رسته‌ها
یادداشتهایی برای یاسی
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 64 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 64 رای
پویا و یاسی دو هم بازی اند که در کودکیهای خود به یکدیگر علاقه ای خاص دارند. این دو در یک رویداد خارج از تصور از یکدیگر جدا می افتند. سالها بعد پویا همه چیز را باز گو میکند.
قالب داستان " رمان-شعر " میباشد با وزنی که بیشتر آن سمت رمان است.
لازم به توضیح است که این رمان تا مرز نشر کاغذی نیز پیش رفت که به دلایلی وسیع و نا گفته از انتشار آن منصرف شدم.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
126
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
mohsen ghahari
mohsen ghahari
1392/02/21

کتاب‌های مرتبط

ماه قلب من
ماه قلب من
5 امتیاز
از 1 رای
سه تفنگدار - جلد ۸
سه تفنگدار - جلد ۸
4.6 امتیاز
از 31 رای
عشق اونیونگ
عشق اونیونگ
4.2 امتیاز
از 6 رای
آنابل
آنابل
4.4 امتیاز
از 24 رای
پرنده پر شکسته
پرنده پر شکسته
4.6 امتیاز
از 7 رای
Under the Greenwood Tree
Under the Greenwood Tree
5 امتیاز
از 4 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی یادداشتهایی برای یاسی

