مهر و مهتاب
نویسنده:
تکین حمزه لو
امتیاز دهید
به تسبیح ظریفی که در دستانم معطل مانده بود خیره شدم لبانم به گفتن هیچ ذکری باز نمی شد . آهسته سرم را بالا گرفتم و به درو دیوار کثیف نماز خانه زل زدم . به غیر از من کسی انجا نبود . انبوه مهر ها با عجله رویهم ریخته شده بود و رحل های قران هم بسته و منتظر بودند . خوب به اطراف نگاه کردم انگار همه چیز اینجا منتظر بودن ...
بیشتر
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مهر و مهتاب
به نظرم خیلی لازمه چنین مسائلی برای جوانها واضح و آشکار مطرح بشه.
کسانی که حق وحقوقی برای جانبازان و فرزندان شهدا قائل نیستن فقط کافیه این سئوال رو از خودشون بپرسن که آیا حاضرن درد و زجر فراوانی رو که قابل بیان نیست به عوض گرفتن پول و یا سهمیه دانشگاه تحمل کنند؟؟؟
آیا حاضرن جای فرزند شهیدی باشن که بعد از پدرشون همه اطرافیان شدن آقا بالاسرشون وهرکس زورش میچربید به خودش اجازه داد که برای زندگیشون تصمیم بگیره؟
اکثر این افراد آدمهای کم اراده و بدون اعتماد به نفسی بار میان. به نظرتون محبت پدر واقعی رو میشه با پول خرید؟
من از نزدیک چنین آدمی رو دیدم. کسانی که مثل کودکان یک عمر در این رویا به سر میبرن که ممکنه اشتباه شده باشه و پدرشون زنده باشه و روزی برگرده!
کسانی که ته دلشون از پدراشون گله دارن که چرا تنها گذاشتتشون و رفته؟ چرا کسانی که الان بهشون زخم زبون میزنن نرفتن؟؟؟
کسانی که درد بی پدری رو فقط باید تو چشمای خیسشون که با حسرت از پدرشون حرف میزنن ببینی.
خیلی از این افراد از موقعیتشون استفاده نکردن اما مدام دارن از مردم حرف میخورن و یا کسان دیگری از موقعیتشون سوءاستفاده کردن.
خدا لعنت کنه کسانی رو که با سوءاستفاده انسانهایی رو بدنام کردن و اونها رو در حصار هایی که با نگاهها و حرفهای مردم ساخته شده زندانی کردن!
فقط کافیه با خودمون روراست باشیم!
این کتاب خیلی ملموس و واقعیه برای کسانی که جنگ رو دیدن و از نزدیک لمسش کردن نه اون کسانی که فقط در ظاهر قضیه بودن
از خانم حمزه لو ممنونم
خيلي زيبا بود