اصول فلسفه و روش رئالیسم - دوره 5 جلدی
نویسنده:
علامه طباطبایی
امتیاز دهید
مقدمه و پاورقی: استاد شهید مرتضی مطهری
این کتاب مشتمل بر یک دوره مختصر است، که اساسی ترین مسائل فلسفه ی اسلامی را بیان می کند و سعی شده است که حتی الامکان ساده و عمومی باشد تا همه اشخاصی که ذوق فلسفی دارند با داشتن اطلاعات مختصری به فراخور حال خود استفاده کنند و لذا از ذکر دلیل ها و براهین متعدد درهر مورد خودداری شده و برای اثبات هر مدعا ساده ترین راه ها انتخاب شده است. در این کتاب هم مسائلی که در فلسفه قدیم نقش دارد و هم مسائلی که در فلسفه جدید حائز اهمیت است مطرح می شود و چنانکه در جای خود توضیح داده شده در ضمن کتاب به قسمتهایی برخورد می کنیم که در هیچ یک از فلسفه اسلامی و فلسفه اروپایی سابقه ندارد.
کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم مشتمل بر 5 جلد بوده و 14 مقاله دراین مجلدها گنجانده شده است که به شرح زیر می باشند:
مقاله اول: فلسفه چیست؟، مقاله دوم: فلسفه و سفسطه، مقاله سوم: علم و ادراک، مقاله چهارم: علم و معلوم، مقاله پنجم: پیدایش کثرت در علم، مقاله ششم: ادراکات اعتباریه، مقاله هفتم: مباحث وجود، مقاله هشتم: امکان و وجوب، مقاله نهم، علت و معلول، مقاله دهم: امکان و فعلیت حرکت – زمان، مقاله یازدهم: حدوث و قدم – تقدم و تاخر- معیت، مقاله دوازدهم: وحدت و کثرت، مقاله سیزدهم: مهیت جوهر و عرض، مقاله چهاردهم: خدای جهان و جهان.
این کتاب چه از نظر عمق کتاب و چه از نظر قدمت و تاثیر گذاریش در جریان فکری ایران معاصر و چه از نظر دستگاه فلسفی منسجمی که سعی کرده است ارائه بدهد، از اهمیت بسزایی برخوردار است. و به همین خاطر برای شناخت تفکر معاصر و آشنایی با فلسفه ی اسلامی و ایرانی خواندنش به موافق و مخالف توصیه می شود.
بیشتر
این کتاب مشتمل بر یک دوره مختصر است، که اساسی ترین مسائل فلسفه ی اسلامی را بیان می کند و سعی شده است که حتی الامکان ساده و عمومی باشد تا همه اشخاصی که ذوق فلسفی دارند با داشتن اطلاعات مختصری به فراخور حال خود استفاده کنند و لذا از ذکر دلیل ها و براهین متعدد درهر مورد خودداری شده و برای اثبات هر مدعا ساده ترین راه ها انتخاب شده است. در این کتاب هم مسائلی که در فلسفه قدیم نقش دارد و هم مسائلی که در فلسفه جدید حائز اهمیت است مطرح می شود و چنانکه در جای خود توضیح داده شده در ضمن کتاب به قسمتهایی برخورد می کنیم که در هیچ یک از فلسفه اسلامی و فلسفه اروپایی سابقه ندارد.
کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم مشتمل بر 5 جلد بوده و 14 مقاله دراین مجلدها گنجانده شده است که به شرح زیر می باشند:
مقاله اول: فلسفه چیست؟، مقاله دوم: فلسفه و سفسطه، مقاله سوم: علم و ادراک، مقاله چهارم: علم و معلوم، مقاله پنجم: پیدایش کثرت در علم، مقاله ششم: ادراکات اعتباریه، مقاله هفتم: مباحث وجود، مقاله هشتم: امکان و وجوب، مقاله نهم، علت و معلول، مقاله دهم: امکان و فعلیت حرکت – زمان، مقاله یازدهم: حدوث و قدم – تقدم و تاخر- معیت، مقاله دوازدهم: وحدت و کثرت، مقاله سیزدهم: مهیت جوهر و عرض، مقاله چهاردهم: خدای جهان و جهان.
این کتاب چه از نظر عمق کتاب و چه از نظر قدمت و تاثیر گذاریش در جریان فکری ایران معاصر و چه از نظر دستگاه فلسفی منسجمی که سعی کرده است ارائه بدهد، از اهمیت بسزایی برخوردار است. و به همین خاطر برای شناخت تفکر معاصر و آشنایی با فلسفه ی اسلامی و ایرانی خواندنش به موافق و مخالف توصیه می شود.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی اصول فلسفه و روش رئالیسم - دوره 5 جلدی
یاد جمله معروفی از اسپینوزا می افتم که می گفت : فریاد مزن ، با خشم سخن نگو ، بفهم !!!
