رسته‌ها
وضعیت حق تکثیر و مالکیت حقوقی این کتاب مشخص نیست؛ بنابراین امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید، با ما تماس بگیرید. همچنین در صورتی که شما نسبت به این اثر محق هستید، می‌توانید اجازه انتشار تمام یا بخشی از نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید، یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «فروش کتاب الکترونیکی» را در بخش راهنما مطالعه کنید.

رابطه تاریخی زبانهای سومئری و ترکی

رابطه تاریخی زبانهای سومئری و ترکی
امتیاز دهید
5 / 3.5
با 60 رای
امتیاز دهید
5 / 3.5
با 60 رای
هنوز توضیحاتی برای این کتاب ثبت نشده
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1395/07/19

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی رابطه تاریخی زبانهای سومئری و ترکی

تعداد دیدگاه‌ها:
322
و آذربایجانی ها را روس می خواند.
استالین سعی داشت تمام ملیت های شوروی را فرا از نژاد ومذهب و زبان به عنوان شهروند شوروی معین نماید و با وجود گرجی بودن استالین سیستم شوروی علاقه مند به روسی نمودن کل سیستم داشت.
اما!
شما گفتید که استالین آذربایجانی ها را روس خواند!!
اگر روس خواند پس چرا نظامی گنجوی پارسی گو را شاعر بزرگآذربایجان نامید!!!!!!
[quote='هیرکان']آذربایجانی خواندن نظامی گنجوی و ترک دانستن او توطئه ی روس ها جهت هویت زدایی کامل از هر آن چه رنگ ایرانی دارد در منطقه قفقاز است. این رفیق استالین بود که در سوم آوریل 1939 در مصاحبه ای، نظامی را آذربایجانی خواند و مدعی شد که قسمتی از آثار او نیز به ترکی است.
خلاف نظر شما نه تنها ساکنان جمهوری آذربایجان را روس نخواند بلکه حتی نظامی گنجوی را نیز به این جمهوری و زبان ترکی مرتبط دانست.[/quote]
هیرکان من نگفتم که زبان ترکی را منکر بود من گفتم ملت ترک را منکر بود و معتقد بود روس و آذربایجانی یک ملت هستند همان گونه که در سوریه ترکهای سوریه و کردهای سوریه و عرب را یک ملت می دانستند.
کتاب مارکسیسم و مسئله ملی یک نمونه از این ادعاهای استالین هست.
دیگر زمان سر بر انداختن به ملت های دیگر تمام شده است و شعور ملی روز به روز درحال افزایش است
اما این سخن شما کاملا متضاد با این اظهار نظر شما می باشد:
کاش پان فارسها از این بی سوادی و دگم اندیشی و تعصب و عقده که بیشتر به خاطر قرنها بردگی برای عربهاست دست می کشیدند(که این رفتار پان فارسها این جمله را به یاد می اندازد که خدایا روا مدار که گدا معتبر شود)

شما که تا پیش از این از روس نامیدن شهروندان جمهوری سوسیالیستی آذربایجان توسط استالین سخن به میان می آوردید, پس چگونه مرحمت و لطف استالین شامل این جمهوری شد و برای نمونه پوشکین روس زبان را شاعر ملی آنها اعلام ننمود؟
وضعیت منطقه و جهان حاکی از آن است که دیگر زمان سر بر انداختن به ملت های دیگر تمام شده است و شعور ملی روز به روز درحال افزایش است.می توان با این قضیه به راحتی و به صورت کاملا متمدنانه کنار آمد و می توان با این واقعیت به جنگ بر خواست و چیزی که نباید اتفاق بیافتد،اتفاق افتد،چیزی که خواسته هیچ کدام از طرفین نیست،همه ما جهانی را می خواهیم که همه چیز با صلح و دوستی حل شود مگر اینکه جاهلین مخالف این امر باشند.
این قضیه تنها قضیه کشور ما نیست،این قضیه ی سوریه و عراق نیز هست،قضیه ی اکراین وروسیه نیز هست و همچنین قضیه اسپانیا نیز هست که اسپانیا با این قضیه عقلانی رفتار کرد.این قضیه را حتی می توان بدون جدایی حل کرد کاملا دوستانه و بدون مشکلاتی که باعث فجایع شود البته روشنفکران ایرانی با این قضیه غقلانی برخورد می کنند و فقط مشتی لمپن هستند که سنگ اندازی می کنند و بعدها نیز خودشان گرفتار خواهند شد.
آذربایجانی خواندن نظامی گنجوی و ترک دانستن او توطئه ی روس ها جهت هویت زدایی کامل از هر آن چه رنگ ایرانی دارد در منطقه قفقاز است. این رفیق استالین بود که در سوم آوریل 1939 در مصاحبه ای، نظامی را آذربایجانی خواند و مدعی شد که قسمتی از آثار او نیز به ترکی است.
«رفیق استالین ضمن مصاحبه با نویسندگان درباره شاعر آذربایجان نظامی، سخن می گفتند و قطعاتی از آثار او را درمیان می گذاشتند تا به وسیله سخنان شاعر این نظریه را رد کنند که گویا شاعر بزرگ برادران ما، آذربایجانی ها را باید به ادبیات ایران تقدیم نمود،فقط به آن دلیل که شاعر قسمت بزرگ آثار خود را به زبان فارسی نوشته بود. » - پراودا، 3 آوریل 1936
پس از اعلام این مطلب از سوی استالین بود که علمای ماوراء ارس از جمله آکادمیسین میرزا ابراهیم اف، عضو فرهنگستان علوم آذربایجان و دکتر رفیعلی و… به استناد کشف استالین درمراسم هشتصدمین سال تولد نظامی در اتحاد جماهیر شوروی، نظامی را ترک و آذربایجانی خواندند و البته هیچ یک از آنان، آن بخش از اشعار ترکی او را به کسی معرفی نکردند!
http://fa.arannews.com/mobile/?m_t=news&Type=News&id=31753
جناب اوربروس
خلاف نظر شما نه تنها ساکنان جمهوری آذربایجان را روس نخواند بلکه حتی نظامی گنجوی را نیز به این جمهوری و زبان ترکی مرتبط دانست.
هیرکان شما همه اش ادعا می کنید بدون منبع و مدرک یافته های علمی دانشمندان تاریخ را نادیده می گیرید و بدون اینکه در چنته چیزی داشته باشید فقط و فقط ادعا می کنید گفته های بی پایه و اساس را مدرک قرار می دهید و نظریات و یافته های علمی دانشمندان و زبانشناسان را هیچ می گذارید،داغستان را که حتی نامش هم ترکی است با همزبان شدن با برادر بزرگ (استالین) منکر می شوید،در خود چچن،ملت ترک چچن طی بیانیه ای آمادگی خود را برای دفاع از خاک و شرف ترک با دستور ترکیه اعلام کردند و در آن بیانیه گفته بودند که ملت ترک چچن منتظر دستور اردغان برای جنگ با مزدوران رژیم روسیه هستند.
درضمن اینکه دانشمندان و زبانشناسان غرب سومری را ترکی سومری خطاب می کنند.
جالب اینجاست که در شوروی استالین موجودیت ملتی به نام آذربایجان را نفی می کرد و آذربایجانی ها را روس می خواند.
و باید اضافه کنم پان ایرانیسم همان پان فارسیسم است،پان ایرانیسم تجمعی است که موجودیت ترک و کرد و عرب و ترکمن و ارمنی و یهودی و ... را در ایران تکذیب می کنند و همه را قالب ایران و در ملت فارس می بینند.تجمعی که دشمن تمام ملل داخل جغرافیایی به نام ایران است.
تجمعی که توهم عده ای متوهم است که مبنای توهم هایشان را از موسولینی و هیتلر گرفته اند،توهمی که در جغرافیای ایران محکوم به ایجاد جنگ داخلی است و حمایت از این اندیشه منحوس اعلام جنگ به ملل داخل جغرافیای ایران است.
روسها ساهاست که به برادران چچنی و داغستانیمان هویت جعلی روس را تلقین می کنند ولی برادرانمان سالهاست که با متجاوزین روس مبارزه می کنند بر گردیم به موضوع اصلی
اما گویا بر اساس آمار تمامداغستانی ها ترک نیستند.

اقوام گوناگونی در داغستان می‌زیند. بر اساس سرشماری سال ۲۰۰۲ روسیه، قفقازی‌های شمال‌شرق (از جمله آوارها، دارگین، لزگی‌ها) حدود ۷۵٪ جمعیت داغستان را تشکیل می‌دهند. اقوام ترک‌تبار شامل قُموق‌ها، نوغای‌ها و آذربایجانی‌ها حدود ۲۰٪ جمعیت، روس‌ها حدود ۵٪ و بقیه اقوام کمتر از ۰/۵٪ کل جمعیت داغستان را تشکیل می‌دهند.

آذری‌های داغستان (به ترکی آذربایجانی: Dağıstan azərbaycanlıları)، (به روسی: Азербайджанцы в Дагестане) شاخه‌ای از مردمان آذری بومی جمهوری داغستانو یکی از ۱۳ قومیت داغستان که با ۱۳۰٬۹۱۹ نفر جمعیت و جمعیت کل ۴/۵٪ از داغستان و از لحاظ جمعیت ششمین گروه قومی این جمهوری به شمار می‌رود.
در دوران ساسانی برای پیشگیری از حمله ترکان خزری شهر دربند را در نزدیک ترین بخش کوه های قفقاز به دریای خزر بنیان نهادند ولی در قرون بعد به دلیل حمله مغول ها وروس ها حکومت خزر های شمال قفقاز از هم پاشید و این گروه در میان ترکیب گسترده اقوام قفقاز حل شد.
درباره سرگذشت وسرانجام خزران فرضیه های متعددی وجود دارد که آرتور گستلر در این مورد کتابی نگاشته است.
سومرها به عنوان بانیان تمدن بشری، خدمات زیادی را به بشریت کرده اند. از جمله کارهای مهمی که سومریان برای بشریت انجام داده اند:
بله!
سومریان دین بزرگی به تمدن دارند و اکدیان و بابلیان و در نهایت ایلامیان را می توان ادامه دهنده تمدن با شکوه آنها دانست.
اما این میراث کلان در ارتباط با فرهنگ ترکان نمی باشد.
باید دید از این میراث فرهنگی وعلمی آثاری در آنسوی فرارود و سرزمین های ترک نشین به هنگام ساسانیان وهون ها دیده می شود ویا خیر

ترکی قشقایی، نسبت به دیگر شاخه‌های ترکی غربی، نشانه‌های نیرومند و ریشه‌داری را از ترکی سومری در خود حفظ کرده است
ترکان قشقایی همچون سلجوقیان کرمان پس از اسلام وهمگام با امواج اقوام مهاجر ترک وارد استان فارس شدند و به هنگام ورود آنها هزاران سال از مرگ زبان سومری در میان رودان گذشته بود.
کاش پان فارسها از این بی سوادی و دگم اندیشی و تعصب و عقده که بیشتر به خاطر قرنها بردگی برای عربهاست دست می کشیدند(که این رفتار پان فارسها این جمله را به یاد می اندازد که خدایا روا مدار که گدا معتبر شود)
بهتر بود از واژه پان ایرانیسم استفاده می فرمودید چون پان فارس تنها به استان فارس اشاره دارد ولی پان ایرانیسم, هر چند آن نیز می تواند به افراط کشیده شود,به پهنه فرهنگی ایران بزرگ اشاره می نماید.
قرنها بردگی برای عربهاست
حداقل از دوران ماد ها تا سقوط ساسانیان ایرانیان از لحاظ فرهنگی وسیاسی ودینی به اعراب وابستگی نداشتند.
پس از سقوط ساسانیان تا رویکار آمدن دودمان طاهریان در خراسان ایران همچون مصر وشام بخشی از دستگاهخلافت بود وبا رویکار آمدن سامانیان به تدریج خلیفه ضعیف شد وتنها از دیدگاه معنوی قدرت داشت و بوییان و صفاریان آشکارا قدرت خلیفه را به چالش کشیدند.
به هنگام یورش هلاکو خان مغول وفتح بغداد وقتل مصتعصم آخرین خلیفه عباسی قرن ها بود که قدرت خلیفه به میان رودان محدود شده بود.

کاش پان فارسها از این بی سوادی و دگم اندیشی و تعصب و عقده که بیشتر به خاطر قرنها بردگی برای عربهاست دست می کشیدند(که این رفتار پان فارسها این جمله را به یاد می اندازد که خدایا روا مدار که گدا معتبر شود)

هنگامی فردی رو به گفتن واژگانی همچون بی سواد وبرده صفت رو می آورد که در چنته خویش منطقی برای عرضه نمودن نداشته باشذ!
رابطه تاریخی زبانهای سومئری و ترکی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک