قانون قوه باه - آداب زناشویی

سخن از زبان خویش گفتم! شما برعکس برداشت کردید!!

واقعا فکر کردید من گمان کرده ام شما از غرب پرستی و غرب زدگی دست برداشته اید؟؟
آن نوشته حرف صحیحی بود ولی شما برای حرفتون مصداق میارید من میگم این اتفاقی است که در همه جا میفتد.

تنها عصبانیت من اینه شما بنده و جماعتی رو چیز گیر آوردی.

دوست عزیز!وقتی امکالن بحث و خرده گیری و انتقاد از موضوعات مطروحه وجود دارد از کلی گویی اجتناب کنید و بفرمایید کجای آن روایات تاریخی اشتباه بود؟گویا جنگ جمل و عامل آن را که از روز روشن تر است فراموش کرده اید؟

فک کنم شما شدیدا تحت تاثیر رحیم پورازغدی و حامد عباسی هستید.
هوشیار عزیزم بحث با این شخص جواب نمی ده شاید ایشون سرهنگ جنگ نرم هستن

در اشتباه بسر میبرید.کدام جواب من اینگونه بوده؟من از مباحثی که این دو نفر مطرح میکنند نه با خبرم نه مطالبی که آوردم از سخنانشان بود همگی از روایات تاریخی بود همانهای که منبع شبهات است.وقتی منطق کم میاورد به ناچار ناسزاگویی و پرت و پلا گویی را به کار میگیرید.

هر چه می خواهید بر سر زینب بینوا و همسر نگون بختش بیاورید. سنش را تا پنجاه و شصت و هفتاد بالا ببرید

!!!
معلوم است که جواب ندارید که اینگونه به پرت و پلاگویی افتاده اید.این ها همه از روایات تاریخی یعنی همانهایی که شما از آن شبهه درمیاورید و وحی منزل میدانید آورده شده.اگر دلیل منطقی دارید بگویید وگرنه هیچ.:!

طبری و حسين بن مسعود بغوى و دیگر مورخان و مفسران را دروغ پرداز بپندارید

شما روات با آدرس دقیق از این افراد بیاورید تا به بررسی آنها بپردازیم.هر چند میدانم که خود تنها یک چیزی را شنیده و با دستپاچگی آن را قبول کرده و از سر ذوق بیان کرده اید و صل ماجرا را نخوانده اید.

دوست عزیز باز که شما رفتید سر خونه اول و فرموید که توانسته اید با آیه قرآن مچ محمد را بگیرید:

مى‏گفتى همسرت را پيش خود نگاه دار و از خدا پروا بدار و آنچه را كه خدا آشكاركننده آن بود در دل خود نهان مى‏كردى و از مردم مى‏ترسيدى... (احزاب-37)

چرا محمد می بایست در کتابی که به دروغ به خدا نسبت داده است خودش را لو بدهد و بگوید:
1- از مردم می ترسیدی
2- چیزی را در دل خود نهان می کردی
مگر اینکه شخصی ابتدا کلام افریدگار بودن قرآن را بپذیرد و بخواهد با سخن خداوند مچ محمد را بگیرد. که در این صورت همین که بپذیرد قرآن کلام خداوند است دیگر بحثی باقی نمی ماند
اما دلایل منطقی رد داستان نقل شده از طرف شما مبنی بر دیدن بدن نیمه برهنه و این بعنوان عاملی برای طلاق:
1- زینب دختر عمه پیامبر و از خانوداه ای با شرایط خوب بوده است.
2- طبیعتا محمد، قبلا ایشان را می شناخته و در صورت تمایل با او ازدواج می کرده نه اینکه خود دیگری را به وی معرفی نماید
3- زید پسر خوانده پیامبر بوده است و برده ای آزاد شده (در آن زمان ازدواج با برده بنوعی کسر شان بوده و زینب چون پیامبر ایشان را پیشنهاد می دهند می پذیرند با زید ازدواج کند)
3- پیامبر خود پیشنهاد دهنده چنین ازدواجی بوده است. لذا خود را در قبال زینب مسول می داند. ( اگر از همسرش طلاق بگیرد این پیامبر بوده که به وی چنین پیشنهادی داده است و چون زینب تمایل بازدواج با محمد داشته، ازدواج محمد با زینب می تواند راهی برای جبران شکست و بنوعی احساس گناه کردن محمد در پیشنهاد دادن این ازدواج بوده باشد)
4- داستان نقل شده از طرف شما تنها می تواند 3 راوی داشته باشد که نقل از طرف هیچ کدام منطقی نیست و بهیچ وجه بعنوان سند قطعی نمی باشد و کاملا جای شک و تردید دارد
5- آیا برای پیامبر بعنوان رهبر حکومت اسلامی که خیلی ها تمایل دارند با ایشان وصلت بکنند دختر قحط بوده است که بخواهد سرزنش ازدواج با مطلقه پسر خوانده اش را بجان بپذیرد. (ازدواج با مطلقه پسر خوانده امری کاملا نکوهیده در آن زمان بوده است)
6- فرضا داستان نقل شده از طرف شما درست باشد محمد، زینب را می بیند و فرضا می گوید: فتبارک الله احسن الخالقین و زینب خواسته یا ناخواسته این مطلب را به زید می گوید و زید بخواسته خود زنش را طلاق می دهد تا پیامبر با وی ازدواج کند(فرضا) و تلاش محمد برای نگه داشتن همسرش نتیجه نمی دهد (خوب) این چه چیز منفی برای محمد دارد؟!
در زیر کتاب: علم رای بسوی آفریدگار بخوانید:
ااعجازهای قرانی
http://ketabnak.com/comment.php?dlid=16925

بسیار خوشحالم که میان دوستان توافق نظر وجود دارد که:
کسانی بر این خیال هستند که همگان نادان هستند و سر در برف دارند! گمان میکنند دست دیگران از اسناد تاریخی و معلومات کوتاه است؛ گمان میکنند تنها آنها هستند که در جامعه زندگی میکنند.. حتی وجود چنین سایتی را به جهت داشتن بعضی کتابها نظیر (( دو قرن سکوت عبدالحسین زرین کوب )) که در مورد ظلم متجاوزان عرب به ایرانیان است به صلاح و مصلحت جامعه نمی دانند و آن را مصداق تشویش اذهان عمومی و بر هم زدن امنیت میدانند!! ...
اینان در هر زمینه ای دست به توجیه و بازی با کلمات میزنند. از (( قطع دست )) و (( سنگسار )) گرفته تا (( چندهمسری مردسالارانه )) و (( زدن زن )) و (( کسب غنیمت جنگی در لوای جهاد اسلامی )) و (( کنیزان ملکی )) و ((اعدام مرتد)) و ((شلاق)) و (( آفرینش در شش روز )) ...
اینان دل در گروی سیاستی دارند که آنان را در عرصه های گوناگون حمایت میکند. در کاهش دوره خدمت سربازی، در سهمیه جهت قبولی دانشگاهها، در استخدام آسان با حقوق مکفی و ... ضرب المثل قدیمی وجود دارد که میگوید: دستی را که به تو غذا میدهد گاز مگیر !! ... این همان حکایت است.
وقتی تو گمان میکنی آینده و رفاه تو و فرزندانت در گرو حمایت از یک جهان بینی خاص است مسلما آن جهان بینی را (( بی بحث پیش )) بهترین میدانی...
چنانکه نازی های آلمان نازیسم را درست میدانستند و لابد کتاب (( نبرد من هیتلر )) برایشان عزیز بوده است. نازی ها در این سیستم خود و خانواده خویش را برخوردار از حقوق خاص میدیدند. و (( اس اس ها )) در میان مردم پخش بودند و هرکس علیه مرام آنها حرفی میزد حسابش با کرام الکاتبین بود ...
اس اس ها نیز در تمامی عرصه ها فعال بودند. از سر چهار راه ها گرفته تا تمام نشریات و ادارات کشور... آنها نیز میخواستند مجلس یکدست باشد... آنها نیز میخواستند دنیا حرف آنها را بخواند و آنها نیز میخواستند جهان را از شر استکبار یهود رها سازند ...
بردیا جان، این کسانی که در گوشه و کنار چنین بی منطق و لجبازانه داد سخن سر میدهند مشتی نمونه خروار هستند. اینها کسانی هستند که در تمام ادارات، سازمانها و دانشگاهها و نشریات و ... مسئول و مدیر هستند و وزیر فرهنگ و ارشاد میشوند!! فیلم ها را مجوز پخش میدهند و کتابها را مجوز چاپ میدهند....
موفق باشی بردیا جان.

خیلی جالبه وقتی پیامبر اعلام میکند که زنان او مادران مومنان هستند و هیچ کس حق ندارد آنان را به ازدواج خود درآورد و از مسلمین میخواهد آنان را ام المومنین صدا بزنند چرا به اوضاع جامعه و احوال آن زنان کسی دل نمیسوزاند درحالیکه خیلی از آنان زیر 25 سال سن داشتند ولی در عصر حاضر بعضی از این آقایان دلشان به حال زنان بیوه و ...میسوزد و به خاطر مصلحت اجتماعی و احوالات آنان صیغه را وارد بازار میکنند.
پس قصه ام المومنین چه صیغه ای است ؟
دوم اینکه شما اگر بخواهید کسی را بدنام کنید از هر وسیله ای برای ضربه زدن و بدنام کردن دریغ نمیورزید .
اگر عایشه بد بود چرا بعد از آن قصه معروف وقتی علی خواهان این شد که پیامبر ایشان را طلاق دهد پیامبر بلافاصله آن آیه معروف پاک بودن عایشه را آورد و حاضر به طلاق دادن ایشان نشد ؟
بعد به او لقب حمیرا داده بود .
در جاهای زیادی اور ا باهوشترین فرد مسلمان نامیده بود .
چگونه است که علی هم باز بعد از پیامبر به عایشه بی احترامی نکرد و همواره میگفت : عایشه ام المومنین است و احترامش واجب تا جنگ جمل که قصه دیگریست .
سوم اینکه شما صلاحیت این را ندارید که بگویید چه کسی مسلمان است و چه کسی نیست .مگر اینکه شخص مورد نظر خودش اقرار کند .تازه مگر شما می گذارید که کسی به مسلمان بودنش افتخار کند .انقدر میبافید که بنده هم .........
وقتی امام زمان ظهور کند تعداد مسلمانان واقعی به تعداد انگشتان دست است حالا هر کی میخواد جانماز آب بکشد

فک کنم شما شدیدا تحت تاثیر رحیم پورازغدی و حامد عباسی هستید.
هوشیار عزیزم بحث با این شخص جواب نمی ده شاید ایشون سرهنگ جنگ نرم هستن.

زینب دختری کم سن و جوان نبود که اینقدر فریبنده باشد، بر اساس اسناد تاریخی سن او در سال پنجم هجری، پنجاه سال بوده است(زوجات النبی، ص24) البته برخی نیز سن او را در زمان ازدواج سی و سه یا سی و پنج دانسته اند(عیون الاثر، ج2، ص387؛ سبل الهدی و الرشاد، ج11، ص 201و203. الاعلام، ج3، ص 66.) و در هر حال او آنقدر جوان نبوده است که اینقدر برای پیامبر جذاب باشد.

هر چه می خواهید بر سر زینب بینوا و همسر نگون بختش بیاورید. سنش را تا پنجاه و شصت و هفتاد بالا ببرید. یا برعکس سن کهنسالی را به سی و سه و سی و پنج تقلیل دهید تا مشکلتان حل شود. حتی می توانید جذامی و آبله رویش بخوانید. ناشزه و فخر فروشش بنامید. همسرش را ناسازگار و هوسباز خطاب کنید. طبری و حسين بن مسعود بغوى و دیگر مورخان و مفسران را دروغ پرداز بپندارید. از هیچ توجیه و تعبیری دریغ مکنید. تنها و تنها روشن کنید چنانکه به روشنی از نص صریح مصحف شریف بر می آید ؛ حکم شرعی دل بستن نهانی حضرت ختمی مرتبت به زنی شوهردار پیش از جدایی از همسرش چیست؟

مى‏گفتى همسرت را پيش خود نگاه دار و از خدا پروا بدار و آنچه را كه خدا آشكاركننده آن بود در دل خود نهان مى‏كردى و از مردم مى‏ترسيدى... (احزاب-37)

نمیدانم اما شاید تابوی ذهنی شما شکسته باشد بهتر است قبل از انکه هر مطلبی را بپذیرید،نقد و خلاف آن را نیز بخوانید تا اینگونه نسبت به آنها تعصب پیدا نکنید.
مطالب لینکها خود واضحند.
تنها عصبانیت من اینه شما بنده و جماعتی رو چیز گیر آوردی.

در شهر اکبر آقا هزاران بار کتک کاری میشود اما کسی آمار کتک کاری را نمیگیرد و منتشر نمیکند.
در شهر اصغر آقا یک بار کتک کاری میشود اما آمارگیری در آن شهر رونق خوبی دارد و آمارگیران دقیق و حقوق بگیر فراوانند.
در نتیجه می توان شهر اکبر آفا را بسیار امن تر و سالم تر از شهر اصغر آقا دانست!!

منظورم از شهر اکبر آقا کشورهای جهان سوم و عقب مانده است که در آنها آمار گرفتن بها و اهمیتی ندارد و خیلی جنایات پنهان میشود تا روحیه عموم مردم تضعیف نشود!!
منظورم از شهر اصغر آقا کشورهای جهان اول و پیشرفته است که در آنها همواره آمارهای اجتماعی گرفته میشود و در بسیاری موارد بدون ترس از دولت از رسانه ها پخش میشود!!
همه میدانند که وضعیت علم آمار و اهمیت آمارگیری در کشورهایی مثل آلمان و فرانسه و انگلستان بسی بهتر و قویتر و دقیقتر از کشورهایی مثل ایران، پاکستان و ترکمنستان است!!

شبهه: آیا اینکه در مورد ازدواج پیامبر با زینب گفته می شود: «پیامبر روزی زینب را دید و گفت تبارک الله و احسن الخالقین! زینب قضیه را به شوهرش زید گفت و زید او را طلاق داد و پیامبر با او عقد کرد» درست است؟

پاسخ:اصل ماجرا و روایتی که باعث این سبهه شده است از این سرچشمه میگیرد:طبقات الکبری واقدی این داستان را به این شکل نقل می کند که حضرت وقتی زینب بدون حجاب مقابل او حاضر شد به او پشت کرد و فرمود:«پروردگار بزرگ منزه است، دگرگون و تصرف کننده دلها منزه است» و رفت. زید وقتی ماجرا را شنید پیش پیامبر آمد و گفت اگر از او خوشتان آمده طلاق بدهم تا با او ازدواج کنید! ولی پیامبر فرمود:«همسرت را پسندیده نگهدار» ولی زید دیگر با زن خود نیامیخت و علیرغم چند بار فرمان پیامبر به ایشان که فرمودند «همسرت را پسندیده نگهدار» زنش را طلاق داد و تنها پس از آن بود که پیامبر با او ازدواج کردند.(طبقات ابن سعد واقدی، ج8، ص104و103) پس داستان طبق روایاتی که اینطور می گویند هم آنگونه نیست که در این شبهه ادعا می شود.
پاسخ اصلی(خواهشا با دقت بخوانید):
ما این داستان با روایات دیگری در تضاد است و روایات دیگری این داستان را رد می کنند و علت طلاق را تحقیرهای زینب که دختری اشرافی بود در حق زید که غلامی آزاد شده بود بیان می کنند.( موسوعة التاریخ الاسلامی ، ج2 ص546؛ بحارالانوار ج22 ص218؛ تفسیر قمی ج2 ص194) حتی خود ابن سعد که داستان فوق را نقل کرده است از دو راوی دیگر بدون اشاره به داستان فوق به شکایت زید از زینب نزد پیامبر که منجر به جدایی پس از توصیه پیامبر که فرمود «همسرت را پسندیده نگهدار» می شود میکند.(طبقات ابن سعد، ج8، ص106و105) همچنین بر اساس اسناد تاریخی زید بارها زن گرفته طلاق داده است و پیش از زینب نیز با ام ایمن ازدواج کرده طلاقش داده بود. پس از طلاق زینب با ام کلثوم دختر عقبه ازدواج کرد، در ادامه، ام کلثوم را طلاق داده و دره دختر ابولهب را گرفت، اندکی بعد طلاقش داد و هند دختر عوام، گرفت. (الاستیعاب، ابن عبدالبر، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت: دارالجیل، 1412 قمری، ج2، ص546؛ الاصابه، ابن حجر عسقلانی، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت: دارالکتب العلمیه ، 1415 قمری، ج2، ص496) بنابراین زید پنج همسر داشته که بیشتر آنها را طلاق داده است. این نشانگر خوی ناسازگاریش با زنان است. پس علت این طلاق بر اساس اسناد تاریخی بخاطر ناسازگاری زید با زنان و تحقیرهای زینب در حق اوست.
از سوی دیگر داستان نقل شده در این شبهه که پیامبر زینب را دید و شگفتزده شد با عقل سلیم در تضاد است زیرا تا زمان ازدواج پیامبر با زینب حکم حجاب صادر نشده بود(طبقات ابن سعد، ج8، ص108و107) و زینب دختر عمه پیامبر بود و آن حضرت او را دیده بود، پس اگر قرار بود از زیبایی او شگفتزده شود به جای اینکه او را برای پسرخوانده اش زید خواستگاری کند، برای خودش خواستگاری می کرد. ولی آن حضرت او را به عقد زید در آورد و تنها بعد از طلاق داده شدنش او را به عقد در آورد. همچنین زینب دختری کم سن و جوان نبود که اینقدر فریبنده باشد، بر اساس اسناد تاریخی سن او در سال پنجم هجری، پنجاه سال بوده است(زوجات النبی، ص24) البته برخی نیز سن او را در زمان ازدواج سی و سه یا سی و پنج دانسته اند(عیون الاثر، ج2، ص387؛ سبل الهدی و الرشاد، ج11، ص 201و203. الاعلام، ج3، ص 66.) و در هر حال او آنقدر جوان نبوده است که اینقدر برای پیامبر جذاب باشد. از سوی دیگر به دور از غیرت عرب است که وقتی ببیند کسی از زیبایی زنش شگفتزده شده است، او را طلاق دهد و به عقد آن فرد در آورد.
از وبلاگ مسلمان ایرانی

در شهر اکبر آقا هزاران بار کتک کاری میشود اما کسی آمار کتک کاری را نمیگیرد و منتشر نمیکند.
در شهر اصغر آقا یک بار کتک کاری میشود اما آمارگیری در آن شهر رونق خوبی دارد و آمارگیران دقیق و حقوق بگیر فراوانند.
در نتیجه می توان شهر اکبر آفا را بسیار امن تر و سالم تر از شهر اصغر آقا دانست!

8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)
البته باید در نظر داشت که آمارهای ارائه شده همگی از سوی سازمان های معتبر آمارگیری جهانی و دولتی کشورهای نقل شده مطرح شده است.همانهایی که در مورد آمار این موارد در ایران ارقام بسیار کمتری در مقایسه با ان کشورها بیان کرده اند.
;-)