تفسیر شریف لاهیجی - جلد 3 و 4
نویسنده:
بهاالدین محمد شریف لاهیجی
امتیاز دهید
این تفسیر نسبت به بقیه ی تفسیر ها افضلیت بسیاری دارد. در اکثر تفسیرها شخص نویسنده اغلب نظریه های خود را می نویسد و ایه را با هوای نفس خود تعبیر می کند و نمی توان نام ان ها را تفسیر گذاشت (تفسیر فقط مخصوص 14 معصوم می باشد) بلکه درستش ان است که نام چنین کتابهایی را شرحی بر قران بگذاریم.
اما در این تفسیر اکثر مطالب، سخنان 14 معصوم می باشد. به نوعی می توان گفت ایاتی را 14 معصوم تفسیر کرده اند اقای لاهیجی این تفسیر ها را جمع اوری کرده است.
این تفسیر به طور کامل 4 جلد می باشد.
بیشتر
اما در این تفسیر اکثر مطالب، سخنان 14 معصوم می باشد. به نوعی می توان گفت ایاتی را 14 معصوم تفسیر کرده اند اقای لاهیجی این تفسیر ها را جمع اوری کرده است.
این تفسیر به طور کامل 4 جلد می باشد.
آپلود شده توسط:
azarbaijan
1392/01/31
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تفسیر شریف لاهیجی - جلد 3 و 4
خیلی هم با آرامش دارم بحث می کنم بر خلاف شما که دائم با فحاشی و کلمات رکیک می خواهید کارتان را پیش ببرید
بلکه تنها هدفم این بود که مفسرین قرآنی را که شما نام بردید به دوستان عاقلم معرفی کنم که الحمدلله موفق شدم
همین برای من کافی است
:-):-):-):-):-)
شما را به حدیث ثقلین ارجاع می دهم
البته در کتب شعر اربابانتان نمی توانید مضمون این حدیث را بیابید چون به قول شما تقیه می کردند !!!!!!!!!!!!!
همانطور که قبلا هم گفتم شما مرتب در حال سفسطه کردن می باشید
معلوم می شود چیزی از تقیه نمی دانید و نمی فهمید که هرجا کم می آورید می گویید تقیه
علمای شیعه قبلا جواب امثال شما را داده اند که شیعه را علوی و صفوی می دانید.برای فهم بیشتر می توانید به کتب علامه عسکری مراجعه کنید.
همانطور که گفتم نه تنها فحاشی را سرلوحه حرفهای کذبتان قرار دادید بلکه راجع به بهشت و دوزخ رفتن بندگان هم نظر می دهید.
انشالله هرچه زودتر به اربابانتان مولوی و عطار و معاویه و ابن ملجم ملحق شوید.
دعا برای هدایتت نمی کنم چون کار از این حرفها گذشته است.
منظورم همان ناظم بود نه ناظر در مورد ویرایش کردن.
:-):-):-)
مست خوانندشان و گه هشیار
از می و جام و مطرب و ساقی
از مغ و دیر و شاهد و زنار
قصد ایشان نهفته اسراری است
که به ایما کنند گاه اظهار
پی بری گر به رازشان دانی
که همین است سر آن اسرار :
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لااله الاهو
این روایت در رجال کشی است ( با شروط شیعه اثنا عشریه !) :
حدثنی أبو جعفر محمد بن قولویه، قال حدثنی محمد بن أبی القاسم أبو عبد الله المعروف بماجیلویه، عن زیاد بن أبی الحلال، قال : قلت لأبی عبد الله (علیه السلام) إن زرارة روى عنک فی الاستطاعة شیئا فقبلنا منه و صدقناه و قد أحببت أن أعرضه علیک فقال هاته قلت فزعم أنه سألک عن قول الله عز و جل وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا، فقلت : من ملک زادا و راحلة، فقال کل من ملک زادا و راحلة فهو مستطیع للحج و إن لم یحج فقلت نعم.
