راز شادی امام حسین (ع) در قتلگاه
نویسنده:
اصغر طاهرزاده
درباره:
امام حسین
امتیاز دهید
1- مسلّم[b] «هرکس به هر مقامی رسید از کربلا رسید».
اما آنچه بیش از همه مهم است چگونهدیدنِ کربلا است. اگر کربلا وطن عشق است و نوید جاودانگی و آموزشکدهی نهراسیدن از مرگ؛ در «چگونهدیدنِ کربلا» یک نگاه دیگر را نیز باید از یاد نبرد و آن؛ «چه شد که کار به قتل سلطان عشق یعنی حسین(ع)کشیده شد»؟
2- در «چگونهدیدنِ کربلا»؛ یک وقت به حسین(ع) مینگریم که چگونه دلها را تا اوج اُنس با خدا جلو میبرد و در دریای اشکِ شوقِ وصل غرق میکند و یک وقت به یزیدیان مینگریم که چگونه حزب اموی خواستند اسلام را از حقیقت بیندازند و به نظارهی غمهای اهلالبیتh مینشینیم که چه خون دلها خوردند.
3- در «چگونهدیدنِ کربلا»؛ یک وقت راه انسان را به سوی کعبهی مقصود، در راه حسینu مینگریم و یک وقت باید راه انحراف از اسلام را در خونِ ریختهی سیدالشهداءu ریشهیابی نماییم تا کربلا را با دو چشم «جمال» و «جلال» دیده باشیم.
4- در «چگونهدیدنِ کربلا»؛ هرچند ناخواسته، لحظهای باید چشم از حسینu برداشت و به لشکری چشم دوخت که سراسر ظلماتاست و سعی نماییم جایگاه تاریخی آن لشکر را ریشهیابی کنیم و روح و روان آنان را کالبدشکافی نمود تا معلوم شود از کجا شروع کردهاند که هماکنون در جبههی مقابله با حسینu قرار دارند.
5- در «چگونهدیدنِ کربلا»؛ باید به لبخندهای حسینu در قتلگاه نیز چشم دوخت که چه خطر بزرگی را از سر اسلام عزیز بهدر برده است که اینچنین در خون خود قهقهه میزند و صدای شکر خود را از این پیروزی به آسمان بلند کرده است؟
6- در «چگونهدیدنِ کربلا»؛ اگر بصیرتِ فهم فاجعهی امویان شناخته نشود که چه نقشهها در سر داشتند، هرگز به فهم کربلای حسینu نخواهیم رسید و در آن صورت به هیچکجا نرسیدهایم.
7- در «چگونهدیدنِ کربلا»؛ میتوان فهمید چگونه در بازار عشق و شهادت میشود «خود» را بدهید و اسلامِ از دسترفته را بازستانید و به معجزهی عشق ایمان بیاورید که در مسیر عشق، هرگز راه ادامهی اسلام به بنبست نمیرسد، هرچند حزب پیچیدهی اموی مسیر آن را سدّ کند و لذا شناختن حیلههای عظیم امویان ما را متوجه نقش عظیم حسینu مینماید که راه حسینu چگونه راهی است ، راهی که هرگز امویان آن را نمیبینند و از آن سر در نمیآورند.
8- در «چگونهدیدنِ کربلا»؛ اگر جایگاه مناجاتهای شب عاشورا درست دیده نشود، هرگز کربلا دیده نشده است و هرگز راز نشاط و امیدواری حسینu در بعد از ظهر عاشورا فهمیده نخواهد شد و از حادثه کربلا که باید تا ابد جان ما را گرم نگه دارد محروم میشویم.
9- در «چگونهدیدنِ کربلا»؛ وقتی برای تو محبوبترین انسانها، اصحاب کربلا خواهند بود که بفهمی چه میفهمیدند که اینچنین مرگی را انتخاب کردند، و پروانهوار در کنار مولایشان پَرپَر شدند تا در شهادت مولایشان او را کمک کرده باشند و نه در حفظکردن و ماندن آن حضرت. آیا عجیبتر از این میشود که یاران امام، امام را در تحقق بهترین شهادت یاری کنند؟ چه رازی در ماندگاری اسلام در این نوع مُردن یافتند؟
سعی کن کتاب را جهت یافتن چنین رازی ورق بزنی.
طاهرزاده
بیشتر
اما آنچه بیش از همه مهم است چگونهدیدنِ کربلا است. اگر کربلا وطن عشق است و نوید جاودانگی و آموزشکدهی نهراسیدن از مرگ؛ در «چگونهدیدنِ کربلا» یک نگاه دیگر را نیز باید از یاد نبرد و آن؛ «چه شد که کار به قتل سلطان عشق یعنی حسین(ع)کشیده شد»؟
2- در «چگونهدیدنِ کربلا»؛ یک وقت به حسین(ع) مینگریم که چگونه دلها را تا اوج اُنس با خدا جلو میبرد و در دریای اشکِ شوقِ وصل غرق میکند و یک وقت به یزیدیان مینگریم که چگونه حزب اموی خواستند اسلام را از حقیقت بیندازند و به نظارهی غمهای اهلالبیتh مینشینیم که چه خون دلها خوردند.
3- در «چگونهدیدنِ کربلا»؛ یک وقت راه انسان را به سوی کعبهی مقصود، در راه حسینu مینگریم و یک وقت باید راه انحراف از اسلام را در خونِ ریختهی سیدالشهداءu ریشهیابی نماییم تا کربلا را با دو چشم «جمال» و «جلال» دیده باشیم.
4- در «چگونهدیدنِ کربلا»؛ هرچند ناخواسته، لحظهای باید چشم از حسینu برداشت و به لشکری چشم دوخت که سراسر ظلماتاست و سعی نماییم جایگاه تاریخی آن لشکر را ریشهیابی کنیم و روح و روان آنان را کالبدشکافی نمود تا معلوم شود از کجا شروع کردهاند که هماکنون در جبههی مقابله با حسینu قرار دارند.
5- در «چگونهدیدنِ کربلا»؛ باید به لبخندهای حسینu در قتلگاه نیز چشم دوخت که چه خطر بزرگی را از سر اسلام عزیز بهدر برده است که اینچنین در خون خود قهقهه میزند و صدای شکر خود را از این پیروزی به آسمان بلند کرده است؟
6- در «چگونهدیدنِ کربلا»؛ اگر بصیرتِ فهم فاجعهی امویان شناخته نشود که چه نقشهها در سر داشتند، هرگز به فهم کربلای حسینu نخواهیم رسید و در آن صورت به هیچکجا نرسیدهایم.
7- در «چگونهدیدنِ کربلا»؛ میتوان فهمید چگونه در بازار عشق و شهادت میشود «خود» را بدهید و اسلامِ از دسترفته را بازستانید و به معجزهی عشق ایمان بیاورید که در مسیر عشق، هرگز راه ادامهی اسلام به بنبست نمیرسد، هرچند حزب پیچیدهی اموی مسیر آن را سدّ کند و لذا شناختن حیلههای عظیم امویان ما را متوجه نقش عظیم حسینu مینماید که راه حسینu چگونه راهی است ، راهی که هرگز امویان آن را نمیبینند و از آن سر در نمیآورند.
8- در «چگونهدیدنِ کربلا»؛ اگر جایگاه مناجاتهای شب عاشورا درست دیده نشود، هرگز کربلا دیده نشده است و هرگز راز نشاط و امیدواری حسینu در بعد از ظهر عاشورا فهمیده نخواهد شد و از حادثه کربلا که باید تا ابد جان ما را گرم نگه دارد محروم میشویم.
9- در «چگونهدیدنِ کربلا»؛ وقتی برای تو محبوبترین انسانها، اصحاب کربلا خواهند بود که بفهمی چه میفهمیدند که اینچنین مرگی را انتخاب کردند، و پروانهوار در کنار مولایشان پَرپَر شدند تا در شهادت مولایشان او را کمک کرده باشند و نه در حفظکردن و ماندن آن حضرت. آیا عجیبتر از این میشود که یاران امام، امام را در تحقق بهترین شهادت یاری کنند؟ چه رازی در ماندگاری اسلام در این نوع مُردن یافتند؟
سعی کن کتاب را جهت یافتن چنین رازی ورق بزنی.
طاهرزاده
آپلود شده توسط:
ghalam1356
1392/06/25
دیدگاههای کتاب الکترونیکی راز شادی امام حسین (ع) در قتلگاه
به راستی، دنیا تغییر چهره داده و ناپسند گشته و نیکی آن در حال نابودی است و از معروف جز رطوبتی در ته ظرف ، چیزی باقی نمانده و بی برکتیِ زندگی همانند چراگاهی شده که جز گیاه بیماری زا و بی مصرف چیزی در آن نمی روید . آیا نمی بینید که به حقّ عمل نمی شود و از باطل دست برنمی دارند؟! به طوری که مؤمن حق دارد در این شرایط به مرگ و دیدار خدا مشتاق باشد . به راستی من چنین مرگی را جز سعادت نمی دانم و زندگی در کنار ظالمان را جز هلاکت نمی شناسم! همانا مردم بنده ی دنیا شده اند و دین از سر زبان آن ها فراتر نمی رود و دین را تا آن جا که زندگی شان را بچرخانند می خواهند و چون در بوته ی آزمایش گرفتار شوند دین داران اندک اند.
امام حسین (ع)