رسته‌ها
مجموعه اشعار فروغ فرخزاد
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 129 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 129 رای
چرا توقف کنیم ؟ چرا
پرنده ای که مرده بود به من پند داد
که "پرواز" را بخاطر بسپارم


مجموعه کامل اشعار فروغ فرخزاد شامل پنج کتاب : اسیر ، دیوار، عصیان ،تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد

بخشی از مقدمه کتاب به قلم شهرام رفیع زاده :
مخالفت این و آن با زندگی و شعر فروغ چه اهمیتی می توانست داشته باشد وقتی خودش گفته : " من عقیده دارم بالاخره باید سدها شکسته شود. " او زندگی اش را شعر می کند و مدام چه در زندگی و چه در شعرش به سدی که در برابر او و انسان این جایی ساخته اند حمله می برد چرا که می داند "هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودالی می ریزد ، مرواریدی صید نخواهد کرد ."
شعر فروغ به گمانم نه تنها از این رو که نیمایی ترین شعرها و نه از این رو که فروغ وزن را چنان به کار گرفته که هیچ به چشم و ذوق نمی زند، بلکه از آن رو پر اهمیت است که در برابر مناسبات فاسد و کهنه ای ایستاد که دست و پای ایرانی را بسته بود و او را معلق میان کهنه و نو نگاه داشته .
فروغ چه در زندگی و چه در شعرش تلاش کرد تا دلش را در یک نی لبک چوبین بنوازد آرام آرام ، و به خاطر این تلاش جایگاه بلند مرتبه ای برای خودش دست و پا کرده است در تاریخ ادبیات ما . مرگ فروغ زودرس بود اما امروز سال ها پس از آرام گرفتن او در گورستان ظهیر الدوله ما هنوز می توانیم شعرش را بخوانیم و تحسینش کنیم :

چرا توقف کنم ؟
من از عناصر چهارگانه اطاعت می کنم
و کار تدوین نظامنامه ی قلبم
کار حکومت محلی کوران نیست .
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
356
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
noir
noir
1392/07/03

کتاب‌های مرتبط

پروانه
پروانه
5 امتیاز
از 1 رای
یک فنجان دلتنگی
یک فنجان دلتنگی
4.1 امتیاز
از 12 رای
قاصدک های بی خبر
قاصدک های بی خبر
0 امتیاز
از 0 رای
آرامگاه من
آرامگاه من
4.3 امتیاز
از 4 رای
مقالات خسرو گلسرخی
مقالات خسرو گلسرخی
4.5 امتیاز
از 617 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی مجموعه اشعار فروغ فرخزاد

تعداد دیدگاه‌ها:
22
پس از سلام
با سپاس فراوان از دوست غایب از نظرم noir ،که امیدوارم هر کجا هست خدایش به سلامت دارد،بابت اسکن اشعار فروغ انتشارات نگاه،که همیشه نسخه بد کیفیت و تایپی اش در فضای مجازی بود...
از میان شاعرین معاصر،شاید فروغ شعرهایش از همه «جنسیتی تر» است،به این معنا که در اشعار لطیفش،نقش زنانگی محوریت دارد... و عشق های دخترانه اش نیز پررنگ تر،شاید به همین خاطر بود،که به عنوان یک مذکر،خیلی نمی توانستم با او ارتباط برقرار کنم...! بنظرم بهترین افراد برای خواندن اشعار فروغ دختران نوجوان و جوان باشند....که حسابی او را لمس می کنند،با این حال آنچنان احساساتش را عریان و زیبا ، هویدا کرده است،که هر خواننده ای از اشعارش لذت می برد...
اشعار فروغ بیشتز از سرِ نیاز است تا ناز،فروغ بیشتر از غم هجران و شکست هایش می سراید:
(رویا)
باز من ماندم و خلوتی سرد
خاطراتی ز بگذشته ای دور
یاد عشقی که با حسرت و درد
رفت و خاموش شد در دل گور...

دامنم شمع را سرنگون کرد
چشم ها در سیاهی فرو رفت
ناله کردم مرو ! صبر کن ، صبر ،
لیکن او رفت ، بی گفتگو رفت....

(اسیر)
تو را می خواهم و،دانم که هرگز
به کام دل در آغوشت نگیرم
تویی آن آسمان صاف و روشن
من این کنج قفس مرغی اسیرم....
اشعارش پر از احساس و درد است نسبت به معشوقش (که این جهانی است) در اغلب اشعارش نا امید است و تلخ
(شاید این هم مزید علت است،که نمی توانم ارتباط برقرار کنم!)
هر چند عشق فروغ نیز هوسی گذرا نیست،و او از عشق معنایی عمیقتر را می طلبد:
من صفای عشق میخواهم از او
تا فدا سازم وجود خویش را
او تنی میخواهد از من آتشین
تابسوزاند در او تشویش را
او به من می گوید ا‌ی آغوش گرم
مست نازم کن،که من دیوانه ام
من به او می گویم ای آشنا
بگذر از من،من ترا بیگانه ام....

از طرفی فروغ نفرت دارد،که صرفا بخاطر زنانگی اش عاشقش شوند!
به او جز ، از هوس چیزی نگفتند
در او جز جلوه ی ظاهر ندیدند
به هر جا رفت در گوشش سرودند
که زن را «بهر عشرت!» آفریدند...

از طرفی این عشق او را گدازان کرده است و بی قرار ، و شادی را از او گرفته:
(وداع)
می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه ی خویش
به خدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه ی خویش
...
بخدا غنچه ی شادی بودم !
دست عشق آمد و از شاخم چید
شعله ی آه شدم صد افسوس؛
که لبم باز بر آن لب نرسید....

.....
عشق پر درد و غم انگیزی که او را دیوانه ساخته:
این عشق آتشین و پر از درد بی امید
در وادی گناه و جنونم کشانده است !
در جایی دیگر این بی قراری را اینگونه فریاد میزند!
بس که لبریزم از تو می خواهم
بروم در میان صحرا ها
سر بسایم به سنگ کوهستان
تن بکوبم به موج دریا ها

و چقدر زیبا دوست داشتن رو معنا می کند،که شاید در نظر او نیز چون شریعتی دوست داشتن برتر از عشق باشد!
(از دوست داشتن)
آری آغاز ، دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست !

هدیه به دوستدارانش:
1
متن لینک
2
این شعر در فیلم باد ما را خواهد برد کیارستمی نیز،جاودانه شده است
باد ما را خواهد برد
3
متن لینک
..............
خوش داشتم بیشتر بنویسم،ولی همینقدر شاید بتواند معرفی ای از این شاعر لطیف و خوش احساس و عاشق پیشه کرده باشد،
باز هم تشکر از دوست غایبم حسین،بابت زحمات بی چشمداشتش:x
فروغ زنی که به قامت دل زنانش شعر سرود.
گفتی از تو بگسلم ....دریغ و درد
رشته وفا مگر گسستنی است؟
بگسلم زخویش و از تو نگسلم
عهد عاشقان مگر شکستنی است؟

فروغ زنی که تنها جرمش جسارت و بی پروایی بود.

می روم...اما نمی پرسم ز خویش
ره کجا....؟ منزل کجا...؟ مقصود چیست؟
بوسه می بخشم ولی خود غافلم
کاین دل دیوانه را معبود کیست

فروغ نگاه معصومانه به جامعه ایی آشفته بود که می خواست هر چه رساتر شعرش را فریاد بزند.

درد تاریکی است درد خواستن
رفتن بیهوده از خود کاستن
سر نهادن بر سیه دل سینه ها
سینه آلودن به چرک کینه ها
در نوازش، نیش ماران یافتن
زهر در لبخند یاران یافتن
زر نهادن در کف طرارها
گمشدن در پهنه بازارها

مجموعه اشعار فروغ فرخزاد
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک