رسته‌ها
تفسیر شریف لاهیجی - جلد 3 و 4
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 38 رای
این تفسیر نسبت به بقیه ی تفسیر ها افضلیت بسیاری دارد. در اکثر تفسیرها شخص نویسنده اغلب نظریه های خود را می نویسد و ایه را با هوای نفس خود تعبیر می کند و نمی توان نام ان ها را تفسیر گذاشت (تفسیر فقط مخصوص 14 معصوم می باشد) بلکه درستش ان است که نام چنین کتابهایی را شرحی بر قران بگذاریم.
اما در این تفسیر اکثر مطالب، سخنان 14 معصوم می باشد. به نوعی می توان گفت ایاتی را 14 معصوم تفسیر کرده اند اقای لاهیجی این تفسیر ها را جمع اوری کرده است.
این تفسیر به طور کامل 4 جلد می باشد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
1110
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
azarbaijan
azarbaijan
1392/01/31

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تفسیر شریف لاهیجی - جلد 3 و 4

تعداد دیدگاه‌ها:
32
بنده اصراری ندارم که بگم حق با من است یا شما یا دیگری
خیلی هم با آرامش دارم بحث می کنم بر خلاف شما که دائم با فحاشی و کلمات رکیک می خواهید کارتان را پیش ببرید
بلکه تنها هدفم این بود که مفسرین قرآنی را که شما نام بردید به دوستان عاقلم معرفی کنم که الحمدلله موفق شدم
همین برای من کافی است
:-):-):-):-):-)
در مورد شعری هم که نوشتید
شما را به حدیث ثقلین ارجاع می دهم
البته در کتب شعر اربابانتان نمی توانید مضمون این حدیث را بیابید چون به قول شما تقیه می کردند !!!!!!!!!!!!!
جناب siawash110
همانطور که قبلا هم گفتم شما مرتب در حال سفسطه کردن می باشید
معلوم می شود چیزی از تقیه نمی دانید و نمی فهمید که هرجا کم می آورید می گویید تقیه
علمای شیعه قبلا جواب امثال شما را داده اند که شیعه را علوی و صفوی می دانید.برای فهم بیشتر می توانید به کتب علامه عسکری مراجعه کنید.
همانطور که گفتم نه تنها فحاشی را سرلوحه حرفهای کذبتان قرار دادید بلکه راجع به بهشت و دوزخ رفتن بندگان هم نظر می دهید.
انشالله هرچه زودتر به اربابانتان مولوی و عطار و معاویه و ابن ملجم ملحق شوید.
دعا برای هدایتت نمی کنم چون کار از این حرفها گذشته است.
منظورم همان ناظم بود نه ناظر در مورد ویرایش کردن.
:-):-):-)
هاتف ، ارباب معرفت که گهی
مست خوانندشان و گه هشیار
از می و جام و مطرب و ساقی
از مغ و دیر و شاهد و زنار
قصد ایشان نهفته اسراری است
که به ایما کنند گاه اظهار
پی بری گر به رازشان دانی
که همین است سر آن اسرار :
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لااله الاهو
لعن زراره توسط امام جعفر صادق (ع) :
این روایت در رجال کشی است ( با شروط شیعه اثنا عشریه !‌) :
حدثنی أبو جعفر محمد بن قولویه، قال حدثنی محمد بن أبی القاسم أبو عبد الله المعروف بماجیلویه، عن زیاد بن أبی الحلال، قال : قلت لأبی عبد الله (علیه السلام) إن زرارة روى عنک فی الاستطاعة شیئا فقبلنا منه و صدقناه و قد أحببت أن أعرضه علیک فقال هاته قلت فزعم أنه سألک عن قول الله عز و جل وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا، فقلت : من ملک زادا و راحلة، فقال کل من ملک زادا و راحلة فهو مستطیع للحج و إن لم یحج فقلت نعم.
فقال لیس هکذا سألنی و لا هکذا قلت، کذب علی و الله کذب علی و الله، لعن الله زرارة لعن الله زرارة، لعن الله زرارة، إنما قال لی من کان له زاد و راحلة فهو مستطیع للحج قلت و قد وجب علیه، قال فمستطیع هو، فقلت لا حتى یؤذن له، قلت فأخبر زرارة بذلک، قال نعم. قال زیاد فقدمت الکوفة فلقیت زرارة فأخبرته بما قال أبو عبد الله (علیه السلام) و سکت عن لعنه، فقال أما إنه قد أعطانی الاستطاعة من حیث لا یعلم، و صاحبکم هذا لیس له بصیرة بکلام الرجال. رجال الکشی جلد دوم ص 147
گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود
تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود
رندی آموز و کرم کن که نه چندان هنر است
حیوانی که ننوشد می و انسان نشود
گوهر پاک بباید که شود قابل فیض
ور نه هر سنگ و گلی لوءلوء و مرجان نشود
اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش
که به تلبیس و حیل دیو سلیمان نشود
عشق می‌ورزم و امید که این فن شریف
چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود
دوش می‌گفت که فردا بدهم کام دلت
سببی ساز خدایا که پشیمان نشود
حسن خلقی ز خدا می‌طلبم خوی تو را
تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود
ذره را تا نبود همت عالی حافظ
طالب چشمه ی خورشید درخشان نشود
1-راست می گویی حیف امثال ما با امثال کسانی که دل امام صادق را خون کردند : دو گروه کمر مرا شکستند : عابد احمق و . . . ناظم نه : ناظر 2- در پاسخ به تمجید عطار و مولوی و . . . از مثلا ابوبکر و عمر و معاویه و در یک کلام اینکه آنها سنی بوده اند و وارد دوزخ می شوند از شما عالم بزرگوار سئوالی دارم : وقتی که در زمان صفویه امثالی چون شما قصد رواج تشیع صفوی ( با زور شمشیر در ایران را داشتند ) با یک مشکل بزرگ روبرو شدند : مردم ایران که اکثرا سنی بودند سئوال می کردند اگر شماها راست می گویید و حق با شماست پس چرا بیشتر عرفا و شعرا و فلاسفه و بزرگان این قوم سنی بوده اند . و پاسخ چه بود ؟ بله ، آنها در ظاهر سنی بوده اند ولی آنها تقیه می کرده اند آنها در باطن شیعه بوده اند ولی به خاطر شرایط سخت روزگار مجبور به تقیه بوده اند:-) حالا دوست عزیز ، من از شما سئوالی دارم می شود تکلیف ما را روشن کنید و بدون تقیه به ما بگویید که آیا آنها تقیه می کرده اند یا اینکه واقعا سنی بوده اند؟‌آیا شما راست می گویید یا علمای شما در تاریخ دروغگو بوده اند ؟ پاسخ شما هر چه باشد ( یعنی آنها تقیه می کرده اند پس شیعه بوده اند پس کتب آنها تفسیر قرآن است یا نه تقیه نمی کرده اند پس علمای ما دروغگو بوده اند ) برهان قاطعی است بر فرق سر خود شما ؟ آری ، باطل همیشه در حال رنگ عوض کردن است . . . پیشنهاد می کنم کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی دکتر شریعتی را مطالعه کنید تا بدانید چه بر سر مکتب علی آوردند . . . شاید از آتش دوزخ رهایی یابی . . .
جناب siawash110
اتفاقا بنده کاملا راجع به موضوع صحبت کردم ولی چون شما شرایط مباحثه را ندارید خطاب به دوستان عاقلم مطالب را عرض نمودم که ظاهرا همانطور که تصور می کردم جوابی برای آنها ندارید
در مورد روایات ضعیف هم علم رجال مسئله را کاملا حل نموده و مشکلی در این خصوص برای اهل عقل نیست.
هرچند روایات مجعول را نیز افراد معلوم الحالی چون معاویه (فرد مورد تمجید مولوی در مثنوی) و شیوخ صوفیه وارد دین نمودند.
در مورد کسانی که از طرف ائمه لعن شده اند کافی است تحقیق نمایید تا متوجه شوید یک گروه از این افراد همان جماعت اهل تصوف هستند ( نظیر عطار و همفکرانش)
در مورد حافظ نیز شما را به مطالعه کتاب ارزشمند ((شاهد بازی در ادبیات فارسی)) دعوت می کنم تا با شعرهای حافظ که خطاب به معشوق مذکر است خوش بگذرانید
در انتها نیز یادآمر می شوم در صورتی که مطلبی ندارید مطالب افراد دیگر را بازنویسی نکنید.بیشتر از این بنویسم وقت ناظم سایت را می گیرم که سخت مشغول ویرایش است.
راستی آن مگس هم تویی ما هیچ چیز نیستیم
:-):-):-):-)
فرموده بودید که انشاء الله با مولوی و حافظ محشور شوم ! چه دعای خوبی در حقم کردید خداوند خیرتان دهاد ! . . . دوست عزیز این تنها آرزو و بزرگترین آرزوی من است ولی بسیار بعید می دانم خداوند متعال چنین توفیقی را نصیبم کند من کجا و این رادمردان بزرگ کجا ؟ راستی فراموش کردی از حافظ بگویی ؟ ! . . . زحمت نکش من برایت می نویسم :
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست - عرض خود می بری و زحمت ما می داری
واعظان کین جلوه در محراب و منبر می کنند - چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس- توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند ؟
گوییا باور نمی دارند روز داوری - کین همه مکر و دغل در کار داور می کنند ؟
خدا زان خرقه بیزار است صد بار - که صد بت باشدش در آستینی
نمی بینم نشاط عیش در کس- نه درمان دلی نه درد دینی !‌
فقیه شهر مست بد و دی فتوا داد : که می حرام ولی به ز مال اوقافست !‌
البته بعید می دانم نظرات حافظ ویرایش شود !‌
[quote='civil84']جناب siawash110متاسفانه شما با شلوغ کردن و بی ادبی و توهین می خواهید فضا را متشنج کرده و از بحث علمی دور کنیدکه البته مورد جدیدی هم نیست و اکثر همفکران شما همین رویه را همیشه در پیش گرفته و می گیرند.در هر صورت طبق آموزه های مکتبم ..... شما را با همان عطار و مولوی تنها می گذارم و امیدوارم که با همان ها انشالله محشور شوید.این دیدگاه در تاریخ 1392/02/01 توسط aqanader ویرایش شده است[/quote]
جناب civil84متاسفانه شما با شلوغ کردن و بی ادبی و توهین می خواهید فضا را متشنج کرده و از بحث علمی دور کنیدکه البته مورد جدیدی هم نیست و اکثر همفکران شما همین رویه را همیشه در پیش گرفته و می گیرند.در هر صورت طبق آموزه های مکتبم ..... شما را با همان راویان شیاد و دروغگویی که اطراف ائمه بوده اند ، تنها می گذارم و امیدوارم که با همان ها انشالله محشور شوید. . . همانهایی که بارها و بارها از سوی ائمه لعنت شده اند . . . .
ضمنا بحث را منحرف نکن و به جاهای دیگر نکش اگر در توان شما هست بیا و به سئوالات من در خصوص روایات ضعیف پاسخ بده . . .
تفسیر شریف لاهیجی - جلد 3 و 4
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک