قانون قوه باه - آداب زناشویی
نویسنده:
محمدابراهیم آوازه
امتیاز دهید
رهنمودهای ۱۴ معصوم
آثار فردی و اجتماعی ازدواج موقت همراه با احکام آن
محمد ابراهیم آوازه
بیشتر
آثار فردی و اجتماعی ازدواج موقت همراه با احکام آن
محمد ابراهیم آوازه
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قانون قوه باه - آداب زناشویی
آن کلاه شرعی ربطی به این ندارد
شما کتک زدن زن را با ربا مقایسه می کنید؟:O
در ربا طرف خودش است و خدایش (خودش= ذینفعان که چند نفر هم می توانند باشند)
در کتک زدن پای شخص ثالثی به میان می آید که مستقیما ضرر می کند
اون دکتری که شما می گی در کشور ایران این صحبت رو کرده
پس طبیعتا نمی توانسته خلاف قوانین ایران رو بگه
در مورد اون حرفتون که گفتید:
باید بگم طبق قانون ما اجازه تحقیق نداریم زیرا حکم خدا غیر قابل تحقیق است به همین دلیل هم هست که در همه زمینه ها از اکثر کشور ها عقبیم
دوستی داشتم روی قضیه اختیار آخر به زندان افتاد: می دانید چرا؟ چون سوال پرسیده بود نتوانستند جواب دهند مجبور شدند به زندانش بیفکنند به بهانه های واهی
بیایید صادق باشیم: ما نمی توانیم سوال بپرسیم چه برسد به تحقیق
اگر قرار باشد رفتار امامان را مد نظر قرار دهیم که هر کدام باید چند تا زن داشته باشیم
زمانه فرق کرده
ما باید خود بفهمیم نه اینکه هر حکمی را به این دلیل که سخن امام است قبول کنیم (البته این خلاف قانون است)
lمن هم می گویم این که شما گفتی درست ولی دلیل ندارد که زن نتواند مرد را بزند
اگر این آیه برای مردان در برابر زنان هست شما چه دلیلی داری که زنان در برابر مردان نیز نمی توانند همین رفتار را داشته باشند؟؟
شاعر میگه: بینیم باااااا
اون ماله زمانی بود حالا یه زمان دیگه است و با جرات می گم مردی که 2 یا بیشتر زن داشته باشه از لحاظ رفتاری مشکل داره
زن و مرد فقط باید ماله یکی باشند نه بیشتر اگه نمی خوان همو خوب طلاق بگیرن
نمی شه مرد هر وقت عشقش کشید زن دیگه ای بگیره زن بنده خدا هم بشینه نیگا کنه
در کتاب عایشه بعد از پیغمبر به صراحت گفته شده که حضرت محمد بعد از نزول آیات آنها را برای اهل بیت و عایشه قرائت میکرد وتنها عایشه بود که به دلیل حافظه استثنایی و صد البته هوش سرشارش نمام آیات را حفظ میشد و به صراحت آورده شده (صد البته در تمام دوران تحصیل هم هر سال نوشتند و گفتند و ما هم شنیدیم و خواندیم )که قرآن به طور پراکنده یا نوشته شده بود یا توسط بعضی به صورت تک یا چند آیه ای حفظ شده بود و عثمان برای جمع آوری آیات آنها را از مردم خریداری کرد .ضمنا" دوست عزیز وقتی کتابی به شما معرفی میشود شما کتاب رو میخوانید و درست بودن نویسنده کتاب را هم حتما" در نظر میگیرید .بطور مثال یک حدیث را چند نفر تفسیر میکنند شما با عقل سلیم خودبر فرض مثال مجلسی را رد کرده و منبری را تایید میکنید .برای تایید یا عدم تایید نویسنده را زیر سؤال میبرید بنده هم همین کار را کردم ضمنا" همانگونه که احادیث هم نقل شده و حالا 1400 سال یا کمتراست که هی بالا و پایین میشود( که خدایی مهمترین کار هم همین است )قرآن هم بر همین اساس نوشته شده است و حالا هم که کلمات موجود در یک آیه سالیان سال است که هر روز و هر دقیقه یک معنی پیدا میکند.:-(:-(:-(:-(
راستی نمیدانستم که قانون اساسی را پیامبران نازل کرده اند و نباید تجزیه و تحلیل و بررسی شود .شما نمیتوانید و نباید قانون اساسی را با کتب دینی یک جور فرض کنید مگر نمیدانید همین آقایان عقل کل کسی را بالاتر از خود نمی دانند و هر جا لازم بود بلافاصله با دستاویزی به کتب دینی قانون را تغییر میدهند تفسیر قرآن هم همان تغییر قرآن است به شکل قانونی !!!!;-);-);-);-)
جایی خواندم در کامنتتان که نوشته بودید همه ادیان تحریف شدند الا قرآن .دوست خوبم یادآوری میکنم که انجیل نیز مانند قرآن بعد از وفات حضرت مسیح نوشته شد ؟ چرا ؟در مورد قرآن هم چرا ؟بعد هم که نمیشود با تعصب گفت قرآن فقط تحریف نشده چون هر دینی متعصبین خودش را دارد.;-);-);-)
چشمها را باید شست جور دیگر باید دید البته من جای ایشون بودم صراحتا" مینوشتم :مغزها را باید شست البته منظورم شما دوست عزیز نیستید چون از اول نظراتتان را خواندم و بعضیها را بسیار دوست میداشتم و اگر من هم بودم همانها را مینوشتم و به همین لحاظ در بسیاری جاها عقاید شما را پسندیدم امید است شما هم به عقاید بنده با همین نگرش نظر کنید نه با نظر مخالف . چون اصولا" ما مخالف هم نیستیم نظرات موافق نداریم در برخی موارد .:D:D
اینکه خلیفه سوم فلان و بهمان بود چه ربطی به کتابت قران دارد؟؟؟ مگر او قران را نوشته که این گونه می گویید.او فقط دستور این کار را داده و دیگران این کار را انجام داده اند پس ربطی به وقت داشتن یا نداشتن او و مشغول بودن یا نبودنش ندارد.در ضمن شما از کجا می گویید در زمان پیامبر قران کتابت نشده است؟؟؟ اگر به تواریخ مراجعه کنید می بینید که می گویند در زمان خلیفه سوم روایات مختلفی از قران در سرتاسر حکومت اسلام وجود داشت (پس قران نوشته شده وجود داشته اما ناقص بوده)ولی بر اساس فرمان خلیفه همه جمع اوری شد و به کمک حافظان قران ،قران اصلی کتابت شد. حال اگر از همسر پیامبر برای این کار دعوت کردند یا نکردند باید یقه انها را گرفت وگرنه ربطی به درستی یا نا درستی قران ندارد.
اما در مورد کامل بودن و نیاز به تفسیر نداشتن!!!
این دیگر از ان حرف هاست!! دوست گرامی الان هر کشوری قانون اساسی دارد و اگر دقت کنید این قانون اساسی با اینکه کامل است چندین صفحه بیشتر نمی شود و در کارها باید ان را تفسیر و بر اساس ان قانون گذاری کرد. آیا می شود گفت چون قانون اساسی کامل است پس نیاز به تفسیر ندارد؟؟؟؟؟؟
نمی توان گفت؟ چون هرچند قانون اساسی کامل است اما برای استخراج قوانین باید ان را تفسیر کرد و از حالت کلی گویی ان ، قوانین ریز را تصویب نمود.
:-(:-(:-(:-(
مثالا اگر دادگاه به یک فرد مجرم حکم ضرب را بدهد نمیگوییم که این کار بد است حال اگر ما موقعیت مرد خانواده را دقیقا بفهمیم شاید دیگر در این مورد نظر منفی نداشته باشیم
حالا این مزین فر چرا همچین کتابی رو که بی ارزشه و باید سوزونده بشه رو آپلود کرده ؟(?)(?)
دوست ارجمند!
در ایه ای که ذکر کردید نگفته است که زن را حتما بزنید بلکه فقط به امکان تنبیه اشاره دارد و همان جور که میدانید در احکام اسلام برای ایجاد اسیب دیه تعیین شده پس نتیجه میگیریم زدن به معنی آسیب رساندن نبوده بلکه برای نشان دادن نوعی نارضایتی از وضع موجود است البته در ابتدا اگر دقت کنید گفته شده است ابتدا زنان نافرمان را پند دهید اگر اثر نداشت از همخوابگی با انان اجتناب کنید اگر باز هم اثر نداشت تنبیه بدنی کنید و همانگونه که گفته شد تنبیه نباید باعث اسیب شود.خب شما تنبیهی که باعث اسیب نشود را برای من مثال بیاورید.مثلا سیلی زدن.اگر این سیلی به نحوی زده شوئ که اثرش بماند باید دیه پرداخت شود پس این سیلی باید به حدی ارام باشد که اثر از خود به جای نگذارد.یعنی در کل نمیتوان به ان سیلی گفت!(پس تنبیهی که در قران ذکر شده ان تنبیهی نیست که ما در ذهن می پرورانیم بلکه به حدی ست که فقط بتوان نام تنبیه بر ان نهاد و ان نشانه اعتراض به نا فرمانی زن بوده است.)
رفتار پیامبر و ائمه نیز سر مشق خوبی ست .مثلا تا به حال دیده نشده که در جایی گفته شده باشد پیامبر و امامان زنانشان را تنبیه کرده باشند.شاید بگویید شاید زنانشان نافرمان نبوده اند.در حالی که میدانیم بعضی از امامان توسط زنانشان مسموم و به شهادت رسیدند.این نیز خود نشان میدهد که امامان حتی در این شرایط نیز دست به تنبیه زنان نیالوده اند و میتوان استنباط کرد امامی که به حکم قران اگاه است بر اساس قران عمل کرده و منظور قران تنبیه بدنی به شکلی که ما خیال می کنیم نبوده بلکه اگر هم انجام شده(آن هم به عنوان روش اخر) به شکلی ملایم و فقط برای نشان دادن اعتراض به نافرمانی بوده است.
قوامون مبالغه قیّم است و قیم در این جا به معناى سرپرست است. در توضیح معناى آیه، باید به این نکته توجه داشت که خانواده یک واحد کوچک اجتماعى است و همانند یک اجتماع بزرگ، باید رهبر واحدى داشته باشد؛ زیرا اگر اداره این اجتماع کوچک بر عهده بیش از یک نفر قرار گیرد، ممکن است به هرج و مرج و آشوب بینجامد و ایجاد مشکل کند؛ در نتیجه، مرد یا زن یکى باید رئیس خانواده و دیگرى معاون و تحت نظارت او باشد.مثلا در یک اداره همه رییس نیستند و فقط یک نفر رییس می شود و کارها را سامان می بخشد ولی این مقام ریاست به معنی ان نیست که از لحاظ انسانی و روحی نیز از کارمندان زیر دست خود بهتر است بلکه فقط برای رسیدگی درست به امور ، ریاست بر عهده ی او گذارده شده است.(حال اگر بعضی از این مقام سو استفاده میکنند بحث دیگری ست و به اصل موضوع ربطی ندارد)
قرآن در این جا تصریح مىکند که مقام سرپرستى از آن مرد است. (که البته، این به معناى استبداد و اجحاف و تعدى نیست، بلکه هدف، ایجاد رهبرى واحد همراه با مسؤولیتها و مشورتهاى لازم است.)
این موقعیت بخاطر خصوصیات موجود در مرد است، از آن جمله:
الف: ویژگیهاى ذاتى: مانند قدرت جسمانى و غلبه قدرت فکر او بر نیروى عاطفه و احساسات در مرد، به عکس زن که از نیروى عاطفه بیشترى نسبت به مرد، بهرهمند است. که این مطابق خواستهاى درونى و همگونه با مسؤولیتهاى بیرون اوست.
ب: تعهد مرد در برابر زن و فرزندان که هزینههاى زندگى و پرداخت مهر و تأمین زندگى آبرومندانه همسر و فرزندان بر عهده اوست.
البته ممکن است زنانى وجود داشته باشند که در برخى از جهات فوق، بر شوهران خود امتیاز داشته باشند، اما باید دانست که قوانین، همه جوانب را در نظر مىگیرد و به تک تک افراد و نفرات نظر ندارد، بلکه نوع و کلى را در نظر مىگیرد. شکى نیست که در اکثریت خانوادهها، مردها براى سرپرستى، آمادگى بیشترى دارند.
دوست عزیز!
این قانون برای تنبیه زنان نافرمان است.نه اینکه همه زنان مستحق تنبیه اند. زن نافرمان.نه همه ی زنان. بله بعضی جاها تنبیه لازم است مثلا وقتی کسی قانونی را زیر پا میگذارد جریمه میشود.این هم نوعی جریمه است.(هرچند میدانم از این حرف من سو برداشت میکنید!!)
در مورد استفاده از این تنبیه نیز پیامبر و امامان را مثال زدم که خود اگاه ترین به قران بودند ولی هیچ گاه زنانشان را کتک نزدند در حالی که اگر منظور قران ان کتکی بود که شما میگویید می توانستند انجام دهند.نمی دانم شما چرا رفتار پیامبر و امامان را در این موضوع مد نظر قرار نمیدهید و به برداشت سطحی خود از ایات بسنده کرده اید؟؟!!
:-(:-(:-(:-(:-(:-(