رسته‌ها
یادداشتهایی برای یاسی
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 64 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 64 رای
پویا و یاسی دو هم بازی اند که در کودکیهای خود به یکدیگر علاقه ای خاص دارند. این دو در یک رویداد خارج از تصور از یکدیگر جدا می افتند. سالها بعد پویا همه چیز را باز گو میکند.
قالب داستان " رمان-شعر " میباشد با وزنی که بیشتر آن سمت رمان است.
لازم به توضیح است که این رمان تا مرز نشر کاغذی نیز پیش رفت که به دلایلی وسیع و نا گفته از انتشار آن منصرف شدم.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
126
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
mohsen ghahari
mohsen ghahari
1392/02/21

کتاب‌های مرتبط

ماه قلب من
ماه قلب من
5 امتیاز
از 1 رای
سه تفنگدار - جلد ۸
سه تفنگدار - جلد ۸
4.6 امتیاز
از 31 رای
عشق اونیونگ
عشق اونیونگ
4.2 امتیاز
از 6 رای
آنابل
آنابل
4.4 امتیاز
از 24 رای
پرنده پر شکسته
پرنده پر شکسته
4.6 امتیاز
از 7 رای
Under the Greenwood Tree
Under the Greenwood Tree
5 امتیاز
از 4 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی یادداشتهایی برای یاسی

تعداد دیدگاه‌ها:
176
محسن جان زخم های کهنه را تازه میکند در این سال های افول آفتاب عمر و سوسوی چراغ نفت از نیمه گذشته ، طعم گسی دارد ،آمیخته ای از حسرت بی بازگشت ها و شیرینی خیالی که امید ادامه راه میشود . ممنون برادر :x
فعلن که با خواندن مقدمه دو پیدا ، هویدا شد : اینکه با قلمی توانا و پر پیچ و خم و فلسفی طرفیم و دیگر آرزویی که خدا کند با آغاز پایانش با کهنه عاشقان قدیمی و گوشه گیر چنان نکند که بروند و دود شوند و باز نگردند :-)
و چه حس غریبیست " " گاهی که انسان درمانده میشود از اینکه چطور بگوید " " . قلم که میرود بر جاده ی سپید سرشک دیده است ممزوج با خون دل و آمیخته به عرق شرم و در انتها نارضایتی ای که هنوز باقیست ته دل همچون درده ی شراب دوشین بر ه گیلاس که : نشد ، حق مطلب ادا نشد و قلم است که باز میدود ، شاید رسیدنی ...
البته کامل که خواندم باز هم خواهم نوشت محسن جان . سپاس که بر " لبه تاریکی " خیال و واقع همسفرمان کردی با دل و دیده ات :-)
سکوت می کنی اشکهایت را می بینم که مسیر قبلیشان
را طی می کنند تا خود را از روی گونه ات به لبها برسانند .
دستانت را از دستهایم بیرون می آوری به سمت خانه
می روی در را نمی بندی و بعد از چند ثانیه با سیبی در
دست باز می گردی … دستم را می گیری و به سمت درخت توت پیر حرکت می کنیم . زیر درخت
می نشینیم . هر دو گریه می کنیم. بی صدا … خاموش …
سیب را سمت من می گیری دستت را می گیرم و با
دندانهایم تکه ای از سیب را می کنم و می خورم . تکه ای
دیگر را تو می کنی و می خوری … گریه می کنیم و سیب
می خوریم …
من و تو خیس از گریه زیر باران ماند ه ایم ....
ابرها تمام آسمان شهر را پوشانده اند از خانه بیرون زده ام
هنوز باران نباریده . اما بوی باران می آید … خود را برای
دیدار تو آماده کرده ام.
می دانم اگر تو را ببینم ، یاس باران زده ای هستی با دو بافه
موی سیاه خیس ! با صورتی که دو نی نی سیاه در آن
می درخشد با دوگونه خیس … با قطرات نمی که برگردن
آویز سیاه تو نشسته …
یاس عزیز من ! چیزی به دیدار تو نمانده ! تمام وجودم را
برای لحظة دیدار آماده کرده ام باور نمی کنی؟! باور
کنی … تمام وجودم را برای لحظة دیدار آماده کرده ام.
یاسک پر از شعر من، منتظرم باران ببارد ....
*;-)
کامبیز عزیز و ماهور گرامی .شرمنده لطف شما هستم و خجالت زده از اینهمه مهرتان و ... :-)
ارادتم را بپذیرید و امیدوارم همیشه شاد و پیروز باشید...:x
درود بر جناب قهاری...
راستش من جزو اولین کسانی بود که کتابتونو خواندم و بنظرم حقیقتا مملو از انرژی مثبت و افکاری زیبا بود.
اشاره به افکاری که امروزه کمتر مورد توجه قرار میگیرد و عشقی که دیگر جایی در قلبها ندارد با زبانی صمیمی و ملموس از مهمترین ویژگی های نوشته ی شماست.
راستش من با نظر جناب کامبیز شیخی درباره ی شخصیت شما موافقم ، مخصوصا بعد از خواندن کتابتون ...
اینکه شما روی نظر ایشون likeزدید اصلا دلیلی بر خودستایی یا چیز دیگری نیست بلکه فکر میکنم واقعیات را خوب دیده اید!!!!!!!!:;-);-):D:D
موفق وپیروز باشید.....8-):D
دوست عزیز کنجکاو شدم نگاهی به کتاب بیندازم..
ممنون از شما کامبیز عزیز که مورد مهرت قرار گرفتم.این نظر لطف شماست...اما شرمنده شما هستم من حقیقتا اشتباهی دستم به علامت مثبت کامنت شما خورد و واقعا نمیخواستم حرف شما رو تایید کنم که دوست داشتنی هستم :) !!! امان از این گوشیهای تاچ !!! لطفت بی کران گرانقدر...
من داستان رو دوست دارم. کا ملا مطمئن هستم شما نیز خیلی دوست داشتنی هستید. شخصیت سما از لابلای سطور تشعشعش را نشان می دهد
خانم مری گرانمایه. ضمن سپاس از نقدتان باید بگویم که " اصل مرگ موءلف " زبان توضیحم را بسته ! اما همینکه میبینم داستانم گوشه ای از ذهن شما تلطیف کرده بسیار خوشنودم.
شاد باشید و پایدار.
یادداشتهایی برای یاسی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک