کاخ
نویسنده:
نیما شهسواری
امتیاز دهید
بخشی از متن کتاب:
در میان بیابانی برهوت که همه جایش را شن و ماسه پوشانده بود، جماعت بیشماری به گرد هم جمع شده بودند، در میانشان آتشی روشن بود و زبانههای آتش به آسمان میرفت، این جماعت بیشمار گرداگرد یکدیگر در کنار آتش بر خاک نشسته سر بر شنهای کویر میکوفتند و مدام خود را بر زمین میکشاندند، آتش شعلهور میشد و به هر بار تکان خوردن آدمیان بر زمین و سجود بر خاک زبانه میکشید، کمی دورتر از آنان در میان کپری که زیلویی صحنش را پوشانده بود، زنی دست و پا میزد، مدام خود را تکان میداد، درد داشت به رنج دست بر زیلو میکشید و خود را تکان میداد، کسی در اطرافش نبود و او باید که به تنهایی از پس این روزگار سخت برمیآمد، به فاصلهی کوتاهی از چادرش جمع آدمیان هنوز خویش را بر زمین میکشاندند و سر بر خاک میساییدند و این روز والا را گرامی میداشتند، امروز، سالروز بزرگداشت از سرزمین مادریشان بود و آنان وظیفه داشتند تا در این روز خجسته احترام خود را به خاک و سرزمین نشان دهند و در پی این مراسم از یکدیگر پیشی بگیرند. هر کس باید جان بر کف بودن خود را به خاک اجدادی نشان میداد، باید به اثبات میرساند که تا چه اندازه از بودن در این سرزمین و زاده شدن بر آن بر خویشتن مفتخر است تا چه اندازه خویشتن را مدیون این خاک اساطیری میداند و تا چه اندازه شکوه و بزرگی آن را میستاید.
بیشتر
در میان بیابانی برهوت که همه جایش را شن و ماسه پوشانده بود، جماعت بیشماری به گرد هم جمع شده بودند، در میانشان آتشی روشن بود و زبانههای آتش به آسمان میرفت، این جماعت بیشمار گرداگرد یکدیگر در کنار آتش بر خاک نشسته سر بر شنهای کویر میکوفتند و مدام خود را بر زمین میکشاندند، آتش شعلهور میشد و به هر بار تکان خوردن آدمیان بر زمین و سجود بر خاک زبانه میکشید، کمی دورتر از آنان در میان کپری که زیلویی صحنش را پوشانده بود، زنی دست و پا میزد، مدام خود را تکان میداد، درد داشت به رنج دست بر زیلو میکشید و خود را تکان میداد، کسی در اطرافش نبود و او باید که به تنهایی از پس این روزگار سخت برمیآمد، به فاصلهی کوتاهی از چادرش جمع آدمیان هنوز خویش را بر زمین میکشاندند و سر بر خاک میساییدند و این روز والا را گرامی میداشتند، امروز، سالروز بزرگداشت از سرزمین مادریشان بود و آنان وظیفه داشتند تا در این روز خجسته احترام خود را به خاک و سرزمین نشان دهند و در پی این مراسم از یکدیگر پیشی بگیرند. هر کس باید جان بر کف بودن خود را به خاک اجدادی نشان میداد، باید به اثبات میرساند که تا چه اندازه از بودن در این سرزمین و زاده شدن بر آن بر خویشتن مفتخر است تا چه اندازه خویشتن را مدیون این خاک اساطیری میداند و تا چه اندازه شکوه و بزرگی آن را میستاید.
آپلود شده توسط:
Nima.shahsavari
1401/03/11
دیدگاههای کتاب الکترونیکی کاخ