رسته‌ها
مونولوگ صیغه! دیالوگ همآغوشی!
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 99 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 99 رای
.
آیا صیغه موضوعی اخلاقی است؟ همآغوشی بدون اعتقاد دینی و با رضایت طرفین چطور؟ نقش اخلاق در روابط اجتماعی و جنسی چیست؟ آیا با هر دیدی و بدون گفتگو میشود قضاوت کرد؟ تقابل قضاوت و اخلاق در چیست؟ داستانی که خواهید خواند پر از تناقض است...
این نوشته خاکستری را با خجالت نوشتم . شرم از همه کسانی که میروند و پاکت میگیرند و من فقط بغض میکنم و مینویسم ....
همچنین این اثر بدون هیچ جانبداری از دو گروه مذهبی و غیر مذهبی نوشته شد. چرا که از دید هر گروه طرف مقابل متــــهم است. متهمی که دچـــار انحـــراف میشود: طرفی از دین! و سمت دیگر از اخلاق انسانی! و هر کدام نمیتوانند بدون دیدگاه مستقل از خود دفاع کنند.
... و این خواننده است که در هرمنوتیک دارای هر نقد و نظری میتواند باشد... چراکه این داستان بعد از انتشار دیگر از آن من نیست...

طرح جلد : محسن قهاری
اجرا : بهزاد دزفولی – سحر افتخار زاده
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
22
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
mohsen ghahari
mohsen ghahari
1392/06/01

کتاب‌های مرتبط

جهان دوم من
جهان دوم من
5 امتیاز
از 1 رای
قلعه حیوانات
قلعه حیوانات
4.8 امتیاز
از 145 رای
زمستان 62
زمستان 62
4.5 امتیاز
از 24 رای
لکه ننگ
لکه ننگ
4 امتیاز
از 22 رای
دن آرام - جلد 3
دن آرام - جلد 3
4.4 امتیاز
از 61 رای
سلام لندن
سلام لندن
4.4 امتیاز
از 20 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی مونولوگ صیغه! دیالوگ همآغوشی!

تعداد دیدگاه‌ها:
318
با عرض سلام و احترام به همه عزیزان کتابناکی . درخواستی می کنم که از توهین به مقدسات مخصوصا شخص نبی مکرم اسلام پرهیز نمایند . (!)
نقل ازآتش
دوست عزیز چرا نمیخوای بدیای دینتو ببینی
چرا همیشه فقط خوبیای دینی که دوستش داریو میبینی و از بدیاش فرار میکنی
پیامبر اسلام 40 تا زن داشت !!!!!!
آتش گرامی زنان پیامبر هیچکدام صیغه نبودندوبراساس دلیل همبستگی همسرپیامبرشدندغیرازچندتن که همسرش بودند.امادوست عزیز اگر اسلام فرموده تا4زن می توانی بگیری درمقابلش قانونی گذاشته که این حرکت راغیرممکن می سازد وآن رعایت عدالت کامل مابین آنان است!!!وخوب می دانیم که هرگزمردی قادرنخواهدبودعدالت رابه طوراحسن رعایت کند.پس یعنی چون توانش راتداری فکرش رانکن.خداوندعزیزم خیلی هوشمندانه این موقعیت راقراردادساخت.زیرابخوبی ازاخلاق انسان آگاه است درزمانی که مردان عرب مثل آب خوردن زن می گرفتند وبه راحتی ولش می کردند این کلام ممانعت می کندازهواسرانی مردان.امازمانیکه جنگ است و مردان درمیدان جنگ ازبین می رونداین چندهمسری یعنی برقراری!مثل آلمان درجنگ جهانی 2 به هرحال صیغه یک حرکت زشت وکریه است که دراسلام اصلاموجودنیست مثل خیلی ازکارهایی که به نام دین به خوردعوام می رود.پایداربادایران زمین.
داستان خیلی ضعیفی بود ولی الان داشتم دنبال اهنگ راک می گشتم واسه کارام مناسب بود واسه اهنگ
خود کتاب یکی از ضعیف ترین موضوعاتی بود که خونده بیودم(!)...........
حالا به دور از قصه مردممون قديما به ادمهاي ديگه دروغ مي گفتن تازگبا به خودشونم دروغ مي گن يارو به خودش مي گه مذهبي يا روشنفكر اين حرفها رو هم باور مي كنه و بعضي وقتها....تناقض تو كارها
تو ايران به پاك ترين موسيقي مي گن شيطانپرستي:O حالا بقيشو بگير ببين به اونا چي مي گن
...........................
[edit=گیلدخت]1392/06/03[/edit]
در ضمن... آهنگ بسیار زیبایی بود... من رو که آروم کرد ;-)
[quote='persica1400']...........
. تنها کاستی که به چشم آمد پرداختن غیر ضروری به برخی حاشیه ها بود (این مساله در بخشی از درون گویی های شخصیت ها و سعی در تشریح شخصیت شان برای خواننده بیشتر نمود داشت حال آن که........... .[/quote]
ضمن سپاس از پرشیای عزیز عرض کنم، با توجه به کمی دیالوگ بین افراد در داستان سعی در استفاده از تهذیب نفس شد و البته منجر به قضاوتهای اشتباه شخصیتهای داستان که یکی از اهدافم بود....
[quote='شیدای صحرا']................متاسفانه این روند رو به رشد است و این زنگ خطر جدی برای کشور است .اگر باز هم این راه رو پیش ببریم روزی خواهد رسید که دیگر هیچ راه نجاتی نخواهد بود و میبینم روزی رو که بگویم صد رحمت به کشور های اروپایی و آمریکایی .آنها پاک تر زندگی میکنند.[/quote]
کاملا حق با شماست. من شخصیتهای داستان را در گفتگو با افراد با تجربه !!!! برگزیدم. همه شخصیتها واقعی اند. از دختر کتابخوان گرفته تا شخصی که پس از همآغوشی خانه را تمییز میکرد و غذا میپخت! یا خود عاطفه و دیگران...
من این درد را وقت نوشتن به سختی تحمل کردم....همه شحصیتهای داستان واقعی اند و اسمهای مستعار دارند....
درود آقای قهاری عزیز
به فرموده داستانتان را خواندم و بدون قصد تحلیل فنی داستان (که از عهده من بیرون است) می توانم بگویم سه دریچه ای که به یک موضوع خاص گشوده بودید به داستان کششی بخشیده بود که حتی خواننده کم حوصله ای چون مرا هم تا پایان کشانید. تنها کاستی که به چشم آمد پرداختن غیر ضروری به برخی حاشیه ها بود (این مساله در بخشی از درون گویی های شخصیت ها و سعی در تشریح شخصیت شان برای خواننده بیشتر نمود داشت حال آن که شخصا ترجیح می دادم زوایای شخصیتی آنان را در لابلای خطوط داستان دریابم نه از زبان خودشان) .
در مورد دستمایه داستان نیز تنها می توانم بگویم به تعداد ما آدمیان عقیده ها و خوی ها و خلقیات گونه گون وجود دارد و اساسا دنیا به همین چیزها دنیای میانه حال کنونی ماست اگر نه یا اتوپیای افلاطون بود یا دوزخ دانته. برخلاف گذشته ها دیگر حتی امثال سید هم بدمن های ذهن من نیستند. ما همه پرورده ی محیط گرداگرد خویشیم. اگر در این خانه زاده ایم سید شده ایم ، اگر در خانه ی همسایه زاده ایم همخانه سید شده ایم ، و در خانه ای دیگر یا عاطفه یا نازی و یا حتی سید اسماعیل.
تنها چیزی که هنوز برایم قابل هضم نیست سعی در تحمیل تفکر امثال سید ها به امثال همخانه هایش به اسم عرف و دین و قانون است که البته این را هم غمی نیست که در روزگاری نه چندان دور که دستانِ در گردنِ یار ما ، دسته ی کوزه دگران خواهد بود اثری از این قضایا نخواهد بود.
به قول قیصر مُلک دل :
این روزها که می گذرد
شادم
این روزها که می گذرد
شادم
که می گذرد
این روزها
شادم
که می گذرد...
در پایان سپاس و شادباش مرا بابت داستان زیبایتان با خانم افتخارزاده و آقای دزفولی بابت طرح جلد نوستالژیک شان تقسیم کنید.
در کشور هلند سن ازدواج بر طبق مصوبه ی پارمانی پانزده سال تعیین شد...بنابر قانونی مذکور دو دطرف ازدواج (حالا چه دختر با پسر- چه دختر با دختر یا پسر با پسرفرقی نداره) که به این سن رسیده باشند برای ازدواج نیازی به رضایت والدین یا هیچ نهاد و ارگانی ندارند. امید به روزی که ایران چیزی برای گفتن داشته باشه :-)
شیدای گرانمایه
اگر دولتی قوانین درستی را ارائه نکرده باشد جوانانی که نمیتوانند ازدواج کنند ، آیا باید منتظر تصویب قوانین باشند؟
ممنون خواهم شد نظرتان را بفرمایید.

دوست گرامی
این رو باید از کشورهایی یاد گرفت که به محض این که قانونی مطابق میلشون نیست شروع به برخورد میکنند و تا اون قانون اصلاح نشود آرام نمی نشینند.
در ضمن مشکل ما تنها خود قانون نیست .
مشکل اول خودمانیم.این که هر چیزی رو با اسم دین قبول کردیم بی آنکه پیگیر آن باشیم که هدف و اصل آن برای چیست.
این که هر کسی خودش رو عالم میدونه و شروع به تفسیر میکنه همینی میشه که میبینیم.
همین ها قانون میگذارند و آخرش هم همین میشود
وقتی خرافات وارد دین میشود انتظاری نباید بیش از این داشت.
متاسفانه ما هم که میدانیم خرافات است با این حال باز با آن همراه میشویم.
اگر خود خانواده ها از خودشون شروع کنند مقداری از مشکلات آینده جوانانشون حل خواهد شد.
شاید نصف مشکلات به قانون و صاحبان قدرت مربوط میشه.
ولی باقی اش خودمون مقصریم.
باید راه ازدواج های آسان هموار بشه.البته بگم که باز قطعا مشکلاتی برای ادامه هست ولی اگر اینقدر زیاده خواهی ،اینقدر چشم و هم چشمی و اینقدر بریز و به پاش ها نباشد شاید خیلی راحت دو جوان به هم برسند.باور کنید اینقدر هم سخت نیست.وقتی دلگرم به زندگی باشند دیگر فکری برای کج رفتن نخواهند کرد.
ولی وقتی که آینده ایی برای خودشون نمیبینند ،خب معلوم میشود که چه مشکلات متعددی براشون پیش میاد .هر انسانی نیازهایی دارد که باید مرتفع شود.از راهش نشد از بیراهه میرود.به همین راحتی.
همه که توان مقابله ندارند.
یک چیزی اینجا مینویسم که گرچه هیچ میل نداشتم که بیانش کنم ولی میخوام بدانیدکه وقتی هم سطح فرهنگی خانواده پایین باشد و هم وقتی سطح خواسته ها در زمان ازدواج بالا باشد این مشکلات پیش خواهد آمد.
متاسفانه چند مورد شنیده ام از منبع موثق که خانواده ها وقتی راهی برای ازدواج فرزندانشون نمیبینند و از این طرف میترسند که فرزندانشون با هر کسی رابطه ایی برقرار نکند این اجازه رو به فرزندانشون دادند که با هم همبستر شوند.متاسفانه این روند رو به رشد است و این زنگ خطر جدی برای کشور است .اگر باز هم این راه رو پیش ببریم روزی خواهد رسید که دیگر هیچ راه نجاتی نخواهد بود و میبینم روزی رو که بگویم صد رحمت به کشور های اروپایی و آمریکایی .آنها پاک تر زندگی میکنند.(!)(!)
[quote='mohammadparsa']سوال این است: آیا واقعاً به صیغه نیازمندیم؟ آیا براستی نمی شود بدون چند لغت و لفظ نامانوس عربی و باقی مراسم آیینی دو انسان بالغ (از هر جنسی) بصورت خودخواسته بدون دخالت والدین طرفین، مسئولین دینی، دولتی و غیره یک زندگی مشترک را براساس اندیشه ی خودشان بنا نهند؟ آیا براستی نسل بشر هوشمند بدون این قبیل الزامات قادر به تولیدمثل و تکامل نیست؟ اگر کسانی می خواهند که مراسم آینی بصورت توافق دوطرفه برایشان اجرا شود.. حرفی نیست... ولی سوال این است که آیا برخلاف این برای برخی کسان دیگر که نمی خواهند هم مقدور است؟ بیایید اینرا نه از زاویه ی فلسفه و خرافات، بلکه از دید زیستی و علمی ببینیم
با تشکر [/quote]
ای کاش میشد در طراحی سایت دکمه " بسیار پسندیدم " را قرار داد تا من آن را برای این نظر بارها میفشردم...
ممنون..
مونولوگ صیغه! دیالوگ همآغوشی!
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک