نامه هایی به آنا
نویسنده:
حسین پناهی
امتیاز دهید
شعر آنِ من...:
آنِ من، به منُ مامانُ گنجشکها بردهاست
و شعر وجودش قافیهیی محال دارد!
آنِ من ۲% رماتیسم دارد محبت صفا...
آنِ من، فرشتهیی را ماند
که دو بال سفید ندارد
و همیشه از کفشهایش ناراضیست!
آنِ من، بابونهیی را ماند که راه میرود،
با غنچهی زرد دلش!
کج راه میرود پای چپش به پشت پای راستش میگیرد،
وقتی حضور صمیمی عشق را حوالی خیابان احساس کند!
آنِ من به گل غریبی میماند که در کرت پیاز روییده باشد!
سفید با پنج برگ کوچکش...
آنِ من، اشک زن جوانی را میماند،
به صورت پهن تاریخ،
در ابتدای آلبالویی تاریخ!
آنِ من، در همهی عکسهایش
هارمونی تعادل را حفظ میکند!
بیشتر
آنِ من، به منُ مامانُ گنجشکها بردهاست
و شعر وجودش قافیهیی محال دارد!
آنِ من ۲% رماتیسم دارد محبت صفا...
آنِ من، فرشتهیی را ماند
که دو بال سفید ندارد
و همیشه از کفشهایش ناراضیست!
آنِ من، بابونهیی را ماند که راه میرود،
با غنچهی زرد دلش!
کج راه میرود پای چپش به پشت پای راستش میگیرد،
وقتی حضور صمیمی عشق را حوالی خیابان احساس کند!
آنِ من به گل غریبی میماند که در کرت پیاز روییده باشد!
سفید با پنج برگ کوچکش...
آنِ من، اشک زن جوانی را میماند،
به صورت پهن تاریخ،
در ابتدای آلبالویی تاریخ!
آنِ من، در همهی عکسهایش
هارمونی تعادل را حفظ میکند!
آپلود شده توسط:
Evervoid
1388/07/23
دیدگاههای کتاب الکترونیکی نامه هایی به آنا
روحش شاد
فلسفه يعني رنج
افتخاره كه بگي رنجورم.....
خیلی زود اط میان ما رفت اما از ذهن جامعه هنری ایران نمیرود .....و خاطرش در خاطرات دوستدارانش باقیست
روحش شادباد
خیلی زیباست... همه ی اشعار مرحوم زیبا و پر مغز است:-)
چيزي دزديدي
مادرش پرسيد
دعوا کردي باز
پدرش گفت
و برادرش کيفش را زيرورو مي کرد
به دنبال آن چيز که در دل پنهان کرده بود
تنها مادربزرگش ديد
گل سرخي را در دست فشرده کتاب هندسه اش
خنديده بود
گلم!
که این اشک خون بهای عمر ِ رفته ی من است!
روحش شاد و یادش گرامی
من که اشکم در اومد
حتما دانلود کنید