فقال لیس هکذا سألنی و لا هکذا قلت، کذب علی و الله کذب علی و الله، لعن الله زرارة لعن الله زرارة، لعن الله زرارة، إنما قال لی من کان له زاد و راحلة فهو مستطیع للحج قلت و قد وجب علیه، قال فمستطیع هو، فقلت لا حتى یؤذن له، قلت فأخبر زرارة بذلک، قال نعم. قال زیاد فقدمت الکوفة فلقیت زرارة فأخبرته بما قال أبو عبد الله (علیه السلام) و سکت عن لعنه، فقال أما إنه قد أعطانی الاستطاعة من حیث لا یعلم، و صاحبکم هذا لیس له بصیرة بکلام الرجال. رجال الکشی جلد دوم ص 147
تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود
رندی آموز و کرم کن که نه چندان هنر است
حیوانی که ننوشد می و انسان نشود
گوهر پاک بباید که شود قابل فیض
ور نه هر سنگ و گلی لوءلوء و مرجان نشود
اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش
که به تلبیس و حیل دیو سلیمان نشود
عشق میورزم و امید که این فن شریف
چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود
دوش میگفت که فردا بدهم کام دلت
سببی ساز خدایا که پشیمان نشود
حسن خلقی ز خدا میطلبم خوی تو را
تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود
ذره را تا نبود همت عالی حافظ
طالب چشمه ی خورشید درخشان نشود
اتفاقا بنده کاملا راجع به موضوع صحبت کردم ولی چون شما شرایط مباحثه را ندارید خطاب به دوستان عاقلم مطالب را عرض نمودم که ظاهرا همانطور که تصور می کردم جوابی برای آنها ندارید
در مورد روایات ضعیف هم علم رجال مسئله را کاملا حل نموده و مشکلی در این خصوص برای اهل عقل نیست.
هرچند روایات مجعول را نیز افراد معلوم الحالی چون معاویه (فرد مورد تمجید مولوی در مثنوی) و شیوخ صوفیه وارد دین نمودند.
در مورد کسانی که از طرف ائمه لعن شده اند کافی است تحقیق نمایید تا متوجه شوید یک گروه از این افراد همان جماعت اهل تصوف هستند ( نظیر عطار و همفکرانش)
در مورد حافظ نیز شما را به مطالعه کتاب ارزشمند ((شاهد بازی در ادبیات فارسی)) دعوت می کنم تا با شعرهای حافظ که خطاب به معشوق مذکر است خوش بگذرانید
در انتها نیز یادآمر می شوم در صورتی که مطلبی ندارید مطالب افراد دیگر را بازنویسی نکنید.بیشتر از این بنویسم وقت ناظم سایت را می گیرم که سخت مشغول ویرایش است.
راستی آن مگس هم تویی ما هیچ چیز نیستیم
:-):-):-):-)
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست - عرض خود می بری و زحمت ما می داری
واعظان کین جلوه در محراب و منبر می کنند - چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس- توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند ؟
گوییا باور نمی دارند روز داوری - کین همه مکر و دغل در کار داور می کنند ؟
خدا زان خرقه بیزار است صد بار - که صد بت باشدش در آستینی
نمی بینم نشاط عیش در کس- نه درمان دلی نه درد دینی !
فقیه شهر مست بد و دی فتوا داد : که می حرام ولی به ز مال اوقافست !
البته بعید می دانم نظرات حافظ ویرایش شود !
جناب civil84متاسفانه شما با شلوغ کردن و بی ادبی و توهین می خواهید فضا را متشنج کرده و از بحث علمی دور کنیدکه البته مورد جدیدی هم نیست و اکثر همفکران شما همین رویه را همیشه در پیش گرفته و می گیرند.در هر صورت طبق آموزه های مکتبم ..... شما را با همان راویان شیاد و دروغگویی که اطراف ائمه بوده اند ، تنها می گذارم و امیدوارم که با همان ها انشالله محشور شوید. . . همانهایی که بارها و بارها از سوی ائمه لعنت شده اند . . . .
ضمنا بحث را منحرف نکن و به جاهای دیگر نکش اگر در توان شما هست بیا و به سئوالات من در خصوص روایات ضعیف پاسخ بده . . .