مونولوگ صیغه! دیالوگ همآغوشی!
نویسنده:
محسن قهاری
امتیاز دهید
.
آیا صیغه موضوعی اخلاقی است؟ همآغوشی بدون اعتقاد دینی و با رضایت طرفین چطور؟ نقش اخلاق در روابط اجتماعی و جنسی چیست؟ آیا با هر دیدی و بدون گفتگو میشود قضاوت کرد؟ تقابل قضاوت و اخلاق در چیست؟ داستانی که خواهید خواند پر از تناقض است...
این نوشته خاکستری را با خجالت نوشتم . شرم از همه کسانی که میروند و پاکت میگیرند و من فقط بغض میکنم و مینویسم ....
همچنین این اثر بدون هیچ جانبداری از دو گروه مذهبی و غیر مذهبی نوشته شد. چرا که از دید هر گروه طرف مقابل متــــهم است. متهمی که دچـــار انحـــراف میشود: طرفی از دین! و سمت دیگر از اخلاق انسانی! و هر کدام نمیتوانند بدون دیدگاه مستقل از خود دفاع کنند.
... و این خواننده است که در هرمنوتیک دارای هر نقد و نظری میتواند باشد... چراکه این داستان بعد از انتشار دیگر از آن من نیست...
طرح جلد : محسن قهاری
اجرا : بهزاد دزفولی – سحر افتخار زاده
بیشتر
آیا صیغه موضوعی اخلاقی است؟ همآغوشی بدون اعتقاد دینی و با رضایت طرفین چطور؟ نقش اخلاق در روابط اجتماعی و جنسی چیست؟ آیا با هر دیدی و بدون گفتگو میشود قضاوت کرد؟ تقابل قضاوت و اخلاق در چیست؟ داستانی که خواهید خواند پر از تناقض است...
این نوشته خاکستری را با خجالت نوشتم . شرم از همه کسانی که میروند و پاکت میگیرند و من فقط بغض میکنم و مینویسم ....
همچنین این اثر بدون هیچ جانبداری از دو گروه مذهبی و غیر مذهبی نوشته شد. چرا که از دید هر گروه طرف مقابل متــــهم است. متهمی که دچـــار انحـــراف میشود: طرفی از دین! و سمت دیگر از اخلاق انسانی! و هر کدام نمیتوانند بدون دیدگاه مستقل از خود دفاع کنند.
... و این خواننده است که در هرمنوتیک دارای هر نقد و نظری میتواند باشد... چراکه این داستان بعد از انتشار دیگر از آن من نیست...
طرح جلد : محسن قهاری
اجرا : بهزاد دزفولی – سحر افتخار زاده
آپلود شده توسط:
mohsen ghahari
1392/06/01
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مونولوگ صیغه! دیالوگ همآغوشی!
دوست عزیز چرا نمیخوای بدیای دینتو ببینی
چرا همیشه فقط خوبیای دینی که دوستش داریو میبینی و از بدیاش فرار میکنی
پیامبر اسلام 40 تا زن داشت !!!!!!
تو اسلامی که بهش قبول داری میگه مرد تا 4 تا زن و راحت داشته باشه
تو همین اسلام میگه دختر 9 ساله میتونه ازدواج کنه
و همین اسلام عزیز به مردان اجازه میده که در صورتی که همسرشون ازشون اطاعت نکرد میتونن بزننش
1- مردی که همسر دارد حق ورود به مبحث صیغه را ندارد .
2- فقط مردان مجردی ( مجردی که نیروی جنسی او خیلی قوی بوده و قادر به کنترل خود به هیچ طریق نیست ) که امکان ازدواج دائم را ندارد و مرد متاهلی که همسرش بیمار است و به هیچ وجه امکان ازدواج دائم مجدد را ندارد می تواند وارد این مبحث شود
3- البته اگر کسی هم وارد این قصه شد دیگر خارج شدن از آن برای او خیلی سخت می شود و از این طرف قصه مشکل دوچندان خواهد شد
4- صیغه ضربات مکرری به زن وارد می کند ورود و خروج مردان متعدد به زندگی او باعث ورود ضربات روحی مکرر به زن شده و پس از مدتی او از مردان احساس تنفر می کند !
