رابطه تاریخی زبانهای سومئری و ترکی
نویسنده:
عثمان ندیم تونا
مترجم:
فخران پورنجفی
امتیاز دهید
هنوز توضیحاتی برای این کتاب ثبت نشده
بیشتر
دیدگاههای کتاب الکترونیکی رابطه تاریخی زبانهای سومئری و ترکی
بهتر بود از واژه پان ایرانیسم استفاده می فرمودید چون پان فارس تنها به استان فارس اشاره دارد ولی پان ایرانیسم, هر چند آن نیز می تواند به افراط کشیده شود,به پهنه فرهنگی ایران بزرگ اشاره می نماید.
قرنها بردگی برای عربهاست
حداقل از دوران ماد ها تا سقوط ساسانیان ایرانیان از لحاظ فرهنگی وسیاسی ودینی به اعراب وابستگی نداشتند.
پس از سقوط ساسانیان تا رویکار آمدن دودمان طاهریان در خراسان ایران همچون مصر وشام بخشی از دستگاهخلافت بود وبا رویکار آمدن سامانیان به تدریج خلیفه ضعیف شد وتنها از دیدگاه معنوی قدرت داشت و بوییان و صفاریان آشکارا قدرت خلیفه را به چالش کشیدند.
به هنگام یورش هلاکو خان مغول وفتح بغداد وقتل مصتعصم آخرین خلیفه عباسی قرن ها بود که قدرت خلیفه به میان رودان محدود شده بود.
کاش پان فارسها از این بی سوادی و دگم اندیشی و تعصب و عقده که بیشتر به خاطر قرنها بردگی برای عربهاست دست می کشیدند(که این رفتار پان فارسها این جمله را به یاد می اندازد که خدایا روا مدار که گدا معتبر شود)
هنگامی فردی رو به گفتن واژگانی همچون بی سواد وبرده صفت رو می آورد که در چنته خویش منطقی برای عرضه نمودن نداشته باشذ!
چچنی ها ترک نیستند.
ناخها گروهی قومیاند که در گذشته تاریخی خویش و امروزه به یکی از زبانهای ناخ سخنمیرانند و همسانی فرهنگی دارند. امروزه این مردمان در بخش شرقی قفقاز شمالی میزیند، ولی چنین مینماید که در گذشته قفقاز جنوبی نیز ناخنشین بودهباشد. امروزه تنها شاخهً زنده از زبانهای ناخ، زبانهای وایناخ میباشند که گویشورانش دربرگیرنده چچنها، اینگوشها و مردمان کیست میباشند. تنها مردمان ناخ بازمانده که زیرشاخهای از وایناخها نیستند مردمان باتس هستند. اینان در شمال خاوری گرجستان میزیند، ولی در میان مردمان محلی بسیار مستحیلشده و زبانشان نیز در خطر انقراض است.
زبانهای ناخی (انگلیسی: Nakh languages) خانواده کوچکی از زبانهایی است که عمدتاً توسط مردم ناخی در روسیه (چچن و اینگوش)، گرجستان و توسط چچنیهایی که در چچن زندگی نمیکنند، (به طور عمده در اروپا، خاورمیانه و آسیای مرکزی) به کار میرود.
زبانهای ناخی از نظر تاریخی به عنوان یک خانواده مستقل قفقازی شمال مرکزی طبقهبندی میشوند، اما در حال حاضر به عنوان شاخهای از خانواده قفقازی شمال شرقی محسوب میشوند. عقیده بر این است که بین ۵ تا ۶ هزار سال قبل این خانواده زبانی جدا شده است.
ماندن
قاله (ماق)
Mal
شکم
قارین
Marin
ابرو
قاش
Mash
هفت
قوشا
Mosh
صدا، فریاد
کوی
Mu
خون
قان
Mun
غلام
قولو
Mulu
پرنده
قوش
Mush
چون بسیار زیاد است نمی توان همه را نوشت تا اینجا فقط برای نمونه نوشتم که گوشه ای بسیار بسیار کوچک از این اشتراکات است.