اما در مورد حرف دیگرتان
البته با کامنت هایی که از شما دیده ام و با توجه به کتاب مورد تنفرتان،که مثنوی و غزلیات شمس را هم شامل می شود...
(به راستی چگونه می شود از کلیت مثنوی متنفر بود؟؟؟؟ شما مثنوی را خوانده اید؟ می دانید در مورد چه نوشته شده است؟ یا فقط از طریق سایت هایی چون ابن عربی! و حضرات مهدی نصیری و حسن میلانی با عرفان و فلسفه آشنا شدید؟) زیاد این حرف از شما بعید نبود.
فلسفه حرام است و موجب ضلالت؟!
در ابتدای رساله های خود می نویسند،در اصول عقاید تقلید جایز نیست!
دوست من شما چگونه به وجود خدا پی بردید؟ چون قرآن گفته؟؟؟! اینکه دوری است باطل،با چه وسیله ای می خواهید بفهمید معرفت شناسی ممکن است؟ چون قرآن و روایات گفته؟ کسی که دین ندارد حرف شما را می پذیرد؟!
آن ابزاری که شما پیش از ورود به دین با آن باید عقایدتان را تحصیل کنید را ما بهش می گوییم «عقل خودبنیاد فارغ از وحی» و به دانشی که به این بحث می پردازد فلسفه می گوییم. که فلسفه همینست،کاوش هستی بوسیله ی عقل خودبنیاد. و نه تنها حرام نیست بلکه لازم است برای تحصیل عقاید !
بگذرم،من دلم خون است از دست این مراجع خوش فهم! که فلسفه را حرام کرده اند،دست روی دلم نگذارید...!
البته انصاف داشته باشم،در کنار بعضی مراجع،افرادی چون آقایان جوادی آملی، حسن زاده ، سعادت مصطفوی ، انصاری شیرازی ، محمد خامنه ای و ... هم موجودند که سعی می کنند از سطحی کردن و تقلیدی کردن دین جلوگیری کنند،و به فلسفه و عرفان مشغولند،خداوند عمرشان را طولانی کند!
دوست گرامی ام امیرحسین
نراندم! همانجا هم نوشته ام،البته «البته من به کسانی از آته ئیست ها و همچنین شکاکان که هنوز «ذهن باز و روشنی» دارند،»
همین جمله نشان می دهد که دو دسته کردم این گروه را،و واقعا هم بعضی هاشون ذهن های قوی و روشنی دارند و تعصب نمی ورزند،
در مورد حق به جانب بودن هم،بله نباید باشد... اگر اینطوری نشان داده ام،باید اصلاح کنم خودم را:-)
ممنون که متذکر شدی.
آرزویم همین است:
به امید آگاهی و آزاد اندیشی و تعصب نورزیدن همه ی ایرانیان:x
دوست گرامی civil84
اولا روز میلاد زهرای مرضیه را تبریک میگویم به شما و دیگر محبان:x
ثانیا کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم در سایت خود مرحوم مطهری:
http://motahari.org/portal/?page_id=14
گذاشته شده،و استفاده اش برای عموم آزاد است،و هیچ محدودیتی هم ذکر نشده! و بنظرم هیچوقت ما نباید کاسه ی داغتر از آش در مورد حق تکثیر شویم،وقتی خود سایت متن اصول فلسفه را گذاشته برای ما نیز هیچ محدودیتی ندارد.
و به همین خاطر است که شما می بینید کتب مطهری در کتابناک آزاد است! به این لینک سر بزنید در کتابناک:
متن لینک
ثالثا در مورد حق تکثیر کلا به یاد داشته باشید،این سایت مسئولانی دارد به نام مسئول حق نشر،که اینها حق نشر رو بررسی می کنند و خودشون اگر صلاح بدونند لینک ها را می بندند،مثل اکثر کتبی که در سایت هست!!
ولی این کتاب به همین دلایلی که گفتم بلامانع است از نظر حق تکثیر.
در ضمن امروز روز شهادت این متفکر شهید است،که بخاطر جهالت و تعصب عده ای ایدئولوژی زده! به قتل رسید،
این روز را هم گرامی میداریم،که به حق نام معلم گرفته است.
