رسته‌ها
نوش
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 28 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 28 رای
معروف به داستانهای ح. م. حمید

از متن کتاب:
جمشاد نیز جوان بود. جوانی پاکیزه دل و هوشیار، جوانی پاکدامن و خوش رفتار جوانی پرشور و عصبی جوانی زیبا بسیار زیبا... چشمان سیاه درشتش که اندکی در چشمدان فرورفته بود، نور دقت و سلامت و در عین حال اثر سرگشتگی و حیرت داشت؛ پیشانی صاف و بلندش از دو طرف با همه سفیدی و صفایش میان موها پیش رفته و در وسط آراسته بدسته مولی براق و مرتب بود؛ هیچ چیز بر چهره اش وجود نداشت که زننده باشد؛ برعکس چه بسا چیزها داشت که دل را سوی خود می کشاند؛ در آن میان بهتر از همه لبانش بود، بسرخی و طراوت لبان دخترکی که هنوز آرایش یاد نگرفته و هنوز بوسه نداده باشد. بر دو گوشه دهانش حرکتی مبهم احساس می شد که خود لطف و ملاحتی داشت مثل بچه ای که پس از لحظه ای قهر، آشتی کرده و پس از لب ورچیدن لبخند زده باشد؛ اما جمشاد دیگر بچه نبود؛ بیست و دو سال داشت؛ از دو سال باینطرف بازهم رشد کرده و قد کشیده بود. با آنکه اندکی باریک بود بلندی قدش متناسب بنظر می رسید، بیننده را خوش می آمد و آنچه نکته گیران با ملاحظه بلندی قدش از عقلش می گفتند صحیح بنظر نمی رسید...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
60
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1392/09/14

کتاب‌های مرتبط

بهشت
بهشت
4.4 امتیاز
از 5 رای
ناز
ناز
4.6 امتیاز
از 7 رای
عشق
عشق
4.6 امتیاز
از 5 رای
شیده
شیده
3.6 امتیاز
از 5 رای
شیرین
شیرین
4 امتیاز
از 4 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نوش

تعداد دیدگاه‌ها:
2
نوش
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک