توقف در مرگ
نویسنده:
ژوزه ساراماگو
مترجم:
حبیب گوهری راد
امتیاز دهید
✔️ «مرگ» چرا برای همه ما اینقدر مهم است؟ چرا هرجا پای فلسفهورزی، تفکر و اندیشههای ماورایی در میان است حضور مرگ اینچنین قاطع و محسوس است؟ اندیشه آنهایی که دیدگاهی کاملا مادی به دنیای پیرامون خود دارند، درباره این راز شگفت وجود چیست؟
رمان که فضای آخرالزمانی آن، بیمکانی و بیزمانی آن و بیمعنا بودن اعتبار اسمگذاریها و هویتبخشیهای مرسوم در آن نشانگر ادامه فضای کوری در ذهن نویسنده است، به حوادثی میپردازد که در یک کشور پادشاهی مشروطه در اثر توقف و سپس از سرگیری مرگ روی میدهد.
نویسنده برای ایجاد فضای مورد علاقه خود در شکل روایت دانای کل پشت همه صفحات کتاب حضور دارد و نه تنها در ذهن شخصیتهای مختلف داستان وارد میشود و به بیان نیمه ناگفته شخصیت آنها میپردازد، بلکه گاه در روایت ماجرا نیز به شکلی وارد میشود که به خواننده یادآوری کند: این منم که روایتگر و آفریننده این جهان مختص به خود هستم و توی مخاطب محکوم به پذیرش روایت من از این داستان هستی.
داستان از جایی شروع میشود که مرگ سراغ افراد یک سرزمین نمیرود و تا مدتی هیچ مرگی در محدوده جغرافیایی سرزمین مورد بحث گزارش نمیشود. این مساله با واکنشها و محاسبات تازهای همراه است. نگاه طنزآمیز نویسنده به دست و پا زدن انسانی که ناگهان پس از تاریخی سرشار از کلیشه نابودی و مرگ به بیمرگی دست یافته است؛ اما در این بیمرگی کاملا منفعل است، فضای جالبی در داستان میآفریند.
بیشتر
رمان که فضای آخرالزمانی آن، بیمکانی و بیزمانی آن و بیمعنا بودن اعتبار اسمگذاریها و هویتبخشیهای مرسوم در آن نشانگر ادامه فضای کوری در ذهن نویسنده است، به حوادثی میپردازد که در یک کشور پادشاهی مشروطه در اثر توقف و سپس از سرگیری مرگ روی میدهد.
نویسنده برای ایجاد فضای مورد علاقه خود در شکل روایت دانای کل پشت همه صفحات کتاب حضور دارد و نه تنها در ذهن شخصیتهای مختلف داستان وارد میشود و به بیان نیمه ناگفته شخصیت آنها میپردازد، بلکه گاه در روایت ماجرا نیز به شکلی وارد میشود که به خواننده یادآوری کند: این منم که روایتگر و آفریننده این جهان مختص به خود هستم و توی مخاطب محکوم به پذیرش روایت من از این داستان هستی.
داستان از جایی شروع میشود که مرگ سراغ افراد یک سرزمین نمیرود و تا مدتی هیچ مرگی در محدوده جغرافیایی سرزمین مورد بحث گزارش نمیشود. این مساله با واکنشها و محاسبات تازهای همراه است. نگاه طنزآمیز نویسنده به دست و پا زدن انسانی که ناگهان پس از تاریخی سرشار از کلیشه نابودی و مرگ به بیمرگی دست یافته است؛ اما در این بیمرگی کاملا منفعل است، فضای جالبی در داستان میآفریند.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی توقف در مرگ
من این ترجمه ای ایشان را نخوانده ام اما ترجمه هایشان از کتاب های ژوزه ساراماگو واقعا رقت انگیز است!!
مورد اصلی من کتاب "بینایی" است که توسط ایشان ترجمه شده:
من متن این کتاب را به طور کامل انگلیسی خواندم و سپس از سر کنجکاوی آن را با این ترجمه از آقای گوهری راد مقایسه کردم
مترجم فعلی این کتاب زحمت فراوان کشیده اند و نه تنها ترجمه کرده اند، بلکه خلاصه نیز فرموده اند! حدود 40% کتاب آب رفته است!!
ایشان حتی فرق بین 450 و 415 را نمی دانند: در صفحه ی 42 کتاب مترجم نوشته: "و بقیه چهارصد و پنجاه نفر آرای سفید داده اند"
در متن انگلیسی نوشته شده:
The remainder, that enormous remainder of four hundred and fifteen replies should have said, in accordance with modal logic of surveys, I cast a blank vote.
حال ترجمه ی درست عبارت بالا را پایین می نویسم، شما خودتان مقایسه کنید با کاری که مترجم کرده؛ مشت نمونه خروار!!
"بقیه، یعنی باقی آن تعداد عظیم، چهارصد و پانزده نفر باید می گفتند؛ که طبق اصول دانش نظرسنجی، رای سفید داده اند."
و تازه این نمونه کوچکی بود؛ هر پاراگرافی را که من می خوانم، حدود 40% از آن کاسته شده تا شیرینی و حلاوت زبان خاص ساراماگو از بین برود!!
من به مترجم این کتاب توصیه می کنم کار ترجمه را کنار گذاشته و یک شغل آبرومند برای خودشان پیدا کنند