نظرات شما را خواندم. به جد میتوان گفت تقریبا هر کسی ناهنجاری را از دید خود ( که گویای دیدگاه مذهبی اش میباشد ) میبیند.
اما من فکر میکنم اگر مثلا با صیغه مخالفم آیا راهی برای جایگزینی اش دارم ؟!
آیا اگر صیغه را پیشنهاد میدهم ، نمیتواند خود ترویج روسپیکری باشد؟
من شخصا فکر میکنم که فقط دین غالب جامعه نیست که تعیین کننده روابط است بلکه فرهنگ کهن آن محیط هم نوع تماس را کنترل میکند.مانند چند همسری در ایران.با اینکه دین غالب اسلام است ولی در فرهنگ ایرانی چند همسری نکوهیده است. از این رو این کار ،در ایران مگر در برخی نقاط شایع است.
گاهی دیدگاه های افراد را در مورد مسایل ازدواج و ... زیر کتاب ها خانده ام ولی با پرسش آیا صیغه اخلاقی است؟ قدری فکر کردم.
صیغه از چند نظر مورد بحث است.
1- باید بپذیریم که در اسلام حقوق زن و مرد متناسب است نه مساوی. و صیغه امکانی برای مردان است که می توانند علاوه بر همسر اول (و دوم و سوم و چهارم- در صورت وجود- ) زنان دیگری نیز داشته باشند! - یعنی در زمینه مسایل جنسی زنان محدود و مردان دارای قواعد موسعی هستند. - اصل این موضوع با تفکرات دنیای امروز سازگار نیست. هرکس که باورهای دنیای امروز را می پسندد می تواند به طرف همسر دوم نرود یا صیغه نکند. ولی اسلام هم در همه موارد با دنیای امروز سازگار نیست.
2- ممکن است عده ای بگویند صیغه تنها امکانی برای مردان یست بلکه اگر زن شوهرمرده یا مطلقه ای در میان باشد یا جوانان بی بضاعتی و ... در آن موارد هم زن نمی تواند همزمان صیغه دو نفر باشد ولی مرد می توان دو زن بی سرپرست را صیغه کند و ... که همان مساله اول است.
3- آیا صیغه غیر اخلاقی است؟ منطقن نه. زن و مردی خاسته اند با رضایت ازدواج کنند و شرع این اجازه را به آنان داده. اما اگر منجر به تضییع حقوق مادی یا غیر مادی دیگران مثل زن یا زنان اصلی یا صیغه های دیگر یا حقوق فرزندان شود غیر اخلاقی است و مصداق ظلم است.
4- آیا صیغه نظر اسلام است یا تنها شیعه به آن معتقد است؟ نظر اسلام ماست چرا که سنت پیامبر است و سنت پیامبر منبع احکام اسلام است و پیامبر زنانی به شیوه های گوناگون داشت. کتاب ازواج رسول الله - روی سایت - یا سیرت رسول الله و زندگی نامه های پیامبر را می توان دید.
اهل سنت معتقدند که خلیفه دوم آن را نهی کرده است. پیامبر قانونگذار اسلام بود اما خلیفه دوم قانونگذار اسلام نبود بلکه حد او و هر خلیفه دیگری اجرای قوانین بود و او و خلفای دیگر مجاز به نسخ سنت نبودند و اگر بر اساس تشخیص استحسانی خود سنتی را محدود یا برای دوره خود مسدود می کردند یا قانونی وضع می کردند، - مسوولیت دینی و اجتماعی این موضوع بر عهده آنهاست - و طبیعی است که برای خلفای دیگر حکم جدید لازم الاجرا نیست بلکه سنت لازم الاجرا است.
5- آیا صیغه اشاعه فحشاست؟ این هم نظر اهل سنت است. می گویند ازدواج یک ساعته با همخابگی غیرمجاز یک ساعته چه تفاوتی دارد؟ البته تفاوت دارد. طول ازدواج در اسلام شرط ازدواج نیست. بنابراین صیغه به هر مدتی که باشد مشمول ازدواج است و هر چقدر هم قواعد ان ناپایدار باشند با ازدواج نکردن یکی نیست.
6- آیا صیغه می تواند گشاینده بن بست های جنسی جامعه باشد؟ اگر به صورت سازمان یافته عمل شود - مثل همان خانه های عفافی که برخی به آن معتقد بودند- امکانی در اختیار جامعه می گذارد که تا اندازه ای مسایل جنسی را کنترل کند.
7- درباره نوشته آقای قهاری نظری ندادم که از ایشان عذر می خاهم. بعد در مورد آن هم نطرم را می نویسم.
من تعجب میکنم که چطورعبارت زخم خوردگان به هردلیلی همسرازدست داده را تعبیربه مردان نمودید؟!
با اینکه تاکیدکرده ام برمیل جنسی قوی تردرزنان و فشارخانواده وجامعه. بگذریم که من درجای جای شعرهایم بیصدا فریادکرده ام که ازنگاه دسته بندی شده به آدمها براساس جنسیت، نژاد وازاین قبیل متنفرم وهمیشه دقت کرده ام. هرجانامی ازمردبرده ام زن را نیز یادآوری کنم. نمیدانم،شایدچون لفظ همسربه غلط فقط برای زنان بکاررفته یا چون عادت کرده ایم ابتدابه جنسیت نظردهنده نگاه کنیم. درهرصورت حرف من درباره انسان بودفارغ ازجنسیتش وبی ریا بگویم بیشترمعطوف به مشکلات زنان بود.
پرسشی کردم از هردو که ، تکلیف مجردها اعم از بی تجربگان و زخم خوردگان به هر دلیلی همسر از دست داده چیست این میان ؟ بخصوص خانم ها که از لحاظ طبیعی غریزه جنسی شان قوی تر است ؟ با این شرایط اقتصادی و اجتماعی و بی اعتمادی متقابل مفرط چه باید بکنند ؟ با نگاه خانوادگی و اجتماعی معلق بین سنت و مدرنیته ؟ با اصطکاک بین واقعیت و باورهای ذهنی ؟
هاج و واج مرا نگاه کردند و پس از لختی در این مورد به مشاجره پرداختند و ناگاه باز به سان دو پلنگ که بر سر طعمه توافق حاصل کرده باشند براق شدند که ، خب ، خودت چه میگویی ؟
گفتم : تا شما دوسنگ آسیاب می گردید بر له کردن اختیار و آزادی فردی ، هیچ ... در دلم با خودم هم صادق نبودم گویا ، زیرا که درمانی برای این درد ریشه دار جامعه مان نیافتم تاکنون .
دختری تحصیل کرده را می شناسم که متارکه کرده ، از فشار و کنترل خانواده و بار ملامت ها خودکشی کرد ، اینک که نجات یافته بیشتر به مرده ای متحرک می ماند تا زنده ای بشاش و پرامید ...
و پسری گذشته از سن طبیعی ازدواج که مادر تشویقش میکرد به دوستی با دختران و پدر به صیغه !!!! و اینک بی اعتماد به هر چه جنس مخالف ....[/quote]
با سلام به دوستان خوبم.
اول از دوست گرامی ام جناب قهاری ممنونم که نوشته هاشون رو در اختیار ما قرار میدهند .انشالله که همیشه قلمتان توانا و در این راه همیشه صبور و موفق باشید.
دوم به برادر ارجمندم جناب قلندر گرامی.
نوشته شما رو خوندم .ممنون از شما.
مانده ایم با رفع نیازهای بشر چگونه باید برخورد کنیم.خیلی از مسائل حل نشده باقی مانده که راه به این جور جاها کشیده شده.
شاید هم ....نمیدانم.فقط میدانم این مشکلات اینقدر پیچیده است مثل کلاف سر در گم. که توان باز کردن آن نیست.
دلیل کامنت من فقط یک چیز است که شاید خیلی به ندرت بیان شده.این که خیلی ها حجب حیا کرده و عنوان نمیکنند.
از مردی که همسر از دست داده به هر دلیلی.حال میخواهد زن حضور داشته باشد ولی به دلایل مختلف با هم نباشند صحبت فرمودید.
از پسر و دختر مجرد فرمودید که چه کار کنند برای رفع نیازشان
اینجا چیزی از قلم افتاده.چیزی که شاید اگر حرف دل بعضی از زنان را بشنوید بیان خواهند کرد.
اسلام و یا حتی به قولی اخلاقیات حکم کرده که زنان باید خیلی خوددار باشند.این که راه آنها برای همبستری مختص به همسرشان میشود.
این درست و کسی هم منکر آن نیست. ولی چیزی این وسط بیان نشده.
زنی که همسرش همراهش نیست چه کند؟
راه زنان برای جدایی به طور وحشتناکی بسته است.
نه قانون همراه است
نه خانواده
نه مردم
هیچ کدام.
معمولا زنان اگر در همین شرایط قرار گیرند باید خود را با هزار جور کار و زندگی سرگرم کنند که البته نیازشان برآورده نمیشود و گاه میبینیم که
پای از خانه برون میگذارند و .....
این مشکل را چند سالی است که از این و آن میشنوم.
زنی را میشناسم که 5 سال با همسر خود همخوابی نداشته اند.این زن نمیتواند طلاق بگیرد به دلیل این که فرزندی این میان است.
دل مادر طاقت دوری از جگر گوشه اش را ندارد ولی در عین حال باز هم که خوب فکر میکند میبیند ک رفتن و طلاق گرفتن در این جامعه و دوره و زمانه خود مشکلات به مراتب وحشتناک تری را نسیبش میکند.پس ماندن و سوختن را ترجیح میدهد.
از این دست زنان بسیار دیدم و واقعاا متاسف شدم.
چرا همیشه این زنان باشند که جلوی خواسته های واقعیشان را باید بگیرند.ولی هر طور که نگاه میکنیم باز برای مردان راه هایی عنوان شده.
من تنها انتقال دهنده این سخنان بودم.خودم نظر خاصی ندارم .چون هنوز نمیدانم باید چه حرفی به این زنان زد جز این که بگویم
شاید روزی به خاطر این همه تحمل کردن جایت در بهشت باشد.:-)
همین.
یکی موافق صیغه و دیگری مخالف آن ، یکی راه کار پیشنهادیش برای نیل به غریزه طبیعی را صیغه میدانست و دیگری علاقه دو طرف ، یکی معزلات بی تعهدی را یادآوری میکرد و دیگری سخافت صیغه را . این میان ناگهان هردو مرا مخاطب قرار دادند که چه میگویی ؟؟!!!
پرسشی کردم از هردو که ، تکلیف مجردها اعم از بی تجربگان و زخم خوردگان به هر دلیلی همسر از دست داده چیست این میان ؟ بخصوص خانم ها که از لحاظ طبیعی غریزه جنسی شان قوی تر است ؟ با این شرایط اقتصادی و اجتماعی و بی اعتمادی متقابل مفرط چه باید بکنند ؟ با نگاه خانوادگی و اجتماعی معلق بین سنت و مدرنیته ؟ با اصطکاک بین واقعیت و باورهای ذهنی ؟
هاج و واج مرا نگاه کردند و پس از لختی در این مورد به مشاجره پرداختند و ناگاه باز به سان دو پلنگ که بر سر طعمه توافق حاصل کرده باشند براق شدند که ، خب ، خودت چه میگویی ؟
گفتم : تا شما دوسنگ آسیاب می گردید بر له کردن اختیار و آزادی فردی ، هیچ ... در دلم با خودم هم صادق نبودم گویا ، زیرا که درمانی برای این درد ریشه دار جامعه مان نیافتم تاکنون .
دختری تحصیل کرده را می شناسم که متارکه کرده ، از فشار و کنترل خانواده و بار ملامت ها خودکشی کرد ، اینک که نجات یافته بیشتر به مرده ای متحرک می ماند تا زنده ای بشاش و پرامید ...
و پسری گذشته از سن طبیعی ازدواج که مادر تشویقش میکرد به دوستی با دختران و پدر به صیغه !!!! و اینک بی اعتماد به هر چه جنس مخالف ....