تعداد دیدگاه‌ها:
176
مردانگی ات و زنانگی ات را خرج کسی نکن که قدرش را نمیداند چون،
قدر خودش را هم نمی داند. کسی که ملاک هایش برای
رفاقت و دوستی و سکس و ازدواج تفاوت دارد بدنبال یک نفر نیست.
او یک مکعب روبیک است، حل کردنش حتا اگر لذت بخش ، بی حاصل
است و عمر تلف کردن ...
فقط برای کسی که رفاقت و دوستی و همخوابگی و همراهی و حمایت و عشق و زندگی را یکجا در تو می جوید همه چیز باش
١٠/١/٩٢_١٢:٣١
قلندر
برایم بسیار افتخار آمیز است حس مردی چون قلندر که این کتاب را میپسندد و برایم دنیا دنیا ارزش دارد.
مردی همیشه ایستاده با قلبی از جنس یاس...
دیگر گل هم به زنبور اعتماد نمیکند
پروانه خودرا از پیله آزادنمیکند
دل ها در سینه ها خراب خفته اند
عشق هم دل خراب را آباد نمیکند
هرچند بسوزد مجنون ز آتش فراق
لیلی ملالش نیست و امداد نمیکند
شهد است عشق گل در جام زنبورعسل
لیکن به جز زهر هجران ایجاد نمیکند
اینسان که در دیارمن بی وفایی شهره گشت
حیوان به حیوان چنین بیداد نمیکند
کاخ عشق و اعتماد فرو ریخته است
دیگرکسی کاشانه بر مهربنیاد نمیکند
سنگین شده گوش شیرین از دروغ
دیگردلش یادی از فرهاد نمیکند
٨/١/٩٢
قلندر
این کتاب حس غیرقابل وصف حسرت آرزوها را در گذشته و عطش آنرا در حال و رویای آنرا برای آینده در هر سه مقطع سنی تا حدود زیادی وصف میکند .برای رفقایی که عاشقند :
باید جایی کسی باشد که موهایش
بی قراردست تو
باید دل تنگی باشدحریص
فراخنای لحن لبخندت
باید روزی باشد تار
چشم انتظار تابش
خورشید چشمانت
باید بدانی نجوای نامریی ذهنت
از دلی است مانده بر گل
روی پلی در دوردست
معلق بر برزخ و برهوت
شاید ندانی اما
تورا کسی باشد
خواهان و خواننده
8/1/92--20:45
قلندر
بخنـــــــد عزیزم بخنــــــد!
اگه غصه داری،
اگه دوریم از هم،
اگه نیست تو دلت امیدی به طلوع آفتاب روشن فردا،
اگه فکر میکنی هیچی برات باقی نمونده،
اگه زندگی باهات قهر کرده،
اگه حتی دیدن رقص ستاره ها برات تکراری شده؛
بخند که من هنوز دوستت دارم
فوق العاده زیبا بود. غمگین و زیبا. عالییییییییییییییییییییییییییییه عالی بود.:-)
ماهور گرانقدر
خوشحالم میبینم این رمان - شعر نظر شما را اینقدر به خود جلب کرده.این نشان از احساس پاک و بی آلایش و ذهن زیبای شماست که احساس یگانگی با داستان دارید.
امیدوارم در داستانهای بعدیم که واقعا و کاملا در ژانرهای متفاوت است بتوانم نظر شما را بدانم....
سپاس از مهر پاکتان *
درود خانم هدی.از دقت نظرتان و نگاه روانشناسانه تان درباره قهرمانان داستان لذت بردم.شاید نظر شما یکی از دقیقترین و درست ترین نگاهها بود که درباره رمانم خوانده بودم. و البته میدانید که من مولف حق هیچ توضیحی برای اثرم ندارم. اما تبریکم را برای نگاه بی نهایت دقیقتان پذیرا باشید.همچنین سر خمیده ادبم را نسبت به خودتان.
از لطفتان نیز بسیار سپاسگذارم. امیدوارم در داستانهای بعدیم نیز بتوانم نظر مخاطبانم را چه زن و چه مرد ، دختر و پسر ، برابر تامین کنم.
پاینده باشید و شاد.
با سلام خدمت دوست بزرگوارم جناب قهاری
خوشحالم که تونستم اثر زیبای شما رو بخونم و باید بگم که فوق العاده لطیف و پر احساس بود... :x
اولین نکته مثبت داستانتون قلم شعرگونه و مسجع شما بود که خیلی با فضای احساسی و عاشقانه داستان تناسب داشت .. مطمئنم اگه غیر از این سبک بیان رو به کار میبردید و در قالب یه نثر معمولی عشق پویا و یاسی رو توصیف میکردید هرگز نمیتونست به این خوبی احساسات عاشقانه پویا رو به ما منتقل کنه
نکته دیگه همونطورکه خودتون و بقیه دوستان هم بهش اشاره کردن تصویری که توی داستان از پویا، یاسی، لحظاتی که باهم داشتند و فضاهایی که توش بودند ارائه دادید خیلی ملموس و واقعی به نظر میرسید که این باعث میشد داستان با وجود بی حادثه و روزمره بودن، جذاب به نظر برسه و خواننده رو زده نکنه
معلق بودن پویا بین گذشته و حال و کودکی و بزرگسالی هم حس جالبی ایجاد میکرد اما درکی که من از شخصیت پویا پیدا کردم اینه که پویا کودک نیست بلکه انسان بالغیه که برای محافظت از عشق اسطوره ای و رویایی اش، خودش و یاسی رو در قالب دو کودک تصور میکنه تا از این طریق و به کمک معصومیت و روحیات لطیف و بی غل و غش کودکانه، عشق خودش به یاسی رو به زیباترین و خالصترین شکل ممکن تجربه کنه ...
در واقع این تنها راهیه که پویا میتونه چنین عشق خالصانه و بی غل و غشی رو تجربه کنه... چه بسا رویای هر آدم بالغی در عمق وجودش اینه که چنین عشقی رو تجربه کنه ولی دنیای بالغانه این اجازه رو نمیده چون عشق وقتی بین آدمهای بالغ مطرح میشه تحت تاثیر طرز تفکر بالغانه و قواعد پیچیده حاکم بر زندگی بزرگسالانه اونها قرار میگیره و به هزار رنگ و لعاب آلوده میشه و در نهایت خلوص و شکوهی براش باقی نمیمونه ...
اما ایرادی که راجع به داستان میشه مطرح کرد اینه که داستان در بعضی جاها یه مقدار یکنواخته که میشه گفت به خاطر تکرار و وجود زوائده و همینطور به نظرم یکمی توی بعضی فضاهای احساسی داستان غلو شده که باعث میشه خواننده با اون فضا ارتباط خوبی برقرار نکنه ...
در کل میتونم بگم داستان دوست داشتنی و زیبایی هست ولی با توجه به تم احساسی قوی که داره فکر می کنم در جذب دختر خانمها بیشتر موفق باشه تا آقایون
امیدوارم این راه رو ادامه بدید و به درجات درخور و مطرح برسید که مطمئنا از شما دور نیست براتون آرزوی موفقیت میکنم:-)
“بیادتان بیاورم تا بدانید،که زیباترین منش آدمی محبت اوست،
پس محبت کنید، چه به دوست، چه به دشمن،
که دوست رابزرگ کند و دشمن را دوست!”
( کورش کبیر)
***
یادداشتهایی برای یاسی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک