درآمدی بر خداشناسی فلسفی
نویسنده:
محسن جوادی
امتیاز دهید
فهرست مطالب
انسان و خدا
راه هاى خداشناسى
ارزش براهین اثبات وجود خدا
جاى گاه برهان وجوب و امکان در مجموعه براهین
تقسیم بندى براهین وجود خدا در فرهنگ مسیحى و ...
انسان و خدا
راه هاى خداشناسى
ارزش براهین اثبات وجود خدا
جاى گاه برهان وجوب و امکان در مجموعه براهین
تقسیم بندى براهین وجود خدا در فرهنگ مسیحى و ...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی درآمدی بر خداشناسی فلسفی
صادقانه این حرف را باید قبول کرد که برهان های وجود خداوند بر اساس حد علوم و دانش عهد عتیق ایجاد شده و متناسب با علم امروز و کشفیات اخیر نیست.البته مجدد تکرار می کنم رد دلایل وجود خداوند دلیلی بر عدم وجود خدا نیست.
من بنا به دلایلی که در کامنت پیشین توضیح دادم جزو همان کسانی هستم که این تئوری شما خداباوران را قبول ندارم.اما برای اینکه بتوانم به سوال شما پاسخ دهم ابتدا باید بفرمایید منظور شما از کلمه ی "دنیا" چیست؟ چون به نظر من اصلا "دنیا" یا "جهان" صرفا یک سری لفظ هستد مثل "از برای با بر" و... .
توضیح بیشتر اینکه عبارات "جهان علتی دارد" یا "جهان آغازی دارد" اصلا دارای معنای روشنی نیستند.فرض کنید:
کیوان پسرِ فریدون , فریدون پسرِ ایرج , ایرج پسرِ کوروش , کوروش پسرِ سینا و همین طور ادامه دهید تا جایی که می خواهید.ما اینجا با دو مساله روبه رو هستیم:
1.آغاز یا به قول اهالی مابعدالطبیعه «علت» سلسله ی کیوان , فریدون , ایرج , کوروش , سینا چیست یا در اینجا کیست؟ می توانیم بگوییم "سینا"
2.علت مجموعه ی { کیوان , فریدون , ایرج , کوروش , سینا و... } چیست؟دیگر نمی توانیم بگوییم "کیست" و حق نداریم بگوییم "سینا" چون سینا علت مجموعه نیست.این یک مغالطه ای است که ارسطو به کرات در منطق و به تبع آن در مابعدالطبیعه ی خود مرتکب شده است.
مثلا ارسطو در کتاب مقولات خودش "نوع انسان" را با یک «انسان» به معنای اخص کلمه مثل سینا و سوسن و... یکی گرفته است.
حالا دوستان هوادار متافیزیک و خداباور ما که پس از 2300 سال هنوز چهارچنگولی به منطق کهنه ی ارسطو چسبیده اند می پرسند علت دنیا چیست؟ من می گویم این سوال اصلا معنا ندارد.شما یک سری از اشیاء جزیی را در جهان دیده اید که به قول شما علت دارند و این حکم را به «جهان» تسری می دهید و می گویید جهان هم باید علتی داشته باشد.
من نمایندگی آتئیست ها و آگنوستیک ها را بر عهده ندارم و نمی دانم پاسخ آن ها چیست و تا چه حد حرف من را قبول دارند.تا همین حد که از طرف خودم صحبت کنم می گویم دلیلی نمی بینم که آنچه که شما جهان هستی می نامید علتی داشته باشد.
[تاکید از من است]
سلام دوست عزیز
ضمن احترام بر این سخنان شما چندین ایراد وارد است:
1."وجودی بالاتر از ادراک مادی بشر" را شما چگونه درک می کنید؟آیا خداپرستان علاوه بر حواس پنجگانه حس دیگری هم دارند که بی خدایان از آن محرومند؟شما هم بشری هستید و ادراک مادی شما محدود است.
از لحاظ فلسفی به نظر من نمی توان ثابت کرد که بالاتر از ادراک مادی بشر چیزی نیست اما تا وقتی نشانه هایی از آن وجود نداشته باشد که به حواس پنجگانه بیاید دلیلی برای پذیرش هیچ چیز وجود ندارد.
2."جهان را با همه ی قوانین علمی اش آفریده" هم محل ایراد است.در کل صحبت درباره ی ماهیت علم کار دشواری است و اتفاق نظری درباره ی آن وجود ندارد.فیلسوفان زیادی در سده ی بیستم از جمله پوپر, لاکاتوش , کوهن , فیرابند و ... درباره ی "چیستی علم" بحث کرده اند و هر کدام از منظر خودشان آن را تفسیر کرده اند.ایراد مشخص من در این جمله ی شما این است که "قوانین علمی" شی نیستند که خدا بخواهد آن ها را همچون ضمیمه ای همراه با «جهان» خلق کند.
به عنوان مثال دو ضرب در دو می شود چهار دو حالت دارد:
آ)یا خداوند این را مقرر فرموده است که در این صورت می توانست اینگونه مقرر فرماید که نخیر می شود پنج.آن گاه مستلزم تناقض منطقی می شد.چون تنها به این محاسبه ی ساده محدود نمی ماند و زنجیروار به کل ریاضیات تسری پیدا می کرد."قوانین علمی" هم در فیزیک با زبان ریاضی بیان شده است.کارویژه ی فیزیک هم شناخت طبیعت است یعنی اساس نظام طبیعت به هم می خورد.ممکن است بگوییم خدا می توانست جهان دیگری خلق کند که در آن دو ضرب در دو پنج می شود و نظام آن جهان مبتنی بر آن ریاضیات بود و شاید هم اصلا خلق کرده و ما خبر نداریم! خیلی خب من این را رد نمی کنم اما نباید کسی از من که یک بشر عادی هستم( انا بشر مثلکم! ) توقع داشته باشید که با عقل عادی خودم و درحالی که در این نظام هستی فکر می کنم و با عقل محض به وجود خدا پی ببرم. برای من قابل تصور نیست که 2*2=5 بنابراین نمی توانم با عقل به وجود خدایی گواهی دهم که می تواند این حکم را مقرر کند.
به علاوه اینجا یک مشکل دیگر هم به وجود می آید که اگر خداوند بتواند 2*2 را مساوی با 5 کند آنگاه باید بتواند سنگی بسازد که خودش توان بلند کردن آن را نداشته باشد!حل این مشکل به عهده ی خداباوران...
ب)حالت دوم این است که نه حتی از دست خداوند هم چنین کاری ساخته نیست(2*2=5) چون این کار محال عقلی است.البته خداباوران می گویند این برای خدا ضعفی نیست چون نمی توان از خدا انتظار تحقق محال عقلی داشت. منِ آتئیست می گویم در این صورت خداوند شما هم باید وابسته به قوانین طبیعی باشد و نمی تواند آن را نقض کند.چون همان گونه که در بالا گفتم قضیه تنها به یک حاصلضرب محدود نمی شود.بنابراین اولا خداوند خود محدود به قوانین طبیعی است و نمی تواند خالق آن باشد.دوم اینکه توان نقض آن را نیز ندارد.در این صورت اگر قانون طبیعی اقتضا کند که من بمیرم خداوند نمی تواند جلوی آن را بگیرد.در این صورت وجود خداوند بلاموضوع می شود.
اعتراضات را ازطریق لینک زیر پی گیری کنید. دیدگاه هایی که خطاب به. دست انرکاران سایت باشد حذف خواهند شد.
شما متاسفانه چند روز همینطوری کامنت میدهید "یا نفس کش طلب میکنی،(مگه با چاله میدون اشتباه گرفتی اینجا را)یا به ملت میگی فراری!!!!
شما که ادعای علم و دانش میکنید اولین شرط علم دانستن ویاد گرفتن و ادب است!سعی کنید کمی مراعات بکنید..
خدا را شکر ناظر عزیز اومد!!;-)
نکته جالب اینجاست
الان هم که ادعای علم و دانش میکنی منبع بهتون نشون بدند منبع تایید بکنید" ..نه خوشم اومد اعتماد به نفست زیاده!!!;-)
حقیقتا جناب پور فر درست میگن.دیگه ادامه دادن این بحث فایده نداره.مبانی ما خیلییییییییییی متفاوته.
من دیگه حرفی ندارم!!!!!!!!!!
دوست عزیز خدا برای همین به وجود اومد به خاطر اینکه انسان جواب همه چیزو نداشت
برای همین نیاز داشت که فکر کنه چیزی فراتر از اون هست و این دنیا رو آفریده
در زمان انسانهای اولیه اونا مگه میدونستن کسوف چیه، زمین لرزه چیه مجبور بودن جواب براش پیدا کنن اما جوابی نبود
به خاطر همین
مجبور شدن دنیا رو تقسیم کنن به نیروهای خیر و شر
و بدین ترتیب خدا و شیطان ساخته شد.