خطر مادیشدن دین
نویسنده:
اصغر طاهرزاده
امتیاز دهید
.
1- ارتباط انسان با حقایق، نیازمند مسیری خاص است که از طریق رعایت و توجه به تمام ابعاد شریعت الهی ممکن میگردد، مسیری که در آن عرفان و برهان در کنار فضائل اخلاقی و آداب دینی همه به صحنه میآیند وگرنه دینِ مادیشدهای میماند که انسانها در آن بهجای ارتباط با حقایق قدسی با وَهمیات خود بهسر میبرند و قرآن از این پایگاه، یهود و نصاری را نقد میکند که یکی عُزیر را پسر خدا میداند و دیگری عیسی را، و به مسلمانان تذکر میدهد که گرفتار چنین وَهمیاتی نشوند.
2- احکام دین وسیلهای است تا راهی از جان انسانها به سوی آسمان معنویت گشوده شود و انسانها با شوق فراوان از ظلمات دنیا به سوی نور ابدی سیر کنند. در حالیکه در دینِ مادیشده هیچ افقی در مقابل انسانها گشوده نمیشود تا انسانها بتوانند جان را به جانان برسانند و جان بگیرند.
3- دینداری انسانهای دیندار وقتی نتیجهبخش است که در عمل به احکام الهی، رویکردشان به شکلی باشد که حجابهای بین خود و حقایق معنوی را برطرف کنند و این مهم در صورتی تحقق مییابد که دین خدا گرفتار بینشهای مادی نشده باشد وگرنه انسانها مرده میمانند و مرده میمیرند، چون در طول زندگی با خدای «حی لایموت» که منبع حیات است مرتبط نشدهاند.
4- وقتی دین واقعی در صحنهی زندگی انسانها حضور نداشته باشد تا انسانها بتوانند با عالم غیب و معنویت ارتباط پیدا کنند، امیال غریزی و نفس امّاره عنان زندگی انسانها را در دست میگیرد و جامعه را به سوی هلاکت پیش میبرد و این همان خطر مادیشدن دین است.
5- وقتی رجوع بشر به اهلالبیت شروع میشود که جایگاه نیاز بشر به ارتباط با عالم غیب روشن شود و وقتی جایگاه این نیاز روشن میشود که بشریت متوجه گردد که دینِ مادیشده نمیتواند جوابگوی ابعاد عمیق باطن او باشد.
6- وقتی متوجه ارزش نقش اهلالبیت میشویم که متوجه باشیم از طریق هدایت آن ذوات مقدس زندگی مسلمانان به سوی هدفی که اسلام به دنبال آن است سوق پیدا میکند و از فروافتادن در دین مادیشده نجات مییابند.
7- تفاوت نگاه خلفا با نگاه علیu در آن بود که آنها دستورات الهی را امور صرفاً قراردادی میدانستند که توسط خداوند تشریع شده است و لذا میتوان بنا به مصلحت وقت آنها را تغییر داد ولی حضرت علیu متوجهاند که این دستورات به باطنی ملکوتی و غیبی متصل است و انسانها در تغییر آنها آزاد نیستند و به همین جهت با رحلت رسول خداf و حذف علیu از حاکمیت جامعه، «ایام الله» به «ایام البشر» تبدیل شد.
8- با مادیشدن دین و قراردادیپنداشتن احکام الهی، دیگر جایی برای نظر به ملکوت عالم باقی نمیماند تا علم انسانها علم حقیقی شود. بلکه با شعار عصریکردنِ دین، به فقها نیز توصیه میشود باید علم آنها مطابق علم زمانه یعنی علوم تجربی باشد و از این طریق میخواهند شریعت عصری شود و این خطای بزرگ دوران ما است در مادیکردن دین.
9- در موضوع «سنت سقوط تمدنها از نظر قرآن» سعی شده است تا معنی هلاکت تمدنها با موضوع محدودبودن دورهی هر تمدن تفکیک شود تا بدانیم در هرحال هر تمدنی دورهای دارد و پس از طی آن دوره به انتهای خود میرسد حال یا با مقابله با شریعت الهی به انتهایی هلاکتبار میرسد و یا با تبعیت از دین خدا انتهایی با ثمر خواهد داشت، و تمدن غربی نیز از این امر مستثنی نیست، منتها بنا بر شواهد قرآنی، تمدن غربی از جمله تمدنهایی است که پایان هلاکتبار خواهد داشت و ما باید مواظب باشیم سرنوشت خود را به آن گره نزنیم، بلکه از طریق انقلاب اسلامی راهی جدا از راه تمدن غربی به روی ملت خود بگشاییم تا اُنس با عالم قدس که فراموش شده بود تجدید گردد.
10- فاجعهی مادیشدن دین، فاجعهی قرن است و تا اهل اندیشه متوجه عمق چنین فاجعه ای نشوند و تمام چهره های آن را بررسی ننمایند نباید انتظار گشوده شدن راه هایی به سوی عالم ملکوت را برای این نسل داشت. بر این اساس یکی از انگیزش های نویسنده در تدوین این بحث آن بود که فضلا و طلاب عزیز بتوانند با تدریس این بحث چشم ها را از نگاه مادی به دین عبور دهند و هر چه بیشتر معنی فرهنگ «یَهدی اِلَی الحَقّ»[1] را که حضرت سجاد فرمودند:«نُزِلَت فینا»[2] این آیه در مورد ما نازل شده است، به صحنه آورند.
به امید آنکه با نگاه به جایگاه هر تمدن توانسته باشیم راز به ثمررسیدن زندگیها را از طریق شریعت الهی به بهترین صورت بیابیم.
11-در آخر خوانندگان عزیز را متوجه این نکته گرانقدر می نمایم که برای حفظ رکن ارزشمند وحدت مسلمین باید خارج از هر گونه بد گویی و دشمنی، هر گروه از مسلمین دلایل علمی و منطقی عقاید خود را ارائه دهد تا با طرح مباحث علمی بتوان از دسیسه های اختلاف قومی رهایی یافت و همچنان که مقام معظم رهبری«حفظهاللهتعالی» می فرمایند: «ایمان به مبادی خود و اصول و عقاید خود چیز بسیار خوب و پسندیده ای است، پافشاری بر آن هم خوب است، اما این نباید از مرز اثبات به مرز نفی و همراه با تعرض و دشمنی و عداوت، تجاوز کند .... مباحثه مذهبی عالمانه و در محفل علمی، با بد گویی به یکدیگر در علن در سطح افکار عمومی در مخاطبه با افکاری که قدرت تجزیه و تحلیل ندارند، فرق می کند.»[3] بر اساس رهنمود معظم له سعی شده موضوعات به صورت علمی مطرح شود تا انقلاب اسلامی در آینده با چالش هایی که در صدر اسلام گرفتار آن شدیم، روبرو نشود.
طاهرزاده
بیشتر
1- ارتباط انسان با حقایق، نیازمند مسیری خاص است که از طریق رعایت و توجه به تمام ابعاد شریعت الهی ممکن میگردد، مسیری که در آن عرفان و برهان در کنار فضائل اخلاقی و آداب دینی همه به صحنه میآیند وگرنه دینِ مادیشدهای میماند که انسانها در آن بهجای ارتباط با حقایق قدسی با وَهمیات خود بهسر میبرند و قرآن از این پایگاه، یهود و نصاری را نقد میکند که یکی عُزیر را پسر خدا میداند و دیگری عیسی را، و به مسلمانان تذکر میدهد که گرفتار چنین وَهمیاتی نشوند.
2- احکام دین وسیلهای است تا راهی از جان انسانها به سوی آسمان معنویت گشوده شود و انسانها با شوق فراوان از ظلمات دنیا به سوی نور ابدی سیر کنند. در حالیکه در دینِ مادیشده هیچ افقی در مقابل انسانها گشوده نمیشود تا انسانها بتوانند جان را به جانان برسانند و جان بگیرند.
3- دینداری انسانهای دیندار وقتی نتیجهبخش است که در عمل به احکام الهی، رویکردشان به شکلی باشد که حجابهای بین خود و حقایق معنوی را برطرف کنند و این مهم در صورتی تحقق مییابد که دین خدا گرفتار بینشهای مادی نشده باشد وگرنه انسانها مرده میمانند و مرده میمیرند، چون در طول زندگی با خدای «حی لایموت» که منبع حیات است مرتبط نشدهاند.
4- وقتی دین واقعی در صحنهی زندگی انسانها حضور نداشته باشد تا انسانها بتوانند با عالم غیب و معنویت ارتباط پیدا کنند، امیال غریزی و نفس امّاره عنان زندگی انسانها را در دست میگیرد و جامعه را به سوی هلاکت پیش میبرد و این همان خطر مادیشدن دین است.
5- وقتی رجوع بشر به اهلالبیت شروع میشود که جایگاه نیاز بشر به ارتباط با عالم غیب روشن شود و وقتی جایگاه این نیاز روشن میشود که بشریت متوجه گردد که دینِ مادیشده نمیتواند جوابگوی ابعاد عمیق باطن او باشد.
6- وقتی متوجه ارزش نقش اهلالبیت میشویم که متوجه باشیم از طریق هدایت آن ذوات مقدس زندگی مسلمانان به سوی هدفی که اسلام به دنبال آن است سوق پیدا میکند و از فروافتادن در دین مادیشده نجات مییابند.
7- تفاوت نگاه خلفا با نگاه علیu در آن بود که آنها دستورات الهی را امور صرفاً قراردادی میدانستند که توسط خداوند تشریع شده است و لذا میتوان بنا به مصلحت وقت آنها را تغییر داد ولی حضرت علیu متوجهاند که این دستورات به باطنی ملکوتی و غیبی متصل است و انسانها در تغییر آنها آزاد نیستند و به همین جهت با رحلت رسول خداf و حذف علیu از حاکمیت جامعه، «ایام الله» به «ایام البشر» تبدیل شد.
8- با مادیشدن دین و قراردادیپنداشتن احکام الهی، دیگر جایی برای نظر به ملکوت عالم باقی نمیماند تا علم انسانها علم حقیقی شود. بلکه با شعار عصریکردنِ دین، به فقها نیز توصیه میشود باید علم آنها مطابق علم زمانه یعنی علوم تجربی باشد و از این طریق میخواهند شریعت عصری شود و این خطای بزرگ دوران ما است در مادیکردن دین.
9- در موضوع «سنت سقوط تمدنها از نظر قرآن» سعی شده است تا معنی هلاکت تمدنها با موضوع محدودبودن دورهی هر تمدن تفکیک شود تا بدانیم در هرحال هر تمدنی دورهای دارد و پس از طی آن دوره به انتهای خود میرسد حال یا با مقابله با شریعت الهی به انتهایی هلاکتبار میرسد و یا با تبعیت از دین خدا انتهایی با ثمر خواهد داشت، و تمدن غربی نیز از این امر مستثنی نیست، منتها بنا بر شواهد قرآنی، تمدن غربی از جمله تمدنهایی است که پایان هلاکتبار خواهد داشت و ما باید مواظب باشیم سرنوشت خود را به آن گره نزنیم، بلکه از طریق انقلاب اسلامی راهی جدا از راه تمدن غربی به روی ملت خود بگشاییم تا اُنس با عالم قدس که فراموش شده بود تجدید گردد.
10- فاجعهی مادیشدن دین، فاجعهی قرن است و تا اهل اندیشه متوجه عمق چنین فاجعه ای نشوند و تمام چهره های آن را بررسی ننمایند نباید انتظار گشوده شدن راه هایی به سوی عالم ملکوت را برای این نسل داشت. بر این اساس یکی از انگیزش های نویسنده در تدوین این بحث آن بود که فضلا و طلاب عزیز بتوانند با تدریس این بحث چشم ها را از نگاه مادی به دین عبور دهند و هر چه بیشتر معنی فرهنگ «یَهدی اِلَی الحَقّ»[1] را که حضرت سجاد فرمودند:«نُزِلَت فینا»[2] این آیه در مورد ما نازل شده است، به صحنه آورند.
به امید آنکه با نگاه به جایگاه هر تمدن توانسته باشیم راز به ثمررسیدن زندگیها را از طریق شریعت الهی به بهترین صورت بیابیم.
11-در آخر خوانندگان عزیز را متوجه این نکته گرانقدر می نمایم که برای حفظ رکن ارزشمند وحدت مسلمین باید خارج از هر گونه بد گویی و دشمنی، هر گروه از مسلمین دلایل علمی و منطقی عقاید خود را ارائه دهد تا با طرح مباحث علمی بتوان از دسیسه های اختلاف قومی رهایی یافت و همچنان که مقام معظم رهبری«حفظهاللهتعالی» می فرمایند: «ایمان به مبادی خود و اصول و عقاید خود چیز بسیار خوب و پسندیده ای است، پافشاری بر آن هم خوب است، اما این نباید از مرز اثبات به مرز نفی و همراه با تعرض و دشمنی و عداوت، تجاوز کند .... مباحثه مذهبی عالمانه و در محفل علمی، با بد گویی به یکدیگر در علن در سطح افکار عمومی در مخاطبه با افکاری که قدرت تجزیه و تحلیل ندارند، فرق می کند.»[3] بر اساس رهنمود معظم له سعی شده موضوعات به صورت علمی مطرح شود تا انقلاب اسلامی در آینده با چالش هایی که در صدر اسلام گرفتار آن شدیم، روبرو نشود.
طاهرزاده
آپلود شده توسط:
ghalam1356
1392/06/28
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خطر مادیشدن دین