قانون قوه باه - آداب زناشویی
نویسنده:
محمدابراهیم آوازه
امتیاز دهید
رهنمودهای ۱۴ معصوم
آثار فردی و اجتماعی ازدواج موقت همراه با احکام آن
محمد ابراهیم آوازه
بیشتر
آثار فردی و اجتماعی ازدواج موقت همراه با احکام آن
محمد ابراهیم آوازه
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قانون قوه باه - آداب زناشویی
!!!در این موردی که شما گفتید چند اشکال شرعی وجود دارد:
اول:در هر کشوری یک زن داشت یعنی چه؟؟حداکثر تعداد چهارتاست!
دوم:اگر جایی محل اصلی زندگی وی میبود و در آنجا بیشتر از جاهای دیگر میماند،شرط عدالت را نقض کرده!!!چون در همه جا باید به طور یکسان میبود!نه اینه در پیش یکی بیشتر از دیگری بماند!سوم:معیار وی مشخص نشده و اگر یکی را به جهت داشتن ویژگی ای که قبلی نداشته گرفته بود،باز شرط عدالت را شکسته است.چهارم:حداقل هر چهار شب باید پش همسرش باشد و خواسته وی را انجام دهد،این همه دوری و در رفت و آمد بودن نقض این شرط است.
خیلی چیزها!همانطور که اسلام بای مردان حقوق و وظایفی مشخص کرده برای زنان نیز چنین کرده است.در همان حدیثی که گفتم نیز احترام و اطاعت از مادر خود یک موهبت در این دنیاست.این یکی که در نظرات قبلی ام بود و شما متوجه نشدید.احادیث در لزوم حفظ حرمت و احترام و نیکی و محبت به بانوان و دختران بسیار است در باب حقوق آنها نیز!
در تواریخ روایات گاه متناقض بسیاری وجود دارد.علم حدیث شناسی و بررسی سندی همانست که مشخص میکند کدام روایت شابیعه است کدام یک سند! برای نمونه:این علم همانست که مشخص میکند کتزیاس در مورد کورشو دروغ گفته و حرفهایش صحیح نیست.اگر چه علم حدیث و سند شناسی و .. بسیار دقیقتر از علم تاریخ رایج است.
از آن گذشته!در همان کتاب طبری و ..که شما وحی منزل میدانید در حالی که روش تاریخی مناسب و صحیحی نداشته و با این علم اشنایی نداشته و به شایعات بدون سند اکتفا کرده،معجزاتی از ائمه (ع) نقل شده.اگر شما همه ان را قبول دارید این معجزات نقل شده را نیز قبول کنید.;-)
آزمایش ژنتیک حداقل ششصد هزار تومان خرج دارد و این برای همه اقشار به صرفه نیست برای قشر مرفه نیز به صرفه نیست اگرچه وقتی مانند برخی کشورها این موضوعات رواج یافت،دیگر کسی زحمت آزمایش را به خود نمیدهد و وضع عادی میشود و فساد هم همگانی!در نتیجه وضع همانی میشود که فرزندان خود را به مانند فرهنگ غربی و به علت نداشتن مهر و محبتی که در خانواده ها و جوامع سنتی و شرقی وجود دارد،بیرون میندازند.اگرچه انجام تست ژنتیک نیز توجیه آن نیست چون برایش علتی وجود ندارد اگر برای مردان هم چنین اجازه ای تحت شرایط خاص با اکراه داده شده صرفا به جهت کمک به قشر آسیب دیده است.از آنجایی که در این مورد ازدواج مجدد دلیلی ندارد،باز هم ممنوع است.
اکثرا چنین است و آنها بر خلاف میلشان از پدر و مادر جدا میشوند.البته از بین رفتن محبت و مهر بین والدین و فرزندان عواقب بیشتری نیز دارد.یک دلیل آن بیشتر شدن خشونت و زدن به سیم آخر و ترک خانواده است که در جوامع غربی بسیار زخ داده گاهی پدری فرزند (ظاهری) و همسر خود را رها کرده پشت سرش را هم نگاه نمیکند.چه اطمینان متقنی به نسبت فرزندش ندارد.
در یک تحقیق و آزمایش ژنتیکی که در کشور فرانسه انجام شد و سر و صدا نیز به پا کرد،معلوم شد نود درصد کودکانی که در عرض چهار سال آن موقع متولد شده بودند،متعلق به پدر خود نیستند.عده ای از ترس از انجام این آزمایش خودداری کردند چه آنکه مطمئن نبودند.
البته شما از عواقب و ضررهای این نوع روش آگاه نیستید.احترالم به پدر و مادر و مشورت با آنها و محکم بودن سیستم خانواده نقطه مثبتی در فرهنگ ایرانی است.دخالت در امور فرزندان زیر هجده سال نیز در همه جای دنیا اکثرا وجود دارد و پس از آن نیز گمان نمیکنم والدین خیلی کار به کار فرزندانشان داشته باشند (در ایران).گاه ظلم هایی که به انسان در زندگی شخصی میشود با آنکه ممکن است آن ظلم همگانی نباشد و برعکس پدیده ای نادر باشد،بعدها باعث ناراحتی و رنجش و داشتن کینه و دشمنی کرده با موضوعی میشود که به گمان فرد علت اصلی مشکلاتش بوده و زمین و زمان را مقصر میداند.امیدوارم شما جزو آن دسته نبوده باشید چه آنکه اکثر افراد خانواده دار و متشخص به صمیمیت و این نوع سیستم همراه با احترام متقابل در خانواده احترام میگذارند و برای آن ارزش قائلند.
به جهت نشان دادن عواقب ندانستن فرزند و مورد بی مهری قرار گرفتن توسط پدر!کاملا واضح است!
عایشه به علت حسادت و کینه ای که نسبت به امام علی (ع) داشت و به سبب آنکه تلاش میکرد تا با ایشان رقابت کند،سعی داشت خود را تربیت یافته پیامبر (ص) بخواند و با پایین آوردن سن ازدواج خود،خود را شاهد تمام لحظات زندگی پیامبر (ص) نشان دهد.البته سود زیادی نیز برای وی داشت چه آنکه احادیث بسیاری را با استناد به سنش از دوره های قبل از ازدواج به پیامبر (ص) نسبت میداد و جعل میکردتنها افرادی که سن عایشه را کم گفته اند یا از عایشه نقل کرده اند یا خواهرزاده اش ابن عامر!!!بقیه سن وی را بالای بیست و یک گفته اند!!
نوشته زیر را کامل بخوانید متوجه ماجرا میشوید مشت نمونه خروار است:
عایشه همسر بیست و یک ساله پیامبر (ص)
در آیه کاملا مشخص است به چه زبانی باید بگوید؟!
مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ ...
خداوند در درون یک مرد دو قلب قرار نداده است...
...فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً ...(نساء ۳)
...و اگر میترسید که نتوانید عدالت برقرار کنید پس تنها یک همسر اختیار کنی
وَلَن تَسْتَطِيعُواْ أَن تَعْدِلُواْ بَيْنَ النِّسَاء وَلَوْ حَرَصْتُمْ ....(نساء ۱۲۹)
و هرگز نخواهید توانست بین زنان عدالت برقرار کنید هر چند که به این کار تمایل شدید داشته باشید.
وقتی گفته میشود اگر میترسید که عدالت برقرار نکنید،یعنی سخن از تقوا با دقت فوق العاده زیاد وسط آمده.یعنی حتی اگر در ذهنتان ترس عدم رعایت عدالت می آید این کار را نکنید!!جالب است!در همین آیه و پس از این گفته شده هرگز نمیتوانید که عدالت را برقرار سازید!!حتی اگر تلاش بسیار با حرص تمام جهت رعایت عدالت بکنید!!
نمیدانم خدا با چه زبانی بگوید که اینکار را نکنید!!
جامعه جاهلی اعراب را هم باید در نظر داشت که یک سبه نمیشد بیست سی زن آنها را به یکی رساند!!کم کم و مانند حکم شراب باید این کار ممنوع میشد.در هر صورت در زمان حال نیز طبق شرایط میشود این حکم را تغییر داد که البته اندکی تغییر داده شده.
به یاد داشته باشید که کسی که هرزه باشد،با ممنوعیت تعدد زوجات و .. نیز آن را انجام خواهد داد حال پنهانی یا آشکار.
دلایلش را گفتم!به دلایل زیادی!البته تشخیص فرزند که در گذشته امکان پذیر نبوده و اگر امروز هم امکان پذیر شود،باز هم دلیلی برای تعدد زوحات بانوان نیست!اصل بر تک همسری گذاشته شده چنانچه در آیه مشخص است و تنها به جهت کمک به نوعی قشر آسیب دیده که در زمانهای جنگ و ... افزایش میابند است وگرنه ازدواج مجدد زنان دردی ازدرد دوا نمیکند و از آن جهت که هدفی ندارد،شایسته نیست.برای مردان هم اگر تحت شرایط خاص اجازه داده شده،به علت کمک به نوعی قشر آسیب دیده ای است.پس لزومی بر ازدواج مجدد خانم ها نیست.
تکرار میکنم:اصل بر تک همسری گذاشته شده.آیا اصلا چندهمسری موردی است که در جامعه رواج دارد؟اصلا چنین چیزی امکان پذیر هست؟که شما آن را نوعی معضل بزرگ میدانید؟آیا افراد متقی واقعی که این کار را دور از تقوا میداند و همچنین باقی مردان خانواده دار و متشخص چنین کاری میکنند؟؟نه!در مواقعی مانند جنگ و .. تنها به جهت کمک این کار اجازه داده شده.آن کس که مومن واقعی است کمک میکند و آن کس ه نه!ازدواج مجدد!اینکه عده ای سواستفاده و به جهت هوس رانی و زیبایی زن دوم میگیرند قانون اول و شرط اساسی ان را نقض کرده و گناه انجام داده اند.اگر این عده مسلمان هم نبودند چنین میکردند کما اینکه بسیاری از مردانی که اعتقاد به هیچ چیز ندارند،خود به طور پنهانی دست به چنین کارهایی میزنند.میبینید که اینجا اسلام عامل خیانت و یا ارتباط با غیر همسر نیست.اصولا چیزی نیست که در این دنیا از آن سواستفاده نشود.آنهایی که چنین سواستفاده هایی میکنند،اگر همان ایات و شروطش برایشان خوانده شوند،حاضرند عقیده خود را کنار بگذارند و به کار خود ادامه دهند یا اینکه خود را به ندانی و عدم درک میزنند.
همچنین می توانید منطق را در دل آیه بجویید که ایشان را نکوهش می کند چرا در حالی که دل به زنی بسته از ترس سرزنش دیگران شوهرش را به نگهداریش ترغیب می کند و خواسته ی دل کتمان می نماید.
من از افتادن به ورطه ی سفسطه پردازی و دور باطلی که در پی آنید و بدان خو گرفته اید گریزانم. هر که خواند خود بداند معنی این مدعا
اینجا صحبت از منطق است نه داستان سرایی! چگونه می خواهید داستان دیدن بدن نیمه برهنه را که تنها شاهد و بیان کننده آن زینب می تواند باشد به عنوان سندی محکم و غیر قابل تردید جا بزنید و بخورد دیگران بدهید! آیا این دلیلی بر طلاق می تواند باشد و هیچ اختلافی بین زید و زینب نبوده است؟!
نسبت فامیلی ایشان با زینب یک چیز است و نیمه برهنه دیدن و دل باختن بدو پس از ازدواجش با زید چیز دیگر. حتما نمی دانید اینگونه یکباره دل باختن ها برای ایشان امری مسبوق به سابقه است. چنانکه چون صفیه دختر زیباروی رییس قبیله بنی نظیر را پس از تصرف قلعه خیبر و کشتن پدر و سپس همسرش (زیر شکنجه بجرم مخفی کردن جای گنجهایش) دید در سن ۵۷ سالگی همان شب دلباخته ی دخترک ۱۷ ساله شد و او را بتصرف خود درآورد.
منطق را می بینید ؛ پدری و همسری را بکشی و دخترک داغدار را همان شب تصاحب کنی.
منطق چیز خوبی است. اما منطق از این بالاتر:
رسولاكرم(ص) زينب دختر عمه خود را از كودكى مىشناخت، بنابراين چه چيز مانع ازدواج او با زينب مىتوانست باشد؟ و از سويى، چگونه فردى حاضر مىشود دخترى را به ازدواج شخصى در آورد و پیشنهاد دهنده چنین ازدواجی باشد، و پس از آنكه شوهر كرد به او تمايل پيدا كند؟
و البته جایی برای داستان سرایی باقی نمی ماند. دختر عمه ات را بشناسی و پیشنهاد دهنده ازدواج آن با شخصی که بعنوان پسر خوانده ات می باشد باشی و تازه بعد از ازدواج بفهمی که ای بابا این دختر عمه ما چه گنجی بود و خود نمی دانستیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!