سیذارتا
نویسنده:
هرمان هسه
مترجم:
امیرفریدون گرکانی
امتیاز دهید
✔️سیذارتا (Siddhartha) نام کتابی است که به تحول معنوی یک مرد هندی برهمن میپردازد. این کتاب در سال ۱۹۲۲ و پس از آنکه هسه مدتی در دهه ۱۹۱۰ در هند به سر برد منتشر شد. سیذارتا در زبان سانسکریت، یعنی «کسی که به هدفش رسیدهاست». ماجرای داستان مربوط به دوران هند باستان و همزمان با بودا (سده ۶) است.با خواندن کتاب «سیذارتا»، خواننده به راحتی پی به آشنایی و دلبستگی هسه با ادبیات و عرفان مشرق زمین میبرد. شاید خالی از لطف نباشد که بدانیم آنماری شیمل، اسلامشناس نامدار آلمانی کتاب «جاویدنامه» اقبال لاهوری را نزدیک بهنیم قرن پیش از این، در سال 1957 میلادی، بهزبان آلمانی ترجمه کرد و این کتاب در مونیخ منتشر شده است. اما نکته جالب این جاست که هرمان هسه پیشگفتاری کوتاه بر ترجمه آلمانی این کتاب نگاشته است. خواندن این مقدمه خالی از لطف نیست:
محمد اقبال لاهوری به سه قلمرو معنوی تعلق دارد: آثار گرانسنگ او نیز از سرچشمه این سه جهان معنوی سیراب میشوند: قلمرو معنوی هند، جهان روحانی اسلام و دنیای اندیشه های مغربزمین.
مسلمانی برخاسته از سرزمین هند، قرآن آموخته، تعلیم دیده ودانا و فرهیخته عرفان ایرانی- عربی؛ اما سخت متاثر از پیچیدگی فلسفه غرب و با برگسون و نیچه آشنا، ما را در عروج فزایندهای به قلمرو معنوی خویش هدایت میکند.
اقبال عارف نیست، اما تقدیس شده مولای روم است. نه هگل گراست و نه پیرو برگسون، لیکن فیلسوفی نظری است. سرچشمه توانایی فکری او اما در جای دگر نهفته است؛ در دیانت و در ایمان او. اقبال دیندار است، دینداری که خود را وقف خدا کرده است. با این همه ایمان او کوته بینانه و کودکانه نیست، سرتاسر متهورانه و مردانه است، آتشین است و پیکارگر؛ و پیکار او تنها در راه خدا نیست، بلکه مبارزهای برای این جهان نیز هست. زیرا ایمان اقبال ادعای فراگیری و جامعیت دارد و بیهیچ تردید، خواست آزادگی و آزاداندیشی دینی را نیز در بردارد. رویای او بشریتی است متحد، بهنام و در خدمت خدا.
در نگاه راهیان سفر معنوی به مشرقزمین، گستره دانش و فرهیختگی اقبال و شوق خیالپردازی پُرظرافت او همچون نبوغ مهم و مهین این اندیشمند توانا، جلوه گر نخواهد شد؛ بلکه قدرت عشق و نیروی خلاقیت شاعرانه اوست که تحسین برانگیز است.
مسافران این راه، او را به خاطر آتشی که در سینه نهان دارد و به خاطر جهان تصاویر شعرهایش گرامی خواهند داشت؛ و کتاب «جاویدنامه» او را چون «دیوان شرقی- غربی» دوست خواهند داشت.
بیشتر
محمد اقبال لاهوری به سه قلمرو معنوی تعلق دارد: آثار گرانسنگ او نیز از سرچشمه این سه جهان معنوی سیراب میشوند: قلمرو معنوی هند، جهان روحانی اسلام و دنیای اندیشه های مغربزمین.
مسلمانی برخاسته از سرزمین هند، قرآن آموخته، تعلیم دیده ودانا و فرهیخته عرفان ایرانی- عربی؛ اما سخت متاثر از پیچیدگی فلسفه غرب و با برگسون و نیچه آشنا، ما را در عروج فزایندهای به قلمرو معنوی خویش هدایت میکند.
اقبال عارف نیست، اما تقدیس شده مولای روم است. نه هگل گراست و نه پیرو برگسون، لیکن فیلسوفی نظری است. سرچشمه توانایی فکری او اما در جای دگر نهفته است؛ در دیانت و در ایمان او. اقبال دیندار است، دینداری که خود را وقف خدا کرده است. با این همه ایمان او کوته بینانه و کودکانه نیست، سرتاسر متهورانه و مردانه است، آتشین است و پیکارگر؛ و پیکار او تنها در راه خدا نیست، بلکه مبارزهای برای این جهان نیز هست. زیرا ایمان اقبال ادعای فراگیری و جامعیت دارد و بیهیچ تردید، خواست آزادگی و آزاداندیشی دینی را نیز در بردارد. رویای او بشریتی است متحد، بهنام و در خدمت خدا.
در نگاه راهیان سفر معنوی به مشرقزمین، گستره دانش و فرهیختگی اقبال و شوق خیالپردازی پُرظرافت او همچون نبوغ مهم و مهین این اندیشمند توانا، جلوه گر نخواهد شد؛ بلکه قدرت عشق و نیروی خلاقیت شاعرانه اوست که تحسین برانگیز است.
مسافران این راه، او را به خاطر آتشی که در سینه نهان دارد و به خاطر جهان تصاویر شعرهایش گرامی خواهند داشت؛ و کتاب «جاویدنامه» او را چون «دیوان شرقی- غربی» دوست خواهند داشت.
آپلود شده توسط:
mashouf_alireza
1388/07/22
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سیذارتا
چون کلا مردن منو یاد صبح های خونه مادر بزرگم میندازه که با صدای گنجشکا از خواب بیدار میشدیم
همین کتاب رابا ترجمه آقای پرویز داریوش میخواستم
تشکر.
پيشنهاد ميكنم حتماً بخونيدش
من اين كتاب را حدود 12 - 13 سال پيش خوندم و يكي از كتابهاييه كه خيلي روي من تاُثير گذاشت.
بقيه كتابهاي هسه را هم پيشنهاد ميكنم مخصوصاً گرگ بيابان.
ممنون از عليرضاي عزيز