رسته‌ها
دلارام
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 28 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 28 رای
معروف به داستانهای ح. م. حمید

از متن کتاب:
چند الاغ مفلوک حامل چند زن و بچه آفتاب خورده و خسته از گردنه قلعه بالا میروند. آفتاب سوزان در آسمان پیش می آید. در آخرین چشم انداز افق دورنمای حزن انگیز تهران را در چیزی تیره شبیه به غبار یا مه ناپدید می کند و بالای گردنه چند قدم بالاتر از گورستان سایه آن تک درخت کهن سال کم شاخ و برگ را از روی زمین سنگلاخ و پست و بلند بر می گیرد. اینجا که جای اقامت نیست؛ باید برخاست و بنقاط سایه دار، خنک و باصفا رفت. از کنار تنه درخت از روی یک سنگ بزرگ موجودی برمی خیزد، الاغ سواران را که از جلوش می گذرند، نگاه می کند، آهی می کشد و روببالا راه می افتد؛
جوانی است بیست ساله پایش بی جوراب در گیوه های پاره بر شلوار رنگ رفته اش وصله دار و چین خورده، کت و کلاهش هر دو بیک رنگ، هر دو رنگ رفته و کهنه؛ از میان آستین های کتش دو ست کوچک نازک سفید و پاکیزه بیرون آمده، یکی یک دسته کتاب و چیزی شبیه به بقچه را تا زیر بغلش بالا برده و دیگری چوبدستی سفید رنگی را که شاخه درختی پوست کنده بیش نیست نگهداشته...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
82
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1392/09/17

کتاب‌های مرتبط

بهشت
بهشت
4.4 امتیاز
از 5 رای
ناز
ناز
4.6 امتیاز
از 7 رای
عشق
عشق
4.6 امتیاز
از 5 رای
شیده
شیده
3.6 امتیاز
از 5 رای
شیرین
شیرین
4 امتیاز
از 4 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دلارام

تعداد دیدگاه‌ها:
3
با سلام خدمت مدیریت کتابناک کلا از آثار مرحوم مستعان لذت میبرم . ممنون از سایت وزین شما
با توجه به امیدواریهایی که مدیریت سایت وزین و پر بهای کتابناک جهت حل مشکل داده اند ما هم امید به تدبیرهای آن مدیران محترم جهت حل مشکل سایت داریم . تا چه پیش آید.
دلارام
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک