چنین گفت سقرات به جوان ترها
نویسنده:
مسعود خیام
امتیاز دهید
از مقدمه کتاب:
سلام بر جوانترهای عزیزم
این بزرگترین لحظه زندگی تعدادی از شماهاست. لحظه ای که تا حدودی با سقرات و یونان باستان آشنا می شوید. سقرات یکی از تاثیرگذارترین انسان های روی سیاره است و احتمالا شما از او خیلی خوشتان خواهد آمد. من که خودم روزگاری عاشقش بودم و هنوز هم دلم با مهر او پر است...
بیشتر
سلام بر جوانترهای عزیزم
این بزرگترین لحظه زندگی تعدادی از شماهاست. لحظه ای که تا حدودی با سقرات و یونان باستان آشنا می شوید. سقرات یکی از تاثیرگذارترین انسان های روی سیاره است و احتمالا شما از او خیلی خوشتان خواهد آمد. من که خودم روزگاری عاشقش بودم و هنوز هم دلم با مهر او پر است...
آپلود شده توسط:
Reza
1398/11/27
دیدگاههای کتاب الکترونیکی چنین گفت سقرات به جوان ترها
شاید این کتاب طنز باشد (که نمیدانم هست یا نه) و مولف با این شکل نگارشِ «سقرات» میخواهد کتاب را طنازتر کند؛ شاید هم این شکل نگارش، با مضمون کتاب یک نوع ربط فرمی داشته باشد. ولی اگر کسانی خواستار فارسیسازیِ هرچه بیشتر واژگان باشند، این شکل نوشتار -به نظر من- بیشتر شبیه مسخرهبازی است. احمد کسروی در یکی از نوشتارهای مطبوعهی «پرچم» مینویسد واژگانی که ریشه در زبان عربی ندارند را باید به سادهترین شکل آنها بنویسیم: یعنی توفان و تهران و اتاق باید با «ت» نوشته شوند نه با «ط»، و همچنین است کلماتی که میتوان با «س» یا «ص» یا «ز» و «ظ» نوشت. اگر کسانی واقعا میخواهند «سقرات» را جانشین «سقراط» کنند باید مشخص کنند برحسب چه قاعدهای میخواهند چنین کنند. اگر بخواهند بنیاد کار خود را قاعدهی پیشگفتهی کسروی معرفی کنند در اشتباه هستند، چراکه «سقراط» معرب «سوکراتس» است و فینفسه واژهای عربی است و همانطور که «طبیعت» را نمیتوان «تبیعت» نوشت، «سقراط» را هم نمیتوان «سقرات» نوشت.