رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.
لوئی پاستور
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 17 رای
نویسنده:
مترجم:
ناصر جدیدی
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 17 رای
این مطلب ترجمه ای است از
THE STORY OF LOUIS PASTEUR
نوشته Alida Malkus
چاپ شده در سال 1962 در نیویورک توسط انتشارات
Grosset and Dunlap Inc
چاپ اول: 1342
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
شهر خاطرات
شهر خاطرات
1392/06/19

کتاب‌های مرتبط

مشهد
مشهد
4 امتیاز
از 2 رای
Osprey - Men at Arms 002 The Arab Legion
Osprey - Men at Arms 002 The Arab Legion
5 امتیاز
از 1 رای
بولیوار
بولیوار
3.9 امتیاز
از 28 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی لوئی پاستور

تعداد دیدگاه‌ها:
2
ناصرالدین شاه در بخشی از خاطرات روز چهارشنبه ۲ ذی‌حجه ۱۳۰۶ ق خود در سفر سوم فرنگستان، هنگامی که در پاریس اقامت داشته راجع به ملاقات با لوئی پاستور چنین می‌نویسد: «... امشب پاستور معروف را که برای آدمِ سگ هار گاز گرفته، معالجه و علاج پیدا کرده است، دیدم، شرح احوال او را در روزنامجات خوانده بودم، حالا هم او را دیدم و با او خیلی صحبت کردم، می‌گفت معالجه این کار را خیلی خوب پیدا کرده ام، اما باید آدم سگ هار گرفته را زود بیاورند که معالجه شود، اگر طول بکشد و دیر بیاورند، خیلی معالجه‌اش مشکل است، مثلا اگر تهران یکی را سگ هار بگیرد بیاورند اینجا، خیلی معالجه‌اش مشکل است، بخصوص اگر دندان سگ هار به عصب گرفته و به خون رسیده باشد، که او را باید حتما بعد از دو، سه روز بیاورند که معالجه شود و الا مشکل است. مقصود این است که باید زود شروع به معالجه شود و طول نکشد. حالا پاستور در اینجا مدرسه دارد و درس می‌گوید و مردم مشغول تحصیل این کار هستند. حقیقت این پاستور خیلی خدمت به انسانیت کرده است.» مصحح: آنچه از خاطرات ناصرالدین شاه به‌خصوص در فرنگ مطالعه کرده‌ام، با بیشتر افرادی که برخورد یا ملاقات می‌کند در هر مقامی که باشند به توصیف طنزگونه چهره و ظاهر آنها می‌پردازد. تنها در مورد ملاقات با لوئی پاستور دیدم که فقط از علم و خدمت او به انسانیت می‌نگارد.
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه قاجار در سفر سوم فرنگستان(کتاب دوم)، به کوشش دکتر محمد اسماعیل رضوانی و فاطمه قاضیها، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۱، ص ۱۹۱
یادش به خیر
این کتاب منو دانشمند کرد :D ;-( ;-)
لوئی پاستور
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک