نبوت
در مصر به فرعون که بنمود، علی بود
چندانکه در آفاق نظر کردم و دیدم
از روی یقین در همه موجود، علی بود
خاتم که در انگشت سلیمان نبی بود
آن نور خدائی که در او بود، علی بود
آن شاه سرافراز که اندر شب معراج
با احمد مختار یکی بود، علی بود
سر دو جهان پرتو انوار الهی
از عرش به فرش آمد و بنمود، علی بود
آنجا که دوئی شرک بود اندر ره توحید
میدان که یکی بود که بنمود، علی بود
صد بار نظر کردم و دیدم به حقیقت
آن عارف و آن عابد و معبود، علی بود
جبریل که آمد ز بر خالق بی چون
در پیش محمد بد و مقصود، علی بود
محمود نبودند مر آنها که ندیدند
کاندر ره دین احمد و محمود، علی بود
آن کاشف قرآن که خدا در همه قرآن
کردش صفت عصمت و بستود، علی بود
این کفر نباشد سخن کفر نه این است
تا هست علی باشد و تا بود، علی بود
آن قلعه گشایی که در قله خیبر
برکند به یک حمله و بگشود، علی بود
آن شاه سرافراز که اندر ره اسلام
تا کار نشد راست نیاسود، علی بود
آن شیر دلاور که ز بهر طمع نفس
بر خوان جهان پنجه نیالود، علی بود
هارون ولایت ز پس موسی عمران
بالله که علی بود و علی بود و علی بود
این یک دو سه بیتی که گفتم به معما
حقا که مراد من و مقصود، علی بود
سر دو جهان جمله ز پیدا و ز پنهان
شمس الحق تبریز که بنمود، علی بود