انسان، میکروسکوپها، موجودات زنده :تاریخ زیست شناسی برای نوجوانان
نویسنده:
محمود حکیمی
امتیاز دهید
.
216 صفحه
بیشتر
216 صفحه
دیدگاههای کتاب الکترونیکی انسان، میکروسکوپها، موجودات زنده :تاریخ زیست شناسی برای نوجوانان
من وقتی نام نویسندهٔ این عنوان رو دیدم شک کردم که آیا محتوایِ این کتاب قابل اعتماد هست یا نه!
متاسفانه با تورقی سطحی دریافتم که این کتاب نمیتونه و نباید یه منبعِ معتبر برای نوآموزان و نوجوانان دربارهٔ زیستشناسی باشه.
به این گفتار از صفحهٔ ۲۱۴ توجه کنید:
«در سال ۱۹۸۵ والتر ادوارد لامرتس بزرگترین عالم ژنتیک معاصر در مقالهٔ مفصلی به نکتهٔ شگفتی اشاره کرد. وی در خاطرات خود نوشت:
من در دانشکده با تئوری تکامل مادی مواجه گردیدم که یگانه فلسفهای ست که جداٌ مسائلی را مطرح میکند و میکوشد که در زمینهٔ ایمان و اعتقاد٬ طبیعت را جانشین نیرویِ خلاقهٔ خداوندی سازد٬ و پس از سالها اندیشه و تفکر و گفتگو و مباحثه با دانشجویان ارشد دانشگاه٬ چند حقیقت برایم روشن شد که از آن جمله بود مخالفت علم وراثت با عقیدهٔ چارلز داروین. »
امروز دیگه هر پژوهشگری میدونه که «علمِ ژنتیک یکی از بزرگترین تاییدکنندههایِ نظریهٔ فرگشتِ داروین ه». متاسفانه در این کتاب شما بسیار به نقلِقولهایی از آدمهایی مشکوک برمیخورید و اونهم بدونِ مرجعدهیِ قانونمند (فلانی در مقالهٔ مفصلی در سال ۱۹۸۵؟؟؟ آخر این هم شد رفرنسدهی؟؟؟) !
امیدوارم که دوستان اگر این کتاب رو میخونن توجه کنن که نمیشه به مطالبش بعنوان یه «منبع معتبر» نگاه کرد
گویا بیشترِ هدفِ نویسنده این بوده که وجودِ خدا رو از راهِ زیستشناسی ثابت کنه و ایمانِ مردم رو تقویت کنه!!! البته نمیشه منکرِ این بود که ممکنه این کتاب حقایقِ مفیدی رو هم در بر داشته باشه٬ ولی بهرحال معتبر نیست بهنظرِ این بنده.
پاینده باشید و پژوهنده و ریزبین و انتقادیاندیش![/quote]
خوب این نظر به دلیل بی اطلاعی شما است.
در زمان
داروین هرگز مفهومی به نام کروموزم و اسیدهای نوکلئیک و یا ژن شناخته
نشده بود. ما امروزه به خوبی می دانیم که در تمام موجودات زنده پرسلولی ،
کروموزوم ها به تعداد زوج در هسته وجود دارد. در تمام انواع تقسیم های
سلولی اعم از میوز و میتوز، همیشه تعداد نهایی کروموزم ها ثابت می ماند.
برای مثال سلولهای انسان همگی 46 کروموزم دارند و تمام تقسیمات سلولی
میتوز در بدن انسان سلولهایی دقیقا با همین تعداد کروموزم تولید می شود.
در تقسیم سلولی میوز هم به اندازه نصف این عدد یعنی 23 کرموزم در سلولهای
گامت نر و ماده ( مرد و زن) ایجاد می شوند که مجددا در موقع لقاح به
ایجاد یک سلول 46 کروموزمی منجر می شود. این فرآیند در تمام موجوادت زنده
پر سلولی کمابیش مشابه است. اگر در موارد بسیار نادر هم اتفاق بیفتد که
مثلا انسانی با مثلا 47 کروموزم ایجاد شود ، وی دچار بیماریهای شدید
کروموزمی نظیر نشاندانگان خواهد بود و هرگز به سن بلوغ نخواهد رسید.