ترکی قشقایی، نسبت به دیگر شاخههای ترکی غربی، نشانههای نیرومند و ریشهداری را از ترکی سومری در خود حفظ کرده است و بدینگونه باید ادعا کنیم که پیشینهی ادبیات مکتوب دوران نخستینهی ترکی قشقایی در ایران به هفت هزار و دویست سال پیش میرسد. الفاظ ترکی به کار رفته در این الواح اکنون با اندک تغییرهای آوایی در ترکی قشقایی رایج است. در اینجا برای نمونه برخی از قواعد ابدال، اسقاط، حذف و قلب آوایی آواکها و واکها را در سیر تاریخی ترکی سومری تا ترکی قشقایی در زیر می آوریم:
1. ابدال D در سومری به Y در قشقایی
فارسی
قشقایی
سومری
شعر و سرود
ییر
Dir
قطع کردن و بریدن
یار (ماق)
Dar
طناب
ایپ (ییپ)
Dip
و ...
۱- وضع قانون واداره جامعه بر اساس موازین قانونی.
۲- اختراع خط میخی ونگاشت زبان شفاهی براساس خط مذکور.
۳- تمام شاخه های مختلف علمی وصنعتی از سومریان آغازگردیده و در میان ملل دیگر انتشار یافت و نسل به نسل بر غنای آن افزوده شده و به این درجه از توسعه نایل آمد. با گذشت زمان و عمق یافتن تحقیقات علمی تاریخی به تدریج بر همگان آشکارمی شود که یونانیان ومصریان باستان مبنای طب , هیئت و علوم مختلف دیگر را از سومریان به ارث برده اند.(حقوق تاریخی - علی پاشا .ص ۹۱).
۴- تقسیم روز به ۲۴ ساعت ,هرساعت به ۶۰ دقیقه و هر دقیقه به ۶۰ ثانیه یادگارسومریان است.
۵- تقسیم دایره به ۳۶۰ درجه حقیقتی علمی است که در زمان سومریان مرسوم شد.
۶-کشف آلومینیم واستفاده گسترده درصنایع مانند اکتشاف بسیاری از فلزات دیگر جزء مفاخر بشرقرن بیستم است, آلومینیم یکی از فلزات پایدار ویکی ازکم خطر ترین فلزات برای حیات بشری است و اکنون در ابعاد مختلف تمدن بشری تنیده شده است ,دانشمندان معتقدند که در گذشته نه چندان دور بشر موفق به استخراج این ماده با روش گالوانیزاسیون از مواد بخصوصی شده بود ,نقطه حیرت آور اینجاست که " براساس حفاری های اخیر در یکی ازقبور چینی متعلق به۲۰۰۰سال پیش اشیایی فلزی از جنس آلومینیم یافته شده است , منطقا قبول این واقعیت عجیب است زیرا آلومینیم بعد از کشف روش گالوانیزاسیون استخراج شده است "(اولجاس سلیمان .آزی یا.استانبول ۱۹۹۲- ص ۱۷۹).
دانشمندان که درقبول این واقعیت متعلق به سرزمین چین دچار تردید بودند با کمال حیرت دریافتند که نه تنها در چین دو هزارسال قبل بلکه در سرزمین سومریان متعلق به ۵۰۰۰ سال قبل روش گالوانیزاسیون کاملا شناخته شده بوده و آلومینیم مستحیل شده است.
کلمات مشترک که نشون میده ارتباط بوده
ارتباط زبانی میان دوملت هنگامی پیش می آید که آنها از لحاظ فرهنگی, سیاسی و بازرگانمی در یک بازه زمانی با یکدیگر ارتباط داشته اند.
به گفته ولادیمیر مینورسکی خاورشناس معروف: «هر جا که پرسش حل نشده ای در زمینه فرهنگ قوم های شرق باستان پدید آید ترکان بی درنگ دست خود را همان جا دراز می کنند».
[/quote]
بله روسها به خاطر اشغال داغستان ترک و چچن ترک باید هم مانند شما از حقیقت فرار کنند،روسها ساهاست که به برادران چچنی و داغستانیمان هویت جعلی روس را تلقین می کنند ولی برادرانمان سالهاست که با متجاوزین روس مبارزه می کنند بر گردیم به موضوع اصلی
کاش پان فارسها از این بی سوادی و دگم اندیشی و تعصب و عقده که بیشتر به خاطر قرنها بردگی برای عربهاست دست می کشیدند(که این رفتار پان فارسها این جمله را به یاد می اندازد که خدایا روا مدار که گدا معتبر شود) و از این لینک های بی سند و مدرک نیز دست می شستند و رو به مطالعه بی طرفانه و تحقیق بدون تعصب می آوردند من با مدرک اشکالات عمدی شما را رو می کنم اشکالاتی که هر کسی حقیقتا تاریخ خوانده باشد اینها را می داند،این نوشته ها از پژوهشگران اروپایی است و نه ترک که بهانه ای برای شما باشد:
سومریان
سومریان، ایلامیان ، لولوبیها، کوتی ها، اورارتوها و مانناها قبل از تشکیل حکومت هخامنشی به مدت حدود 4500 سال در ایران حکم می راندند که زبان همه این ها التصاقی یا اورال-التایی بوده و این زبان ها هیچگونه قرابت و نزدیکی با زبان اریایی هایی که بعدا(600 تا 900 ق.م.) به این سرزمین وارد شدند ندارند ولی از نظر ساختاری با زبانی که بعدا واز قرن ششم میلادی تورکی نامیده شد هم ریشه می باشند. دوتمدن مشهور دیگر نیز که بابلی و آشوری ها باشند از دسته زبان های سامی(عربی و عبری امروزه) تشکیل شده اند. این واقعیت نظر مورخین و زبان شناسان مشهور دنیا چون ویل دورانت، دیکانوف، ژ.اوپر، فریتز هومل، توفیق حاجی یف و بسیاری دیگر در مورد زبان های غیر آریایی و قدیمی ایرانیان است.
ژ.اوپر(1825- 1905 .م.) نخستین دانشمندی بود که قرابت بین زبان های خانواده اورال - آلتایی وسومری را پیش کشید. بعد از او فریتز هومل( 1854-1936) سومر شناس آلمانی ابتدا زبان سومری را از زبانهای آلتایی شمرد ودر 1884 پیشتر رفته و با برابر نهادن واژه های سومری و تورکی و توضیح حدود 350 واژه سومری به کمک واژه های زبان تورکی بر ارتباط زبان سومری و زبان های تورکی تاکید کرد. وی از مطالعات خود به این نتیجه رسید که: شاخه ای از اجداد باستانی اقوام تورک حدود سال هاس 5000 سال قبل از میلاد از وطن خود واقع در اسیای مرکزی حرکت کرده و به آسیای مقدم امده سومرها را پدید آورده اند. آثار بازمانده از زبان سومری نشان میدهند که زبان تورکی در آن اعصار چگونه بوده اند.(آذربایجان در سیر تاریخ ایران ،رحیم رئیس نیا،جلد2ص 869)
کلمات مشترک که نشون میده ارتباط بوده
ارتباط زبانی میان دوملت هنگامی پیش می آید که آنها از لحاظ فرهنگی, سیاسی و بازرگانمی در یک بازه زمانی با یکدیگر ارتباط داشته اند.
ازتباط ترکان آن سوی فرارود با سومریانجنوب میان رودان به هیچ روی ثابت نشده وایندر حالی است که شواهدی دال بر ارتباط سومریان با تمدن جیرفت وجود دارد.
به گفته ولادیمیر مینورسکی خاورشناس معروف: «هر جا که پرسش حل نشده ای در زمینه فرهنگ قوم های شرق باستان پدید آید ترکان بی درنگ دست خود را همان جا دراز می کنند».
.... همچنین این پان ترکیست ادعا می کرد که واژه «aba» در سومری همسان واژه آتا در ترکی می باشد. دوباره ما اینجا اشاره می کنیم که آبا در عربی درست مانند آبا در سومری می باشد. لغتنامه سومری احتمال میدهد که آبا از آکادی برگرفته شده است. در هر صورت کتاب The Nostratic Macrofamily آن را یک لغت سومری میداند. همچنین در لغتنامه سومری، واژه «pab» یا «pap» به معنی پدر و رهبر هم هست! و این را میتوان درست هم صدای پاپ (پدر) در زبانهای هندواروپایی دانست (مانند اردشیر پاپکان). و پاپا در فرانسوری و بابا در فارسی هم از نظر صوتی شبیه به آبا سومری هستند. همچنین اپا در المانی یعنی پدر و با وجود تغییر پ به ب در بسیاری از زبان ها - آلمانی ها هم می توانند به شیوه پان ترکیست ها ادعا کنند که زبان سومری یک زبان آلمانی است. بنابراین همصدا بودن واژگان طبیعی و نوزادی امر بدیعی نیست. چنانکه بابا و اب و ابو و ابا و اپو (دراویدی) و آپا و غیره همه در آوا نزدیک هم هستند، در حالیکه مال دو یا چند خانوادهء جدا از هم میباشند.
... کلمات دیگری هم هستند که در سومری و هر زبانی ممکن هست نزدیک باشند. مثلا کلمه اب در زبان سومری یعنی دریاچه و این با آب فارسی و هندو اوروپایی ربطی ندارند. همچنین پان ترکیستان می گویند که اسامی خدایان در زبان سومری که یکیش دینگیر می باشد، همان واژه تنگری است. ولی واژه تنگری در زبان ترکی یعنی آسمان و واژه دینگیر در زبان سومری بنا بر لغتنامه اینترنی سومری(3) از دو واژه دی + گیر ساخته شده و دی در زبان سومری معنی داد را می دهد و گیر معنی برآوردن و رساندن را دارد.
با این شیوهی زبانبازی، می شود مانند پان ترکیستان گفت که واژه دادگر فارسی و دینگیر سومری یکی هستند!
اصل نوشتار:
https://www.azargoshnasp.net/recent_history/pan_turkist_philosophy/sumd/buqalamoonsumeri.htm
زبان سومری هم مانند زبان باسکی التصاقی است وهنوز ریشه آن و ارتباط با دیگر زبان های پیرامون آن ثابت نشده است.
[/quote]
به نظر شما کلمات مشترک بین سومری و ترکی نشان از ارتباط نیست؟
کلمات مشترک که نشون میده ارتباط بوده
بله!
زبان سومری هم مانند زبان باسکی التصاقی است وهنوز ریشه آن و ارتباط با دیگر زبان های پیرامون آن ثابت نشده است.
اما!
چگونه می توان بین ترکی و آن هم ترکی که ترکان باستان استفاده می نمودند با سومری ارتباط بر قرار نمود در حالی که در پنج هزار سال پیش به هیچ وجه میان فرهنگ سومر جنوب میان رودان و ترکی آن سوی آسیای مرکزی ارتباطی وجود نداشته است.
شواهد ارتباط میان سومر وتمدن های جنوب فلات ایران هم چون کنار صندل جیرفت بر اساس متون تاریخی کشف شده دارای اعتبار بیشتری می باشند تا اینکه بین سومری وترکی ارتباطی ریشه دار وجود داشته باشد و در نهایت سومریان را نیاکان بزرگترکان بدانیم ودر این میان چندین هزار سال تاریخ گم شده ترکان در خاورمیانه وجود داشته باشد.
از دیدگاه تاریخی و با توجه به مهاجرت گسترده هون های ترک تبار به دشت های مجارستان بررسی ریشه های مشترک این دو زبان منطقی تر می باشد.
ویا اینکه در خصوص وجه اشتراک لغات و ساختار ترکی و بویژه اویغور ها با مغول ها وساکنان شمال چین پژوهش هایی انجام داد.