دیوان شیخ محی الدین عبدالقادر گیلانی
نویسنده:
عبدالقادر گیلانی
امتیاز دهید
نسخه تایپی
عبدالقادر گیلانی (جیلانی) (۱۰۷۷ - ۱۱۶۶ م) با نام کامل عبدالقادر بن صالح جنگی دوست گیلانی عارف، صوفی،
محدث، و شاعر ایرانی قرن پنجم و ششم قمری بود.[۲] وی مؤسس سلسله تصوف قادریه (منتسب به عبدالقادر)
بود.او از مشاهیر مشایخ صوفیه و شیخ طریقه قادریه میباشد کنیه وی «ابومحمد» و لقبش «محی الدین» است.
نــســب شیخ محی الدین ابو محمد عبدالقادر بن ابی صالح بن عـبـدا الله بــن یحیی زاهد بن محمد بن داود بن موسی بن عبدالله بن موسی الجون بی عبدالله محض بن حسن المثنی بن امیر المومنین محمد الحسن بن امیر المومنین علی بن ابیطالب ( رضوان الله تعالی علیهم اجمعین ) می باشد.
مادرش ام الخیرام الجبار فاطمه بنت ابی عبدالله الصومعی بانوئی با تقوی وپرهــیــزکار بــود که مــدفنشـان
هم اکنون در شهر صومعه سرای ایران واقع است و محل راز و نیاز عاشقان می باشد.
مجالس وعظ :
شـیـخ همواره در طلـب علم دین و رموز و فنون طریقت بود تا اینکه در این راه چــنــان پیــشــرفــتــی کــرد که بر تمام اهــل زمــان بــرتــری حــاصــــل نمود و از اقران درگذشت علم باطنش از قلبش به زبان رسید و امارت و ولایتش ظاهر گردید.
وقتی شیخ به بغداد رفت در مدرسه ابو سعید االمخرمی تــصــدی تــدریس و وعــظ وخــطابه را به عـهــده گرفت هرروزمردم بسیاری براو جمع می شدند واز محضرش کسب فیض می کردند و هــمــواره عده زیادی ازفقها و صلحا به زیارت او می آمدند و از مجالس درس و وعظ ایشان بهره ها میگرفتند.
بیشتر
عبدالقادر گیلانی (جیلانی) (۱۰۷۷ - ۱۱۶۶ م) با نام کامل عبدالقادر بن صالح جنگی دوست گیلانی عارف، صوفی،
محدث، و شاعر ایرانی قرن پنجم و ششم قمری بود.[۲] وی مؤسس سلسله تصوف قادریه (منتسب به عبدالقادر)
بود.او از مشاهیر مشایخ صوفیه و شیخ طریقه قادریه میباشد کنیه وی «ابومحمد» و لقبش «محی الدین» است.
نــســب شیخ محی الدین ابو محمد عبدالقادر بن ابی صالح بن عـبـدا الله بــن یحیی زاهد بن محمد بن داود بن موسی بن عبدالله بن موسی الجون بی عبدالله محض بن حسن المثنی بن امیر المومنین محمد الحسن بن امیر المومنین علی بن ابیطالب ( رضوان الله تعالی علیهم اجمعین ) می باشد.
مادرش ام الخیرام الجبار فاطمه بنت ابی عبدالله الصومعی بانوئی با تقوی وپرهــیــزکار بــود که مــدفنشـان
هم اکنون در شهر صومعه سرای ایران واقع است و محل راز و نیاز عاشقان می باشد.
مجالس وعظ :
شـیـخ همواره در طلـب علم دین و رموز و فنون طریقت بود تا اینکه در این راه چــنــان پیــشــرفــتــی کــرد که بر تمام اهــل زمــان بــرتــری حــاصــــل نمود و از اقران درگذشت علم باطنش از قلبش به زبان رسید و امارت و ولایتش ظاهر گردید.
وقتی شیخ به بغداد رفت در مدرسه ابو سعید االمخرمی تــصــدی تــدریس و وعــظ وخــطابه را به عـهــده گرفت هرروزمردم بسیاری براو جمع می شدند واز محضرش کسب فیض می کردند و هــمــواره عده زیادی ازفقها و صلحا به زیارت او می آمدند و از مجالس درس و وعظ ایشان بهره ها میگرفتند.
آپلود شده توسط:
Nimadalaho
1392/02/29
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دیوان شیخ محی الدین عبدالقادر گیلانی
آنچنان که هیچ پرده ای بر احوالات نمیبینم جز زبان
زندگی نگذاشتی بی او غم هجران مرا
سرومن آغشته در اشک جگرخون من است
فارغم گر باغبان نگذاشت در بستان مرا
نیست فرقی در میان شخص من با سایه ام
بس که در آتش فکنده این دل سوزان مرا
حال من چون پیر کنعان شد کنون چون بینمت
بس که آمد سیل اشک از دیده گریان مرا
جامه جان چاک شد در وادی عشق و هنوز
هر طرف صد خار غم بگرفته دامان مرا
همچو من یا رب که گردد بی نصیب از وصل یار
ای که دور انداختی از صحبت جانان مرا
این که با مردم مدارا می کنم از بهر توست
ورنه کی پروا بود از قول بدگویان مرا
خانه من گلخن و فرش من از خاکستر است
تا که چون محیی بخوانی بی سروسامان مرا
عبدالقادر گیلانی، غزل شماره ۲
یه بامرامی این رو اسکنشده بذاره....
سپاس گرامی
از شما دوست گرامی قلم 1356 بسیار ممنونم که به شبهات مطروده اهل خوارج که بر مسند اهل فضل می نشینند و سخیف می رانند ، پاسخی شایسته دادید چون در رشته تخصصی من نبود برای همین نظری ندادم به فرموده مرحوم علامه طباطبایی ، بهترین چیز برای یک مسلمان این است که وقتی به موضوعی علم ندارد بگوید نمی دانم . از شما ممنون . متاسفانه کسانی هستند که خیلی آسان نسبت به دیگران حرمت شکننی می کنن و نمی دانند که پیش از هر چیز حرمت خود را شکسته اند.