موردی هم با 48 کروموزم تاکنون دیده نشده است. حال سوال اینجاست که اگر
نظریه داروین را بپذیریم و قبول کنیم باید تمام موجودات زنده روی زمین و
لااقل گونه هایی که از هم تکامل پیدا کردند ( مثل پرندگان و خزندگان یا
خزندگان و دوزیستان) باید تعداد کروموزمهایشان برابر باشد. چرا که در
تمام تقسیمات میوز موفق تعدا کروموزومها حفظ می شود. داروین در مقابل این
پرسش چه پاسخی دارد؟ هیچ. چون اساسا در زمان داروین کروموزم ها که سند
یکتایی گونه ها هستند شناخته نشده بودند. در بهترین حالت تنها می توان
پذیرفت که تغییرات ظاهری در یک گونه با حفظ تعداد کروموزمها قابل پذیرش
است . ( مثل تحول در اسبها یا اشکال مختلف گونه انسان که در دنیا زیست می
کنند) . اما پذیرش ایجاد انسانی از یک میمون کاملا محال است
خواهش می کنم اگر کسی لینک این کتاب را دارد لطف کند قرار دهد خیلی ممنون میشم
احتیاج دارم
در پناه حق;-)
من وقتی نام نویسندهٔ این عنوان رو دیدم شک کردم که آیا محتوایِ این کتاب قابل اعتماد هست یا نه!
متاسفانه با تورقی سطحی دریافتم که این کتاب نمیتونه و نباید یه منبعِ معتبر برای نوآموزان و نوجوانان دربارهٔ زیستشناسی باشه.
به این گفتار از صفحهٔ ۲۱۴ توجه کنید:
«در سال ۱۹۸۵ والتر ادوارد لامرتس بزرگترین عالم ژنتیک معاصر در مقالهٔ مفصلی به نکتهٔ شگفتی اشاره کرد. وی در خاطرات خود نوشت:
من در دانشکده با تئوری تکامل مادی مواجه گردیدم که یگانه فلسفهای ست که جداٌ مسائلی را مطرح میکند و میکوشد که در زمینهٔ ایمان و اعتقاد٬ طبیعت را جانشین نیرویِ خلاقهٔ خداوندی سازد٬ و پس از سالها اندیشه و تفکر و گفتگو و مباحثه با دانشجویان ارشد دانشگاه٬ چند حقیقت برایم روشن شد که از آن جمله بود مخالفت علم وراثت با عقیدهٔ چارلز داروین. »
امروز دیگه هر پژوهشگری میدونه که «علمِ ژنتیک یکی از بزرگترین تاییدکنندههایِ نظریهٔ فرگشتِ داروین ه». متاسفانه در این کتاب شما بسیار به نقلِقولهایی از آدمهایی مشکوک برمیخورید و اونهم بدونِ مرجعدهیِ قانونمند (فلانی در مقالهٔ مفصلی در سال ۱۹۸۵؟؟؟ آخر این هم شد رفرنسدهی؟؟؟) !
امیدوارم که دوستان اگر این کتاب رو میخونن توجه کنن که نمیشه به مطالبش بعنوان یه «منبع معتبر» نگاه کرد
گویا بیشترِ هدفِ نویسنده این بوده که وجودِ خدا رو از راهِ زیستشناسی ثابت کنه و ایمانِ مردم رو تقویت کنه!!! البته نمیشه منکرِ این بود که ممکنه این کتاب حقایقِ مفیدی رو هم در بر داشته باشه٬ ولی بهرحال معتبر نیست بهنظرِ این بنده.
پاینده باشید و پژوهنده و ریزبین و انتقادیاندیش!