یادداشتهایی برای یاسی

داستان بسیار لطیف است و نگارش آن بسیار زیبا.موضوع به قدری زیبا به تصویر کشیده شده است که در پایان احساس میکردم به جای پویا خودم ایستاده ام.

....سکوت می‌کنی اشکهایت را می‌بینم که مسیر قبلیشان را طی می‌کنند تا خود را از روی گونه ات به لبها برسانند‌.
دستانت را از دستهایم بیرون می‌آوری به سمت خانه می‌روی در را نمی‌بندی و بعد از چند ثانیه با سیبی در دست باز می‌گردی … دستم را می‌گیری و با هم به سمت درخت توت پیر حرکت می‌کنیم‌. زیر درخت می‌نشینیم‌. هر دو گریه می‌کنیم. بی صدا … خاموش …
سیب را سمت من می‌گیری دستت را می‌گیرم و با دندانهایم تکه‌ای از سیب را می‌کَنم و می‌خورم‌. تکه‌ای دیگر را تو می‌کنی و می‌خوری … گریه می‌کنیم و سیب می‌خوریم …
من و تو خیس از گریه زیر باران مانده‌ایم‌. ...

با سلام
انشاالله در اسرع وقت این داستان را مطالعه کرده و نظر خود را می نویسم
امیدوارم دوستان کتابناکی بیش از پیش به انتشار آثارشان در این سایت روی بیاورند
انسان ممکن الخطاست و غیر از 14 معصوم هیچ کسی به دور از اشتباه و خطا نیست
برای هر کسی ممکن است پیش بیاید که موقع تایپ کردن حرف یا کلمه ای را اشتباه بنویسد
:-):-)

درود ؛
به نظرم بهتر است تذکرات املایی را به طور خصوصی به نویسنده آن متن اعلام کنیم ؛گرچه درست است که اینجا یک سایت ادبی است و هر چه غلط نویسی کمتر باشه مقبول تر و بهتر است ولی به خاطر یک غلط املایی دلزده بشیم به نظرم کمی عجیب به نظر میرسه!!!
آقای قهاری گرامی ؛
از پاسخ شما بسیار خشنود شدم و تمایل پیدا کردم این اثر شما رو بخوانم.
موفق باشید.

[quote='sgolpour']غالب داستان " رمان-شعر " میباشد با وزنی که بیشتر آن سمت رمان است
دوست گرامی! از شما به عنوان نویسنده اثر اشتباه فاحش (قالب و غالب) پذیرفته نیست. رمان شما هر چقدر هم توانمند باشد، غلط املایی در معرفی آن خواننده را دلزده می کند. با سپاس[/quote]
کاملا حق باشماست. این متن را در زمان آپ لود نوشتم و ....بگذریم چه اتفاقاتی که نیفتاد. کاملا حرف شما را بدون هیچ توجیحی میپذیرم.

غالب داستان " رمان-شعر " میباشد با وزنی که بیشتر آن سمت رمان است
دوست گرامی! از شما به عنوان نویسنده اثر اشتباه فاحش (قالب و غالب) پذیرفته نیست. رمان شما هر چقدر هم توانمند باشد، غلط املایی در معرفی آن خواننده را دلزده می کند. با سپاس