عمارت کلاه فرنگی
نویسنده:
رابرت لویی استیونسن
مترجم:
مجید مسعودی
امتیاز دهید
✔️ کتاب عمارت کلاه فرنگی، داستان کوتاهی است از رابرت لوئی استیونسن که پس از انتشار، توسط "سر آرتور کونان دویل" مورد تحسین قرار گرفت و آنرا "نقطه عطف نبوغِ استیونسن" و "اولین داستان کوتاه جهان" نامید. این کتاب ترجمه ای است از داستان کوتاه The Pavilion on The Links که نخستین بار در سال 1880 در شماره 42 مجله Cornhill منتشر شد. نسخه بازبینی شده ای از این داستان کوتاه، در سال 1882 در مجموعه داستانهای کوتاه استیونسن تحت عنوان The New Arabian Nights (به فارسی: داستانهای جدید هزار و یکشب) منتشر شد.
آغاز داستان:
من در جوانی بسیار منزوی و گوشه نشین بودم و این را افتخار خود می دانستم که از دیگران دوری جویم و به خود سرگرم باشم و می توانم گفت که هیچ دوست یا آشنایی نداشتم تا هنگامی که با آن رفیقی برخورد کردم که همسر من و مادر فرزندانم شد. فقط با یک نفر خصوصیتی داشتم و آن هم "ر. نرثمور" یکی از مالکین عمده و محترمین گریدن ایستر در اسکاتلند بود. ما در دانشکده باهم آشنا شده بودیم و اگرچه چندان تمایل یا صمیمیتی میانمان نبود با این وصف از لحاظ خلق و خوی آنقدر به هم نزدیک بودیم که هر دو به راحتی می توانستیم با یکدیگر معاشرت کنیم. ما خود را بیزار از بشر می پنداشتیم ولی حالا که به آن زمان می اندیشم، می فهمم که ما فقط آدمهای ترشرو و بدخلقی بودیم...
بیشتر
آغاز داستان:
من در جوانی بسیار منزوی و گوشه نشین بودم و این را افتخار خود می دانستم که از دیگران دوری جویم و به خود سرگرم باشم و می توانم گفت که هیچ دوست یا آشنایی نداشتم تا هنگامی که با آن رفیقی برخورد کردم که همسر من و مادر فرزندانم شد. فقط با یک نفر خصوصیتی داشتم و آن هم "ر. نرثمور" یکی از مالکین عمده و محترمین گریدن ایستر در اسکاتلند بود. ما در دانشکده باهم آشنا شده بودیم و اگرچه چندان تمایل یا صمیمیتی میانمان نبود با این وصف از لحاظ خلق و خوی آنقدر به هم نزدیک بودیم که هر دو به راحتی می توانستیم با یکدیگر معاشرت کنیم. ما خود را بیزار از بشر می پنداشتیم ولی حالا که به آن زمان می اندیشم، می فهمم که ما فقط آدمهای ترشرو و بدخلقی بودیم...
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1392/07/10
دیدگاههای کتاب الکترونیکی عمارت کلاه فرنگی