تفسیر شریف لاهیجی - جلد 3 و 4
نویسنده:
بهاالدین محمد شریف لاهیجی
امتیاز دهید
این تفسیر نسبت به بقیه ی تفسیر ها افضلیت بسیاری دارد. در اکثر تفسیرها شخص نویسنده اغلب نظریه های خود را می نویسد و ایه را با هوای نفس خود تعبیر می کند و نمی توان نام ان ها را تفسیر گذاشت (تفسیر فقط مخصوص 14 معصوم می باشد) بلکه درستش ان است که نام چنین کتابهایی را شرحی بر قران بگذاریم.
اما در این تفسیر اکثر مطالب، سخنان 14 معصوم می باشد. به نوعی می توان گفت ایاتی را 14 معصوم تفسیر کرده اند اقای لاهیجی این تفسیر ها را جمع اوری کرده است.
این تفسیر به طور کامل 4 جلد می باشد.
بیشتر
اما در این تفسیر اکثر مطالب، سخنان 14 معصوم می باشد. به نوعی می توان گفت ایاتی را 14 معصوم تفسیر کرده اند اقای لاهیجی این تفسیر ها را جمع اوری کرده است.
این تفسیر به طور کامل 4 جلد می باشد.
آپلود شده توسط:
azarbaijan
1392/01/31
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تفسیر شریف لاهیجی - جلد 3 و 4
((مولوی سراینده مثنوی با جعل داستانی در دفتر دوم مثنوی ارادت ویژه خود را به معاویة بن ابوسفیان یکی از ننگین ترین چهره های تاریخ اسلام نشان می دهد.
مولوی چنین افسانه سازی می کند که معاویه، دایی مؤمنان! در قصرش خفته بود و در حالی که درهای قصر به روی همه بسته بود، شخصی او را بیدار می کند. معاویه متعجب از این که چه کسی توانسته وارد قصر و اتاق خواب او شود، می گوید: تو که هستی و چگونه جرأت کردی وارد قصر شوی که در این هنگام شیطان خود را معرفی می کند و می گوید او بوده است که معاویه را بیدار کرده است. معاویه از او می پرسد چرا مرا بیدار کردی؟ راستش را بگو؟
مولوی پس از آن که چند بیت در باره استمداد معاویه از خداوند متعال برای نجات از مکر شیطان می سراید، از زبان شیطان می گوید:
از بْن دندان بگفتش بهر آن*****کردمت بیدار می دان ای فلان
تا رسی اندر جماعت در نماز*****از پی پیغمبر دولت فراز
گر نماز از وقت رفتی مر ترا*****این جهان تاریک گشتی بی ضیا
از غبین و درد رفتی اشکها*****از دو چشم تو مثال مشک ها
گر نمازت فوت می شد آن زمان*****می زدی از درد دل آه و فغان
من ترا بیدار کردم از نهیب*****تا نسوزاند چنان آهی حجاب
اینجا مولوی از زبان معاویه به شیطان می گوید: حالا راست گفتی و بعد با عنکبوت خواندن شیطان که باید به شکار مگس بپردازد خود را باز اسپیدی می خواند که شاه شکار است و عنکبوت چگونه می تواند به شکار چنین بازی رود؟
گفت: اکنون راست گفتی صادقی*****از تو این آید، تو این را لایقی
عنکبوتی تو مگس داری شکار*****من نّیم ای سگ مگس زحمت میار
باز اسپیدم شکار شه کند*****عنکبوتی کی به گرد ما تند
و بدین گونه جناب مولوی به تجلیل از معاویه یکی از پلیدترین چهره های تاریخ اسلام و بلکه بشریت می پردازد.
منبع: www.ebnearabi.com
حال کدام فرد عاقلی همچین افرادی را مفسر قرآن !!!!!! می نامد و رویش هم تعصب دارد خدا می داند ......
(( عطار نیشابوری در منطق الطیر در اشعاری تحت عنوان شفقت علی علیه السلام با ابن ملجم چنین می گوید:
چونک آن بدبخت آخر از قضا ناگهان آن زخم زد بر مرتضا
می بینیم که عطار نیز عمل ابن ملجم را از سر جبر و قضای الهی و نه اختیار ابن ملجم می داند. عطار در ادامه در مسیر قباحت زدایی از عمل ابن ملجم می گوید:
مرتضی را شربتی کردند راست مرتضا گفتا که خون ریزم کجاست
شربت او را ده نخست آنگه مرا زانک او خواهد بُدَن هم ره مرا
شربتش بردند او گفت اینت قهر حیدر اینجا خواهدم کشتن به زهر
مرتضا گفتا به حق کردگار گر بخوردی شربتم این نابکار
من همی ننهادمی بی او به هم پیش حق در جنت المأوی قدم
مرتضا را چون بکشت آن مرد زشت مرتضی بی او نمیشد در بهشت
عطار مدعی است که اگر ابن ملجم آن شربت را از علی علیه السلام گرفته و خورده بود، آن حضرت بدون ابن ملجم وارد بهشت نمی شد! و این البته بر خلاف همه مسلمات اسلامی و قرانی و شیعی در باره جنایتکاران تاریخ است. حتی در منابع اهل سنت به روایت احمد بن حنبل از رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است که آن حضرت خطاب به امیر المؤمنین فرمود: شقی ترین در میان امتهای پیشین پی کننده شتر صالح بود و شقی ترین فرد در امت آخرالزمان قاتل توست. (بحار الانوار، ج ۴۲ ص ۲۳۷)
ابن عباس می گوید: ابن ملجم از نسل قدّار پی کننده شتر صالح بود و ماجرای این دو یکی است. زیرا قدار در پی عشق زنی به نام رباب، شتر صالح را پی کرد و ابن ملجم هم به خاطر عشق به قطام امیر المؤمنین را کشت.(همان)
اما نکته قابل توجه تر در اشعار فوق الذکر عطار این است که او می خواهد با این افسانه سرایی اولین ظالم در حق محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین یعنی ابوبکر را تبرئه و تطهیر کند و مظلومیت امیرالمؤمنین را انکار کند. ببینید:
بر عدو چون شفقتش چندین بود با چو صدّیقیش هرگز کین بود؟
آنک چندینی غم دشمن خورد با عتیقش دشمنی چون ظن برد
چند گویی مرتضی مظلوم بود و ز خلافت راندن محروم بود
چون علی شیرحق است و تاج سر ظلم نتوان کرد بر شیر ای پسر
عطار در ابیات فوق با شیر خواندن علی علیه السلام می خواهد یکی از مسلّم ترین حوادث تاریخی اسلام را که غصب خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام و مظلومیت آن امام است انکار کند و نسبت به این موضوع تجاهل می کند که آن شیر خدا به خاطر حفظ اصل و کیان اسلام سکوت کرد و دست به شمشیر نبرد.
بله این است موضع عرفان و تصوف در برابر ابن ملجم و غاصبان حق اهل بیت علیهم السلام و ….اما موضع شیعه در برابر ابن ملجم و اصحاب سقیفه و اولی و دومی و سومی و توجیه گران ظلم و جنایت اینان چیست؟ در زیارت مخصوصه حضرت امیرالمؤمنین چنین می خوانیم:
لعن الله من قتلک و لعن الله من خالفک و لعن الله من افتری علیک و لعن الله من ظلمک و غصب حقک و لعن الله من بلغه ذلک فرضی به انا الی الله منهم برآء …الحمد لله الذی جعل النار مثویهم و بئس الورد المورود.
مولای ما امیر المؤمنین! خداوند قاتل تو و مخالف با تو و دروغزن بر تو را لعنت کند و نیز لعنت خداوند بر آن که به تو ظلم کرد و حقت را غصب نمود و لعنت خدا بر هر کسی که این را بداند و به آن رضایت دهد. من از همه اینان بیزارم. … و خداوند را از این بابت که جهنم را که بد منزلگاهی است، جایگاه اینان قرار دارد، سپاس می گویم. ))
منبع: www.ebnearabi.com
دوستان عزیز هر کس مایل بود بیشتر در رابطه با این مفسران !!!!!!!!!!! نام برده شده تحقیق کند با یک جستجوی ساده می تواند به خیلی از مسائل پی ببرد.
واژه جاهل را برای چه ویرایش نمودید؟
در حالی که واژگان به مراتب بدتر از این را در این سایت می بینیم که به راحتی رد و بدل می شود و هیچ کس هم کاری نمی کند.
متاسفانه شما با شلوغ کردن و بی ادبی و توهین می خواهید فضا را متشنج کرده و از بحث علمی دور کنید
که البته مورد جدیدی هم نیست و اکثر همفکران شما همین رویه را همیشه در پیش گرفته و می گیرند.
در هر صورت طبق آموزه های مکتبم ..... شما را با همان عطار و مولوی تنها می گذارم و امیدوارم که با همان ها انشالله محشور شوید.
[edit=aqanader]1392/02/01[/edit]
بر مبنای متاخرین :
جناب فخر الطریحی و شیخ یوسف بحرانی ، پس از اینکه مجموع روایات کافی را 16199 حدیث شمردند از این تعداد 5072 صحیح و 144 حدیث حسن و 1118 حدیث موثق و 302 حدیث قوی و 9485 حدیث ضعیف ، دانستند . . .
جامع المقال ص193 و لولوه البحرین ص 394 و 395
تازه اینها نظر علمای اخباری خود شیعه است نظر منتقدین و مخالفین : باطل بودن اکثر روایات است !
آن می خانه ای که تو از بهرِ خویش بنا کرده ای
گنجاتر از هر خانه ای ست
شرابی که تو در آن پرورده ای
همه-عالم آن را سَر کشیدن نتواند
آن پرنده ای که[نام اش] روزگاری ققنوس بود
در خانه میهمانِ توست
آن موش که کوه زاد
همان- خود تو ای!
همه و هیچ تو یی ، شراب و میخانه تو ئی
ققنوس تو یی ، موش تو ای،کوه توئی
که هماره در خود فرومی ریزی و
هماره از خود پَر می کشی
ژرف ترین فرورفتگیِ بلندی ها تو یی
روشن ترین روشنیِ ژرفناها تو یی
مستیِ مستانه ترین مستی ها تو یی
تو را تو را با شراب چه کار ؟
(منبع:مقاله ی "نیچه و ایران"-داریوش آشوری)
باعث تاسف است که نیچه حافظ را فهمید و عده ای ....حافظ را بد تفسیر کرده اند . . .
[edit=aqanader]1392/02/01[/edit]
خیلی جالب است . . . البته بر شما ایرادی نیست به خاطر وجود همین فضایی که فرموده اید است که شما و دیگران چنین فکر می کنید .
دوست عزیز تا وقتی که مردم ما قرآن را از طریق این عرفای بزرگ می فهمیده اند جامعه ما پاک و مردم ما خوب بودند و از روزی که از این بزرگان ( که مترجمان راستین قرآن هستند )
دور شدند به چنین فلاکتی افتادند که می بینی . . . جالب است که کتب این بزرگان دقیقا مانند قرآن دارای یک کارکرد متضاد است . خروجی قرآن می تواند خوارج و ابن ملجم باشد
و می تواند علی باشد ! خروجی دیوان حافظ هم می تواند فردی لاابالی و دائم الخمر باشد و هم انسانی وارسته و خداشناس به قول مولوی
مر رسن را نیست جرمی ای عنود - چون تو را سودای سربالا نبود
از آنجا که قران به زبان مادری ما نیست فهم آن برای ما دشوار شده است آن احادیث مورد نظر شما نیز به زبان عربی است ضمن اینکه راویان اکثر آنها حقه باز و شیاد و دروغگو بوده اند . . . .
حالا شما مختارید قرآن را از زبان عارفانی وارسته چون حافظ و عطار بفهمید یا از زبان یک عده شیاد حقه باز که در زمان ائمه زندگی می کرده اند !
واقعا wooooooow
جناب siawash110
لطفا افرادی مانند حافظ و مولوی و عطار و سعدی را مفسر قرآن ننامید.بلکه آنها فقط شاعر بودند و بس.
مفسرین قرآن فقط 14 معصوم می باشند.با یک تحقیق مختصر در همین اینترنت می توانید به سادگی متوجه شوید که کتابهایی که نام بردید جزو کتابهایی هستند که بیشترین مخالفت را با قرآن دارند.
1- دیوان حافظ
2- مثنوی مولوی
3- منطق الطیر عطار
4- بوستان و گلستان سعدی
عشقت رسد به فریاد گر خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت !