قانون قوه باه - آداب زناشویی

باید بگم طبق قانون ما اجازه تحقیق نداریم زیرا حکم خدا غیر قابل تحقیق است به همین دلیل هم هست که در همه زمینه ها از اکثر کشور ها عقبیم
دوستی داشتم روی قضیه اختیار آخر به زندان افتاد: می دانید چرا؟ چون سوال پرسیده بود نتوانستند جواب دهند مجبور شدند به زندانش بیفکنند به بهانه های واهی
بیایید صادق باشیم: ما نمی توانیم سوال بپرسیم چه برسد به تحقیق

دوست عزیز مشکل این است که شما مسایل سیاسی را قاطی این موضوع میکنید.بله الان هرچه برخلاف میل اقایان بگوییم ان را خلاف تعبیر میکنند ولی این دلیل نمی شود که ما اسلام را بر اساس نظر اقایان بفهمیم.ما در مورد اسلام حقیقی حرف می زنیم نه در مورد حکومت به ظاهر اسلامی!!

اگر قرار باشد رفتار امامان را مد نظر قرار دهیم که هر کدام باید چند تا زن داشته باشیم
زمانه فرق کرده
ما باید خود بفهمیم نه اینکه هر حکمی را به این دلیل که سخن امام است قبول کنیم

شما همه چیز را با هم قاطی می کنید.من گفتم ایا نمونه ای از تنبیه در میان انان دیده ایم یا نه؟؟؟ نگفتم که مانند امامان زندگی کنیم مثلا نعلین بپوشیم و عبا بر دوش افکنیم و... باید با دید باز تری با موضوعات برخورد کنیم نه سطحی.

ضمنا من گفتم قرآن حرف بدی نزده وقتی گفته مرد در نهایت می تواند زن را بزند خوب زن هم می تواند مرد را بزند و این 2 (زن و مرد) برای نجات زندگی خویش گاهی نیاز است به هم سیلی هم بزنند

دوست عزیز این حکمی کلی ست و در موردش توضیح داده شد. شما در اینجا با دیدی احساسی صحبت میکنید(البته در جای خود در خور تقدیر است)
ولی ما در مورد زنی که نافرمانی کرده(از وظایف زناشویی) صحبت می کنیم.در ضمن اگر مرد هم در وظایف سرپرستی کوتاهی کند قانون با او برخورد میکند(لطفا نگویید کدام قانون زیرا بنده در مورد دادگاه های خانواده در ایران صحبت نمی کنم و در مورد قانون اسلامی حرف می زنم)

سرپرستی را از ریاست جدا کنید
بابا سرپرستی هیچ ربطی به ریاست ندارد
پدر من سرپرست من است آیا رییس من نیز هست؟؟؟؟؟؟
جواب بدهید لطفا

برای چندمین بار:
ما در مورد فرهنگ اجتماعی کنونی ایران حرف نمیزنیم!!!!بلکه در مورد احکام اسلام حرف میزنیم!!!لطفا عمیق تر به مثال ها توجه کنید. اگر در جامعه ایرانی اکنون پدر به عنوان حرف اول و اخر مطرح می شود چه ربطی به اسلام دارد؟؟ نقش پدر باید به عنوان یک هماهنگ کننده و نظم دهنده(نه مثل ناظم مدرسه!!!) باشد.

یکی را توی ده راه نمی دادند سراغ خونه کدخدا را می گرفت
بابا ما حرفتان را قبول نداریم شما تفسیر هم می کنید؟

بحث قبول کردن یا نکردن شما نیست.بحث ارایه دیدگاه های مختلف است تا کسانی که می خواهند حقیقت را بیابند بعد از خواندن دیدگاه های مختلف بهترین تصمیم را بگیرند.حال موافق یا مخالف ما باشند فرقی نمیکند. خداوند در سوره زمر آیه 18 میفرمایند:
مومنان کسانی هستند که به اقوال مختلف گوش می دهند انگاه بهترین را بر می گزینند.
:-(:-(:-(:-(:-(:-(:-(:-(:-(

راستی یادم رفت بنویسم که مخالف صد در صد نوشته های این کتاب هستم و به عنوان یک زن آنقدر خود رو باور دارم که در این جامعه ای که زن از طریق مردان باید حتی خود را باور کند میتوانم به سادگی در اجتماع رفت و آمد کنم بدون نیاز به چادر و روبند که نگاه کثیف بعضی از مردان از من نیست از تربیت غلط و صد البته افراطی اسلامی اوست که چون به خودش شک داره میخواد زن رو زیر روبند و چادر بزاره .
وااسفا که این طرز فکر فقط مربوط به جوامع اسلامی (در قرن حاضر )میباشد جادارد برای کسب اطلاعات بیشتر در رابطه با اسلام و نگرش آن کتاب گل صحرا که زندگی یک دختر سومالیایی مسلمان است را مطالعه بفرمایید که چگونه مورد تجاوز دوستان پدرش و کسانیکه به کمکش می آیند که صد البته آنها هم مسلمانند قرار میگیرد فقط به جرم زن بودنش یا به جرم مسلمان بودنش یا هر دو .کتاب دیگر بادبادک باز نوشته خالد حسینی است و کتاب دیگر شاهزاده خانم عرب میباشد که نمیدانم در سایت موجود میباشند یا خیر .چک نکردم ولی در کتابفروشیها موجود است و نمونه بارز دیدگاه مردان مسلمان به زنان میباشد

در مورد این کتاب نیز من با شما موافقم که کتاب نیست و قبلا نظرم را روشن در باره این موضوع بیان کرده ام. اما در این موردی که می گویید باید به اجتماع ایراد گرفت نه به دین.منصفانه قضاوت کنید ایا اسلام گفته چشمتان به دنبال ناموس مردم باشد؟؟؟؟ یا گفته به کسانی مانند ان دختر سومالیلیی تجاوز کنید؟؟؟ باور کنید هر کس اسم مسلمان بر خود گذاشت دلیل بر مسلمانی او نیست!!باور کنید!!
:-(:-(:-(

بنده در هیچ کجا عرض نکردم که عایشه همسر پیامبر قران را کامل حفظ بوده اند یا نه.فقط بحث بر سر نحوه کتابت قران بود.و این کار از وفات پیغمبر شروع شده بود زیرا وقتی در جنگ یمامه 70 (و یا بیشتر ) نفر از حافظان قران کشته شدند بیم ان می رفت که قران نیز از بین برود بنابراین از بعد از وفات پیامبر کتابت قران شروع شد و در زمان خلیفه سوم فقط این کار سامتن دهی شد و تمام نسخه های موجود قران در سراسر حکومت اسلام جمع اوری شد و به کمک حافظان قران قران اصلی تاییید و دیگر از روی ان نوشته هایی دیگر صورت گرفت. باز هم می گویم خلیفه سوم در این کار نقشی نداشت جز دستور این کار وگر نه او که قلم را برنداشت که قران بنویسد و این با توضیحات شما در مورد نظر دادن در مورد کتاب به کمک شناختن نویسنده ان مغایر است.
اما در مورد قانون اساسی :
من این مثال را برای شما زدم چون گفته بودید اگر قران کامل است پس تفسیر به چه کارش می اید. من قصد مقایسه نداشتم فقط گفتم قانون اساسی هر کشوری نیز کامل است ولی این دلیل نمی شود که بگوییم همه قانون ها را به راحتی و با خواندن سطحی ان می توانیم بدست اوریم زیرا قانون اسای هرچند کامل است ولی به موضوعات نیز به دیده کلی نگریسته و این باعث می شود به تفسیر نیاز داشته باشد.قران نیز همین گونه است و خدا خود نیز در این باره در قرانش ایه دارد:
او كسى است كه اين كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آيات «محكم‏» ( صريح و روشن) است; كه اساس اين كتاب مى‏باشد; (و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، برطرف مى‏گردد.) و قسمتى از آن، «متشابه‏» است ( آياتى كه به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن مى‏رود; ولى با توجه به آيات محكم، تفسير آنها آشكار مى‏گردد.) اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه‏انگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند); و تفسير (نادرستى) براى آن مى‏طلبند; در حالى كه تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمى‏دانند. (آنها كه به دنبال فهم و درك اسرار همه آيات قرآن در پرتو علم و دانش الهى) مى‏گويند: «ما به همه آن ايمان آورديم; همه از طرف پروردگار ماست.» و جز صاحبان عقل، متذكر نمى‏شوند (و اين حقيقت را درك نمى‏كنند). ال عمران7
در مورد انجیل:
دوست ارجمند! انجیل بعد از حضرت عیسی از زبان حواریون نوشته شده است نه اینکه انان بگویند این همان انجیلی ست که به حضرت عیسی نازل شده است.اگر تا به حال یکی از اناجیل 4گانه را خوانده باشید متوجه می شوید انان خود نیز اسراری بر این ندارند که این کلام خداست زیرا درباره حضرت عیسی و سفرهایش و معجزات و گفته های ان حضرت می باشد و این فرق دارد با اینکه ما قران را از زبان حافظان قران که ان را مستقیم از زبان پیامبر شنیده اند بنویسیم.ان اناجیل را حساب کنید که شخصی نوشته است اما قران فقط بازگو شده و از زبان و ذهن بر روی کاغذ انتقال یافته بنابراین هیچ ارتباطی بین نحوه نگارش قران و انجیل موجود نمی باشد.
:-(:-(:-(:-(

در ضمن خانوم فریما اگر در ابتدا برای شما این سوء تفاهم پیش آمد که من موافق آیه مذکور هستم از شما عذر میخواهم! گرچه خودتان موافق آیات قرآن هستید اما من موافق این آیه نیستم و اگر شما بخاطر نداشتن شناخت قبلی از من چنین تصوری کردید شاید کوتاهی از من بوده است وگرنه من یک بام دو هوا نبودم. من به دوستان مذهبی سایت نیز احترام میگذارم اما نه به خاطر عقایدشان بلکه به خاطر اینکه در انسان بودن با من مشترک هستند. و یک انسان مقدس و محترم است نه به خاطر برچسب های عقیدتی اش بلکه بخاطر انسان بودنش. حال چه بهتر که این انسان بتواند برای عقل و خرد خودش احترام قائل شود و برای هر چیز یک (( چارچوب قبلی و غیرقابل بهبود )) تعیین نکرده باشد که هرگاه عقلش خواست فراتر از آن چارچوبها بیندیشد توی سر عقلش بزند و بگوید همینه که هست!! حرف نباشه! امکان نداره چارچوبای من اشتباه باشن و امکان نداره چارچوبای من قابل تغییر و تصحیح باشن. هر چی میخواد بشه بشه اما من این چارچوبا رو با هیچ حرفی عوض نمیکنم و اگه حتی در وجدان خودم حرف بهتری شنیدم قول میدم باز هم سنگ چارچوب رو به سینه بزنم. این میشه رمز عقب موندگی!! با کمال تأسف... من اینجا به هیچ یک از عزیزان طعنه نزدم. من میگم دوستای بزرگوارم. دوستای خوبم. به خودتون اجازه بدهید که چارچوبها را به نقد بکشید چه بسا به افکار تکامل یافته تری دست بیابید و اینکه با خود بگوییم هرچه از قبل گفته شده است همان درست است خطایی بس عظیم است و این یعنی درجا زدن!! یعنی (( قضاوت کردن از قبل )) . یعنی پیش داوری. یعنی تعصب. یعنی لجبازی. یعنی دگم اندیشی. یعنی سنگ شدگی افکار. شما با خود میگویید تحت هر شرایطی و به هر قیمتی من چارچوب خودم را توجیه میکنم. مهم نیست چه بهایی داشته باشد. و اسم این روش اندیشیدن چیزی جز سنگ شدگی و تحجر نیست. تأکید میکنم. بعضی ها میگویند به هر قیمتی چهارچوبها را معتبر میشمارم حتی اگر نقد به جا بر آن وارد شود. حال چه نقد علمی باشد. چه نقد حقوقی و سیاسی و اجتماعی باشد و .... این یعنی چه؟! خواهش میکنم اسم این را آزاداندیشی و تعقل آزادانه نگذارید اسم این را میتوان ایمان گذاشت میتوان اندیشیدن در یک دایره از پیش تعیین شده گذاشت. اما اسم این آزاد اندیشی نیست. معلوم است وقتی قضاوتها قبل از تفکر و نتیجه گیری صورت گرفته باشد هرگز به نتایج جدید نمی رسیم و تنها دور خودمان می چرخیم!! با آرزوی موفقیت برای دوستانم.

خانوم یاس! قاضی القضات شدی! دوست عزیز برای همه می بری و می دوزی! خواهش میکنم به احساساتت مسلط باش و درک کن من از حقوق زنان میگم نه حق ضارب و مضروب!!

قرآن حرف بدی نزده وقتی گفته مرد در نهایت می تواند زن را بزند خوب زن هم می تواند مرد را بزند و این 2 (زن و مرد) برای نجات زندگی خویش گاهی نیاز است به هم سیلی هم بزنند.

در جواب تو دوست عزیز در کمال احترام و ادب میگویم: نه مرد حق دارد به زنش تعرض جسمانی کند نه زن حق دارد چنین کاری بکند!! حالا شما خدای ناکرده جوری صحبت میکنی که گویی قبول داری مرد میتواند چنین کند اما در عوض زن هم میتواند تلافی کند!!!:)):)):O:O:-(:-(
فسقلی میگوید:

این قانون برای تنبیه زنان نافرمان است.نه اینکه همه زنان مستحق تنبیه اند. زن نافرمان.نه همه ی زنان. بله بعضی جاها تنبیه لازم است مثلا وقتی کسی قانونی را زیر پا میگذارد جریمه میشود.این هم نوعی جریمه است.(هرچند میدانم از این حرف من سو برداشت میکنید!!)
در مورد استفاده از این تنبیه نیز پیامبر و امامان را مثال زدم که خود اگاه ترین به قران بودند ولی هیچ گاه زنانشان را کتک نزدند در حالی که اگر منظور قران ان کتکی بود که شما میگویید می توانستند انجام دهند.نمی دانم شما چرا رفتار پیامبر و امامان را در این موضوع مد نظر قرار نمیدهید و به برداشت سطحی خود از ایات بسنده کرده اید؟؟!!

فسقلی جان دوست عزیز! در واقع من در مجموع حرفهایم گفته ام حمله بدنی هرچند آسیبش بزرگ و رد انداختنی نباشد کار انسان باشعور و بافرهنگ نیست و از انسان توقع بیشتری می رود. اینکه ائمه اطهار زنان خود را نمی زنند یک چیز است اما این که آیه قرآن دست مرد را برای زدن ( هرچند محدود ) باز میگذارد یک چیز است. در ضمن از شما انتظار نداشتم که من را متهم به برداشت سطحی از آیه کنید!:-):-( در ضمن کسی به جاده خاکی میزند که جاده آسفالته مسدود باشد. به نظر من وقتی جاده رعایت حقوق بشر مسدود باشد آدم میتواند زدن زن را هم با کلاه شرعی توجیه کند. و بگوید قرآن گفته ولی امامان که به حرف قرآن عمل نکردن و زناشونو نزدن!! تو با ائمه زندگی کردی عزیزم موقعی که با همسرانشان در خانه تنها بودند!! که اینقدر مطمئن جرف میزنی! در ثانی گیرم که نزده باشند. قرآن که جواز کتک زدن آرام را متأسافانه و شوربختانه داده است!! دوست عزیز از شما توقع بیشتری دارم

راستی یادم رفت بنویسم که مخالف صد در صد نوشته های این کتاب هستم و به عنوان یک زن آنقدر خود رو باور دارم که در این جامعه ای که زن از طریق مردان باید حتی خود را باور کند میتوانم به سادگی در اجتماع رفت و آمد کنم بدون نیاز به چادر و روبند که نگاه کثیف بعضی از مردان از من نیست از تربیت غلط و صد البته افراطی اسلامی اوست که چون به خودش شک داره میخواد زن رو زیر روبند و چادر بزاره .
وااسفا که این طرز فکر فقط مربوط به جوامع اسلامی (در قرن حاضر )میباشد جادارد برای کسب اطلاعات بیشتر در رابطه با اسلام و نگرش آن کتاب گل صحرا که زندگی یک دختر سومالیایی مسلمان است را مطالعه بفرمایید که چگونه مورد تجاوز دوستان پدرش و کسانیکه به کمکش می آیند که صد البته آنها هم مسلمانند قرار میگیرد فقط به جرم زن بودنش یا به جرم مسلمان بودنش یا هر دو .کتاب دیگر بادبادک باز نوشته خالد حسینی است و کتاب دیگر شاهزاده خانم عرب میباشد که نمیدانم در سایت موجود میباشند یا خیر .چک نکردم ولی در کتابفروشیها موجود است و نمونه بارز دیدگاه مردان مسلمان به زنان میباشد .فعلا" بدرود;-)

بعد هم راستی تا حالا شده از خودتون سؤال کنید چرا حضرت محمد خودش دستور نوشتن قرآن رو نداد؟اگه کاملترین انسان بوده چرا فکر این قسمت رو نکرده بوده که دست خیلی ها رو تو بیراهه بردن قرآن باز گذاشته ؟ البته لازم به ذکر است که عایشه سواد نوشتن هم داشت پس همه چیز برای کتابت قرآن کریم وجود داشته .ضمنا" عثمان یکدفعه چطور عاقل شد و تصمیم گرفت آیات قرآن رو جمع آوری کنه ؟او که در سن 70 سالگی بود و هر شب با یک کنیز تا صبح سر میکرد و شرابخوار حرفه ای بود حالا چون در اون مجمع 4نفره علی هم حضور داشته که دلیل نمیشه کارشون درست بوده باشه ؟ چون علی حافظ همه آیات نبوده است .عایشه که پیامبر بسیار دوستش میداشت و حافظ کل قرآن بود چرا مورد احترام واقع نشد و در مجمع حضور نداشت ؟چون زن بود ؟خانه از پای بست ویران است که اجازه میده بعضی ها به اسم قرآن هر توهینی به ما زنان بکنند بس که کتاب کاملیه دست املها و اراجیف گویان رو هم باز گذاشته وگرنه یک کتاب کامل نیاز به دفاعیه وموکل نداره که هر کس و ناکسی بخواد تفسیرش کنه و وقتی هم کم آورد با ترسوندن (البته به نظر خودشون)مبحث رو یه جورایی جمع کنه و انگ بی دینی به همه بزنه جز خودش که خیلی دینداره . این کار برای جماعت خرافاتی خوبه نه ما که با خرافات سالها مبارزه کردیم و میکنیم ؟

این متنی است که شما نوشتید
من باز هم خواندم
باز هم همانونه برداشت کردم
اگر اشتباه برداشت کرده ام معذرت می خواهم ولی یک بار خودتان بخوانیدببینید چگونه حرف خودتان را برداشت می کنید؟
در ضمن راجع به این حرفتان:

یاس عزیز اگه ورود یه عضو جدید رو تبریک نگفتی

من هم 4 روز است عضو شده ام

(!)(!) یاس عزیز اگه ورود یه عضو جدید رو تبریک نگفتی ولی جای دیگه نوشتی لحن صحبتت افتضاحه شما خیلی باسواد و باادبی .نمیدونم چرا وقتی گفته ها و باورهای کسی کمی سخت میشه او رو بی ادب حساب میاریم تا دیگه جای اما و اگری باقی نذاریم .ضمنا" شما چقدر دانشمندی که با یه کامنت متوجه شدی من شیعه هستم نه سنی .لطفا" درست تر بخوانید تا ذهن کجتان درست تر بفهمه .بعد هم خیلی جالبه حرفای بعدی مال من نیست گرچه ممکنه موافق باهاش باشم یا نا موافق بعد آخر کامنت دوباره برای من پیام میذاری .عزیزم به قول دوستمون بد زدی تو خاکی .(!)(!)(!)(!)
ضمنا" شما هم خوب بلدی هر جا کم آوردی قضیه رو قبیله ای قومی کنی من نوشتم در تمام سالهای دبستان تا دبیرستان و دانشگاه گفتند و نوشتند و ما هم خواندیم وشنیدیم که عثمان فلان و بهمان بود ننوشتم که قبول کردیم یا رد کردیم .لطفا" مطالب نوشته شده را با دقت بخوانید.
ما 2000سال است که از همین بدبختی ها میکشیم که می گوید فکر مخالف من باید از بین برود .شما که به خاطر درست نخوندنتون که نوشته های من رو تو روز روشن به نوشته های دیگری قاطی کردید و در هم برهم کردید و دستتون برسه بنده رو بدون محکمه و بدون شنیدن نظریاتم دار می زنید اول به قول معروف یک سوزن به خود و بعد یک جوالدوز به بنده بزنید .لطفا" دوباره بخوانید تا من تکراری ننویسم .
حتما" جواب بقیه نظراتتان را که مربوط به گفته های دوست دیگری است خود ایشان بنا به تشخیص میدهد یا سکوت میکند .ما نوشتیم آنچه را باید نوشت و میخوانیم آنچه دیگران مینویسند یا می پذیریم یا نه .ولی احتیاج به خون و خونریزی نیست عزیزم .اگه رو اعصابته دیگه ادامه نده .:D:D

دوست خوبم پس با این اوصاف شما باید به یک زن هم حق بدید در مواقع لزوم:O:O:O همسرش رو بزنه البته بعد از طی یک سری مراحل:D تا شاید اون مرد هم دست از کارهای ناشایستش برداره مانند همان مجرم که گفتین.دوستان خواهش می کنم به این مسائل از دید یک انسان نگاه کنید نه یک مرد در ضمن تنبیه بدنی برای جلوگیری از جدا شدن هم ازون استدلال های جالب توجه هستش این طوری که زن بیشتر برای جدا شدن پافشاری خواهد کرد چون دیگه مطمئن میشه که با زندگی کردن با همچین مردی نمی تونه در امان باشه :-(:-( البته نگید که این تنبیه سطحیه ونباید اثری روی بدن از اون به جا بمونه که این توجیهی برای این کار نیست چون همان طور که هوشیار جان گفتند راه های زیادی برای از بین بردن این آثار وجود داره در ضمن مردی که به خودش اجازه بده همسرش رو بزنه حالا در هر سطحی مطمئن باشین کارهای بدتراز این رو هم انجام میده.(!)(!)

سلام .من عاشق این سایت شدم .درسته عضو جدید محسوب میشم ولی تو همین چندروزه بیشتر دیدگاههای مورد بحث رو خوندم .خیلی از توانایی شما دوستان در نوشتن خوشحال شدم و ناراحت شدم که چرا هر نظری رو به سرعت پاسخ گفته و گاهی بدون تفکر و اندیشیدن سخن میگوییم.بعی وقت........................

خوب اول اینو بگم که لحن صحبت شما افتضاح است
طرز صحبت خود را با عثمان اصلاح کنید (ناسلامتی ایشان از بزرگان اهل سنت هستند)
من که شیعه هستم نباید هر چه دلم می خواهد به بزرگ مذهب دیگر یا دین دیگر بگویم به حکم آنکه من درست می گویم
شاید من وتو اشتباه می کنیم و او (اهل سنت) راست می گوید.
ضمنا من گفتم قرآن حرف بدی نزده وقتی گفته مرد در نهایت می تواند زن را بزند خوب زن هم می تواند مرد را بزند و این 2 (زن و مرد) برای نجات زندگی خویش گاهی نیاز است به هم سیلی هم بزنند.

اگر دقت کنید گفته شده است ابتدا زنان نافرمان را پند دهید اگر اثر نداشت از همخوابگی با انان اجتناب کنید........

هی می گید زن نافرمان
باباب مرد نافرمان رو چی کار می خواید بکنید
اینجور که شما می گید مرد نافرمانی وجود نداره
زن می تواند مرد خود را تنبیه بدنی کند برای آنکه چیزی را به یاد آورد یا به چیزی را حالی کند همانگونه که مرد می تواند

ان نشانه اعتراض به نا فرمانی زن بوده است.

مرد هم می تواند نافرمان شود
بابا زن که کنیز شما نیست هی می گید نافرمان نافرمان

قوامون مبالغه قیّم است و قیم در این جا به معناى سرپرست...............

سرپرستی را از ریاست جدا کنید
بابا سرپرستی هیچ ربطی به ریاست ندارد
پدر من سرپرست من است آیا رییس من نیز هست؟؟؟؟؟؟
جواب بدهید لطفا

این موقعیت بخاطر خصوصیات موجود در مرد است، از آن جمله:
الف: ویژگیهاى ذاتى: مانند قدرت جس......

یکی را توی ده راه نمی دادند سراغ خونه کدخدا را می گرفت
بابا ما حرفتان را قبول نداریم شما تفسیر هم می کنید؟

حالا این مزین فر چرا همچین کتابی رو که بی ارزشه و باید سوزونده بشه رو آپلود کرده ؟

شما که دیگه بدترید.
دلیل نداره کتابی که به نظر من بده خونده نشه
هر کتابی باید خونده بشه تا فکر انسان با تمامی افکار آشنا بشه
ما 2000 سال است داریم از همین ها بدبختی می کشیم که می گوید فکر مخالف من باید از بین برود بابا یاد بگیرید به فکر مخالف احترام بگذارید