مهر و مهتاب
نویسنده:
تکین حمزه لو
امتیاز دهید
به تسبیح ظریفی که در دستانم معطل مانده بود خیره شدم لبانم به گفتن هیچ ذکری باز نمی شد . آهسته سرم را بالا گرفتم و به درو دیوار کثیف نماز خانه زل زدم . به غیر از من کسی انجا نبود . انبوه مهر ها با عجله رویهم ریخته شده بود و رحل های قران هم بسته و منتظر بودند . خوب به اطراف نگاه کردم انگار همه چیز اینجا منتظر بودن ...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مهر و مهتاب
خيلي زيبا بود
لذت بردم.
اما از نظر موضوع، حس می کنم هدف نوسینده تغییر دید ما به بعضی مسایل است
اما نه تنها نظر من تغییر نکرد(!) بلکه یه کم هم خنده دار اومد:))
در هرصورت کتابهای دیگه ایشون مثل افسون سبز منطقی تر و قشنگتر بود
از قدیم گفتن کبوتر با کبوتر باز با باز
به علاوه این آقای سراپا مومن چه طور بدون رضایت خانواده حاضر به ازدواج با این خانم شدن:D
منم اين كتابو خوندم
قشنگ بود و روون............
فقط يه جاهايي به نظرم يه كم عجيب بود...........اينكه آدمي به اون مذهبي كه حتي نگاه كردن به نامحرم رو گناه مي دونه يهو وقتي از علاقه طرف مقابلش به خودش مطمئن ميشه ديگه نگاه كردن رو حرام نمي دونه و...........
ولي كلا كتاب خوبي بود و خوشم اومد ازش.;-)