پیش از این در تاریخ 13 فروردین ماه هم در مورد یکی از کتابهای علامه جعفری که در توضیحات نوشته بودید:
(( حق تکثیر: موسسه انتشارات آثار علامه جعفری ))
بنده عرض کردم که انتشارات کتاب رو برای فروش گذاشته است نه دانلود
ولی جوابی نه از طرف شما نه از طرف مدیران محترم سایت داده نشد
در مورد کتاب اصول فلسفه هم که حق تکثیر مشخص نگردیده است. (البته حق تکثیر باید به صورت حقیقی نوشته شود نه فقط سیاه کردن صفحه)
:-):-)
این کتاب در آبان ماه 1391 توسط انتشارات صدرا تجدید چاپ شده و در حال حاضر در بازار کتاب موجود است.
منظور بنده این بود که همچین کتابهایی را نباید اسکن نمود و در اینترنت در دسترس همگان قرار داد.
هم بخاطر حقوق ناشر و هم بخاطر بحثهای آن که راجع به فلسفه است و هنوز هم در حوزه های علمیه راجع به تدریس و فراگیری فلسفه بحث و جدل وجود دارد.
بر کتاب تایپی با کیفیت افتضاح و غلط های فراوان و به قول شما فونت رنگین حرجی نیست ولی کتاب اسکن شده ...
:-):-)
:-):-)
البته کاش ها معمولا متحقق نمیشن...
اینها که چشم و گوش رو بستن و فقط آیت الله داوکینز! رو باید بخونن و با خوندن یه کتاب ازش که به صورت کودکانه ای از نظر فلسفی ضعیفه، بهش ایمان می آورند و کتابش میشه توضیح المسائل اینها و دینشون هم میشه آته ئیسم! و خدا و هر چیز درباره فلسفه ی اولی رو که بزرگترین مغزهای عالم از سقراط و افلاطون و ارسطو و فارابی و ابن سینا گرفته،تا دکارت و لایب نیتیس و پاسکال و برگسون به وجودش اعتراف کردند،به راحتی با خواندن چند شبهه،کنار می گذارند....
البته من به کسانی از آته ئیست ها و همچنین شکاکان که هنوز «ذهن باز و روشنی» دارند،و دوست دارند حرفای موافق و مخالف رو بشنوند خوندن این کتاب رو توصیه می کنم،حالا خوندین، شاید! در بعضی جاها نظرتون عوض شد...
همینطور موافقینی که اعتقاداتشون از روی عقل نیست،و هیچ دفاعی هم ازش نمی توانند بکنند و متاسفانه در میان ایرانیان بشدت وجود دارند...
مطمئنا ضرر نمی کنند ! چه موافق چه مخالف.
به امید آگاهی و آزاد اندیشی و تعصب نورزیدن همه ی ایرانیان[/quote]
مسعود گرامی آتهایست داریم تا آتهایست. بعضی از آتهایست ها همانند بسیاری از دیندارها «جزمگرا = دُگم» هستن و زیاد پیرامون مسائل مابعدالطبیعی نمیاندیشند.
برخی هم هستند که جوگیر شدهاند.
درست است.
اما آیا همه اینگونه هستند؟ آیا همهی آتئیستها تنها داوکینز میخوانند؟ آیا پیش از داوکینز آتهایسم نبود؟ آیا برخی از آتئیسم(از عمد این واژه را دوگون مینویسم. چون هر دو گونه درست است)ها نبودند که کتاب داوکینز را ضعیف خواندند؟
اما طرز سخن گفتنت را نمیپذیرم. سقراط و افلاطون و دکارت خدایی را میپرستیدند که با خدای گفتهشده در ادیان بسا تفاوت دارد. البته در این بخش به این بحثها نمیپردازم و علاقهای هم به «دیالکتیک» در این زمینه ندارم. در این باره باید بصورتِ «طوماری» گفتگو کنیم. نه با دو جمله و سه جمله.
ضمنا در کنار افلاطون و سقراط و ... فیلسوفانی هم بودهاند که وجود خدا را نپذیرفتند. از همان دنیای قدیم بگیر تا امروز. اتمیستها اعتقاد زیادی به خدا نداشتند و اگر هم داشتند میگفتند: «خدایان را با ما انسانها کاری نیست»(اگر اشتباه میگویم گوشزد کن).
بسیاری از فیلسوفان میانه بیخدا بودهاند. اما نوشتههای دستهای سوزانیده شده و دستهای هم جرئتِ دم برآوردن نداشتهاند. راسل را که میدانی بخاطر «آگنوستیک» بودن چه بلاهایی بر سرش آوردند.
پس خواهشا همهی آتئیستها را به یک چوب نران!
ضمنا٬ در میان سخنان تو همواره حقبهجانب بودن دیدهمیشود. آیا درصدی (هرچند اندک) این احتمال را میدهی که تو بر حق نباشی و آتئیستها باشند؟
معلوم نیست چرا این متکلم بزرگوار کلام ارانی را بر کتب مرجع و اساسی ترجیح میدهد ؟ به خاطر آشنایی با زبان و ادبیات فارسی!!!! بگذریم.
آنچه که بسیا ناگوار است این است که کسانی که خود را فلاسفه اسلام و حکمت الهی را برترین میدانند به خود زحمت آن را نمیدهند که کتابهای اصلی را مطالعه کنند گرچه با توجه به سنت قدرتمند و در هم تنیده فلسفی غرب به نظر نمیرسد خواندن کتب های مارکس و انگلس هم کارساز باشد چونکه فلسفه در غرب کم و بیش به صورت پیوسته ای امده است و برای درک هگل باید کانت را فهمید تا بتوان درک کرد هگل از چه چیزی انتقاد دارد و برای فهم مارکس باید هگل را تا کوچکترین جزئیات فهمید چون این یک سنت پیوسته دیالکتیکی است . متاسفانه این امر هرگز توسط این دو تن محقق نشد اما این استدلال که 60 سال پیش بود و منابع کم! باز غیر قابل قبول است چون اگر منابع کم بوده است و این کتاب برای همان دوران بوده است دیگر خواندن آن در شرایط فعلی جایگاهی ندارد !!!!! (البته نا آگاهی از سنت فلسفی فلسفه قاره ای حتی در میان فلاسفه ای به اصطلاح بزرگی چون راسل هم دیده می شود!!! دیگر وضع علامه که مشخص است)
دوست گرامی مسعود خان تا به حال به این کامنتت توجه کرده اید که ببینید چندتا مغلطه توش وجود دارد (آیا این حرف من خود نیز مغلطه ای است برای کوبیدن طرف مقابل؟:D)
شما از دانشمندان توقع دارید که فلسفه بگویند یعنی بحث خدا فقط در فلسفه امکان دارد ؟(شما می توانید به بماری صرع نگاه کنید این بیماری در زمان گذشته چون علتش پدیدار نبود آن را یه متافیزیک منتسب می کردند (جن) در حالی که امروزه با شناختن عوامل فیزیکی آن دیگر نیازی به داشتن آن مفهوم متافیزیکی نست! در واقع دانشمندان از منظر مفهوم خدای حفره ها وارد قضیه خدا می شوند)
در پایان باید بگویم این کتاب در راستای سنت متافیزیکی یونانی نوشته شده است .رئالیسم چیزی جز فلسفه مدرسی قرون وسطی نیست و این کتاب کاملا از سایر سنتهای فکری بی بهره است و نمیتوان آن را کتاب جدی حداقل برای نقد ماتریالیسم دیالکتیکی دانست چون هنوز مطهری اصل دیالکتیک را با اصل منطق ارسطویی اصل همانی(عدم تناقض) رد می سازد!!!!
البته کاش ها معمولا متحقق نمیشن...
اینها که چشم و گوش رو بستن و فقط آیت الله داوکینز! رو باید بخونن و با خوندن یه کتاب ازش که به صورت کودکانه ای از نظر فلسفی ضعیفه، بهش ایمان می آورند و کتابش میشه توضیح المسائل اینها و دینشون هم میشه آته ئیسم! و خدا و هر چیز درباره فلسفه ی اولی رو که بزرگترین مغزهای عالم از سقراط و افلاطون و ارسطو و فارابی و ابن سینا گرفته،تا دکارت و لایب نیتیس و پاسکال و برگسون به وجودش اعتراف کردند،به راحتی با خواندن چند شبهه،کنار می گذارند....
البته من به کسانی از آته ئیست ها و همچنین شکاکان که هنوز «ذهن باز و روشنی» دارند،و دوست دارند حرفای موافق و مخالف رو بشنوند خوندن این کتاب رو توصیه می کنم،حالا خوندین، شاید! در بعضی جاها نظرتون عوض شد...
همینطور موافقینی که اعتقاداتشون از روی عقل نیست،و هیچ دفاعی هم ازش نمی توانند بکنند و متاسفانه در میان ایرانیان بشدت وجود دارند...
مطمئنا ضرر نمی کنند ! چه موافق چه مخالف.
به امید آگاهی و آزاد اندیشی و تعصب نورزیدن همه ی ایرانیان:x