تاریخ اجتماعی روابط جنسی در ایران
نویسنده:
ویلم فلور
مترجم:
محسن مینو خرد
امتیاز دهید
.
کتاب تاریخ اجتماعی روابط جنسی در ایران (واژه جنسی عامدا جایگزین شده تا درگیر مشکلات فیلترینگ نشود) تالیف ویلم فلور از مهمترین پژوهشهای تاریخی و علمی درمورد روابط جنسی و زناشویی و همچنین انواع انحرافات جنسی و نظایر آن می باشد که مطالعه آن برای پژوهشگران و علاقمندان این مباحث بسیار سودمند است. از آنجایی که تهیه این کتاب برای بسیاری از هموطنان ناممکن است نسخه الکترونیکی آن جهت استفاده تهیه شد . مطالعه این کتاب به همراه سه کتاب ذیل جهت آشنایی اجمالی با تاریخ روابط جنسی در ایران سودمند خواهد بود:
شاهد بازی در ادبیات فارسی تالیف سیروس شمیسا
اخلاق جنسی ایرانیان در دوران قاجار تالیف مهدی قرائیان
جلد هفتم تاریخ اجتماعی ایران تالیف مرتضی راوندی
بیشتر
کتاب تاریخ اجتماعی روابط جنسی در ایران (واژه جنسی عامدا جایگزین شده تا درگیر مشکلات فیلترینگ نشود) تالیف ویلم فلور از مهمترین پژوهشهای تاریخی و علمی درمورد روابط جنسی و زناشویی و همچنین انواع انحرافات جنسی و نظایر آن می باشد که مطالعه آن برای پژوهشگران و علاقمندان این مباحث بسیار سودمند است. از آنجایی که تهیه این کتاب برای بسیاری از هموطنان ناممکن است نسخه الکترونیکی آن جهت استفاده تهیه شد . مطالعه این کتاب به همراه سه کتاب ذیل جهت آشنایی اجمالی با تاریخ روابط جنسی در ایران سودمند خواهد بود:
شاهد بازی در ادبیات فارسی تالیف سیروس شمیسا
اخلاق جنسی ایرانیان در دوران قاجار تالیف مهدی قرائیان
جلد هفتم تاریخ اجتماعی ایران تالیف مرتضی راوندی
آپلود شده توسط:
mahdi1359
1392/03/18
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تاریخ اجتماعی روابط جنسی در ایران
به خاطر این کتاب مفید تشکر می کنم.....
شهرفرنگ
دلم با این شهرنیست دیگر
نه با هوایش
نه با مرگ های بی هوایش
نه با خاطراتش
که محوند ودور، حرص بارذهن
دوستش دارم ولی
عادتی
نه رفاقتی
دلم با هیچ چیزش نیست دیگر
حتا سنگفرش های به کودکی شمارنده اش
بوی غربت می دهد
گویی پرتاب شده ام میانش
که ببینم ودیده نشوم
و تویی که درست سرپیچ تندنبش دره
پشت پا شدی
ودرزخمی ترین ثانیه ها
نمکدان بی مروت
چگونه با توگویم که درد
از خودغاصب توست
دلم با هیچ خیابانی نیست
درمرگ درختان
ورشد قارچ های حرص احمقانه
اینجا خط های فاصله درخط فقر
کورس می گذارند
درعبور حسرت وکینه وعقده
دلی نمانده وقتی
جایی درگذشته جا ماندم
کوچه بوی حسد می دهد
ورفاقت رنگ فراغت
دلم سرگیجه دارد
سرم دلپیچه اما
نه می توانم گفت
نه می توانم رفت
وتو هنوز می پرسی :
حالت خوب است آیا؟!
١/١٠/٩٢ ١٨:١٤
قلندر
هرگز کسى این گونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من به زندگی نشستم
و این گونه است که بر سر شاخ بن می بریم و رگ حیات فرهنگ خویش را فصد ...
جامی که به دست ساقیان دیده بدی
از تاک دل خون کسان چیده بدی
زان می که قلندران از آن جام زدند
گر خورده بدی قافله بر چیده بدی
این بداهه هم از قلندر یادگار...
شاد باشید.
نخیر ، وحشی زشت روی عاشق رقاصه ای زیبا روی بود و شرح پریشانی را برای وی سروده . دخترک در دم احتضار به بالین وحشی آمد ولی دیر شده بود . هجویات اندک وحشی هم در پاسخ رقیبی نحوی لقب بوده است .ببین عزیزم وقتی اطلاعات کافی ندارین بهتره اظهار نظر نکنین ، بنده قصد توهین ندارم ولی اطالاعات ادبیم در مورد این شعر از شما بیشتره و این اطلاعات رو از مطالعه بدست نیووردم. بلکه وقتی مجمع فکری بودم جزو بحث ها بود. ضمنا برای اینکه بتونی به منابع بهتری دست پیدا کنی باید بدونی که شاهد بازی چیه و چرا ساقی انقدر عزیزه؟
جواب دومی رو خودم بهت میدم((چون ساقی هارو از افراد خوش چهره انتخاب می کردن))[/quote]
نخیر ، وحشی زشت روی عاشق رقاصه ای زیبا روی بود و شرح پریشانی را برای وی سروده . دخترک در دم احتضار به بالین وحشی آمد ولی دیر شده بود . هجویات اندک وحشی هم در پاسخ رقیبی نحوی لقب بوده است .