دوست عزیز سخنان شما متین و پسندیده است ولی دقت کنید که قدرت در دست توده عوام است
و فعلا سر توده ها را با چنین خرافاتی گرم کرده اند
تو اگر بیایی و نفی کنی ‘ خودت نفی می شوی و هزار و یک انگ هم می خوری
ولی اگر بیایی و نقد کنی و حقیقت را ( هر چند آن حقیقت بی اهمیت و تاریخ گذشته باشد ) برای آنها بازگو کنی
دیگر کسی نمی تواند با دستاویز قرار دادن چنین خرافاتی مردم را تحمیق کند . . .
همه اینها از لوازم گذار است گذار از یک دوره تاریخی
ببین اتفاقات 1400سال گذشته که برای این عرب ها افتاده برای ما بازگو نکنید..ذهن شما رو با این چیزها الوده کردند..
من پیرو هیچ دین..مذهب..و شخص خاصی نیستم..
برده نباش! تا آن حد از جامعه پیروی کن که احساس کنی ضرورت دارد اما همواره ناخدای سرنوشت خویش باش.
---------------------------------------------------------------------
رخداد واقعی فقط برای افراد واقعی رخ میدهد.
تکه کلام گورجیف این بود: (( در جستجوی واقعیت نباش، خودت واقعی شو!))
چرا که واقعی فقط برای افراد واقعی اتفاق میافتد. برای افراد غیر واقعی فقط غیر واقعی رخ میدهد.
--------------------------------------------------
در این دنیا هم اینجا، هم اینک بمان و به راهت ادامه بده و با قهقهه ای برخاسته از عمق وجودت ادامه بده.
راهت را به سوی خدا برقص! راهت را به سوی خدا بخند! راهت را به سوی خدا آواز بخوان!
--------------------------------------------------------------------------
هر فرد یک آزادی است یک آزادی ناشناخته.آزادی ای غیر قابل پیش بینی و غیر قابل انتظار. شخص باید در آگاهی و ادراک زندگی کند.
----------------------------------------------------------------------------------------
علامه مجلسی در بحار الانوار جلد42 صفحه 109 چنین نوشته:
انکار شیخ مفید_که خدایش رحمت کند_ درباره اصل واقعه(ازدواج خلیفه با ام کلثوم) تنها مربوط به آنستکه این حادثه از طریق آنان(اهل سنت) ثابت نمی شود وگرنه، پس از ورود
اخباری که(از طریق امامیه) گذشت انکار این امر، شگفت است! و کلینی به سند خود(سلسله سند را می آورد) از ابوعبدالله صادق_علیه السلام_ گزارش نموده که گفت:
چون عمر وفات یافت، علی(ع) نزد ام کلثوم رفت و او را به خانه خود برد. و همانند این روایت با سند دیگر(سند را ذکر می کند) از ابوعبدالله صادق علیه السلام
نیز گزارش شده است.در کتاب وسائل الشیعه اثر شیخ حر عاملی، ضمن کتاب المیراث از امام باقر علیه السلام نقل کرده است که: ماتت ام کلثوم بنت علی علیه السلام
و ابنها زید بن عمر بن الخطاب فی ساعة واحدة .....(وسائل الشیعه، چاپ سنگی،ج3 ، ص408 ) یعنی: ام کلثوم دختر علی علیه السلام و پسرش زید فرزند
عمر بن خطاب در یک زمان(مقارن با یکدیگر) مُردند.....
فروع کافی ج 6/115 : معاویه ابن عمار از امام صادق میپرسد : زنی که شوهرش مرده باید در خانه عده بنشیند یا هر جایی خواست برود؟ فرمود : بلکه هر جایی که
خواست . . . علی (ع) هنگامی که عمر وفات کرد ، ام کلثوم را با خود به خانهاش برد !:D
در جلد 6 فروع کافی بخش 23 (ازدواج ام کلثوم) آمده است:
1- زراره گوید:از امام صادق(علیه السلام) درباره ازدواج ام کلثوم پرسیدم.فرمود:آن ناموسی بود که از ما غصب شد.
2- هشام بن سالم گوید:امام صادق(علیه السلام) فرمود:وقتی عمر،ام کلثوم را از امیرالمومنین علی(علیه اسلام) خواستگاری کرد،ایشان فرمودند:واقعیت آن است که او خردسال است.
عمر،عباس را ملاقات کرد و گفت:من چگونه هستم؟آی ایرادی دارم؟
عباس گفت:مگر چه شده؟
عمر گفت:از پسر برادرت ام کلثوم را خواستگاری کردم،ولی او مرا نپذیرفت.به خدا سوگند مطمئن باش که چاه زمزم را پر می کنم،هیچ کرامتی را برای شما باقی نمی گذارم و همه را از ین می برم و شاهدانی می آورم که به دروغ بگویند:علی دزدی کرده است و دست راستش را قطع می کنم.
عباس نزد آن حضرت رفت وجریان را بازگو کرد و درخواست نمود که کار را به او بسپارد و آن حضرت نیز چنین کرد.
خیلی خلاصه:ازدواج ام کلثوم با عمر
4نظریه وجود داره:
1-بزرگان شیعه مانند شیخ مفید:دروغ محض است وتهمت میباشد
2-جمعی از بزرگان اهل سنت مانند سبط بن جوزی:عمر به زور وتهدید چنین کاری نموده است
3-نقل ضعیف در غیر کتب معتبر اهل سنت:تایید ماجرا در حالیکه عمر75ساله و سن ام کلثوم8سال بوده است
4-جمعی از محققین (قابل قبول):منظور از ام کلثوم دختر ابوبکر ودختر خوانده حضرت علی(ع) است
***
اسماء همسر ابوبکر بوده که از او دو فرزند به نام های محمد بن ابوبکر وام کلثوم داشته است بعد ها پس از مرگ ابوبکر اسماء با حضرت علی (ع) ازدواج کرد
[quote='siawash110']شیعه در معنای واقعی کلمه چیزی جدای از همان اسلام نیست . . .
و یک نوع فهم عمیق از پیامی که پیامبر اسلام آورد . . . .
عدالت و مبارزه با ظلم و ستم و آزادیخواهی ( و مبارزه با نژادپرستی خلفای بنی امیه )
تمام دعوای شیعیان اولیه نیز بر سر همین اصول بوده
ولی پس از دو سه قرن ماهیت دعواها بچه گانه شد !
و پس از ظهور صفویه بچه گانه تر
و پس از . . . . . . . .[/quote]
البته بهتر است که همه این موارد رو در یک کلمه خلاصه کنیم: قدرت
تمام این بحث و جدل ها و درگیری ها همیشه و همیشه بر سر قدرت بوده و بس...
بعد از مرگ پیامبر بر سر جانشینی و به قدرت رسیدن این دعواها شروع شد و تا به امروز ادامه دارد...
اما اینکه در زمان صفویه شدت گرفت فقط و فقط به دلیل جنایت های بی شمار سلطان حسین در حق اهل سنت و بهتر بگوییم مردم بی گناه ایران بود که باعث ایجاد نفرت بسیار و تفرقه های ادامه دار شد.و همچنین خرافاتی که توسط یک عده ملای بعضا لبنانی و یکی مثل همین جناب مجلسی وارد حدیث و فرقه شیعه شد.خرافاتی که عقل و شعور انسانها را نادیده گرفته و باعث بی احترامی به نوع بشر هستند و متاسفانه شیعیان با چشمان بسته و گوشهای کرهمه را باور می کنند.اما مطالعه تاریخ راستین و کمی اندیشه ناب باعث زدودن خرافه های بی مقدار و مخرب از چهره واقعی دین خواند شد.
مشکل ما همین است
نداشتن اندیشه
شیعه در معنای واقعی کلمه چیزی جدای از همان اسلام نیست . . .
و یک نوع فهم عمیق از پیامی که پیامبر اسلام آورد . . . .
عدالت و مبارزه با ظلم و ستم و آزادیخواهی ( و مبارزه با نژادپرستی خلفای بنی امیه )
تمام دعوای شیعیان اولیه نیز بر سر همین اصول بوده
ولی پس از دو سه قرن ماهیت دعواها بچه گانه شد !
و پس از ظهور صفویه بچه گانه تر
و پس از . . . . . . . .
جناب civil 84 جنابعالی فرمودین شیعه از زمان پیامبر وجود داشت؟؟؟؟؟!!!!!!!!
لطف کنید و نخست در مورد مطلبی مطالعه و تحقیق کنید و بعد نظریه صادر نمایید.جه کسی گفته که شیعه از زمان پیامبر وجود داشته؟؟؟(!)(!)(!)
پیامبر فقط اسلام را معرفی و ترویج نمودند و دعوت به وحدت و برادری بین مسلمانان می نمودند.و تا زمانی که ایشون زنده بودند هیچ فرقه ای در اسلام به وجود نیامد و اسلام واحد حاکم بود.و این قضیه شیعه و سنی بعد از مرگ پیامبر و نیز بعد از مرگ عمر به وجود آمد...
"شیعه" در زبان عربی یعنی "پیرو"، به پیروان علی می گفتند شیعه علی و به پیروان عثمان می گفتند شیعه عثمان و بعد در مراحل مختلفی که اگر تمایل داشتید برایتان خواهم گفت پیروان سه خلیفه اول را اهل سنت خواندند.و شیعه و سنی شکل گرفتند.
مجلسی در مراه العقول که بزرگترین شرح کافی است بیش از 9000 روایت کافی را دارای سند ضعیف می داند
جناب فخر الطریحی و شیخ یوسف بحرانی ،پس از اینکه مجموع روایات کافی را 16199 حدیث شمردند از این تعداد 5072 صحیح و 144 حدیث حسن و 1118 حدیث موثق و 302
حدیث قوی و 9485 حدیث ضعیف ،دانستند
جامع المقال ص193 و لولوه البحرین ص 394 و 395
...............
[edit=wizared]1392/02/23[/edit]
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ازدواج ام کلثوم با عمر
و فعلا سر توده ها را با چنین خرافاتی گرم کرده اند
تو اگر بیایی و نفی کنی ‘ خودت نفی می شوی و هزار و یک انگ هم می خوری
ولی اگر بیایی و نقد کنی و حقیقت را ( هر چند آن حقیقت بی اهمیت و تاریخ گذشته باشد ) برای آنها بازگو کنی
دیگر کسی نمی تواند با دستاویز قرار دادن چنین خرافاتی مردم را تحمیق کند . . .
همه اینها از لوازم گذار است گذار از یک دوره تاریخی
من پیرو هیچ دین..مذهب..و شخص خاصی نیستم..
برده نباش! تا آن حد از جامعه پیروی کن که احساس کنی ضرورت دارد اما همواره ناخدای سرنوشت خویش باش.
---------------------------------------------------------------------
رخداد واقعی فقط برای افراد واقعی رخ میدهد.
تکه کلام گورجیف این بود: (( در جستجوی واقعیت نباش، خودت واقعی شو!))
چرا که واقعی فقط برای افراد واقعی اتفاق میافتد. برای افراد غیر واقعی فقط غیر واقعی رخ میدهد.
--------------------------------------------------
در این دنیا هم اینجا، هم اینک بمان و به راهت ادامه بده و با قهقهه ای برخاسته از عمق وجودت ادامه بده.
راهت را به سوی خدا برقص! راهت را به سوی خدا بخند! راهت را به سوی خدا آواز بخوان!
--------------------------------------------------------------------------
هر فرد یک آزادی است یک آزادی ناشناخته.آزادی ای غیر قابل پیش بینی و غیر قابل انتظار. شخص باید در آگاهی و ادراک زندگی کند.
----------------------------------------------------------------------------------------
انکار شیخ مفید_که خدایش رحمت کند_ درباره اصل واقعه(ازدواج خلیفه با ام کلثوم) تنها مربوط به آنستکه این حادثه از طریق آنان(اهل سنت) ثابت نمی شود وگرنه، پس از ورود
اخباری که(از طریق امامیه) گذشت انکار این امر، شگفت است! و کلینی به سند خود(سلسله سند را می آورد) از ابوعبدالله صادق_علیه السلام_ گزارش نموده که گفت:
چون عمر وفات یافت، علی(ع) نزد ام کلثوم رفت و او را به خانه خود برد. و همانند این روایت با سند دیگر(سند را ذکر می کند) از ابوعبدالله صادق علیه السلام
نیز گزارش شده است.در کتاب وسائل الشیعه اثر شیخ حر عاملی، ضمن کتاب المیراث از امام باقر علیه السلام نقل کرده است که: ماتت ام کلثوم بنت علی علیه السلام
و ابنها زید بن عمر بن الخطاب فی ساعة واحدة .....(وسائل الشیعه، چاپ سنگی،ج3 ، ص408 ) یعنی: ام کلثوم دختر علی علیه السلام و پسرش زید فرزند
عمر بن خطاب در یک زمان(مقارن با یکدیگر) مُردند.....
فروع کافی ج 6/115 : معاویه ابن عمار از امام صادق میپرسد : زنی که شوهرش مرده باید در خانه عده بنشیند یا هر جایی خواست برود؟ فرمود : بلکه هر جایی که
خواست . . . علی (ع) هنگامی که عمر وفات کرد ، ام کلثوم را با خود به خانهاش برد !:D
در جلد 6 فروع کافی بخش 23 (ازدواج ام کلثوم) آمده است:
1- زراره گوید:از امام صادق(علیه السلام) درباره ازدواج ام کلثوم پرسیدم.فرمود:آن ناموسی بود که از ما غصب شد.
2- هشام بن سالم گوید:امام صادق(علیه السلام) فرمود:وقتی عمر،ام کلثوم را از امیرالمومنین علی(علیه اسلام) خواستگاری کرد،ایشان فرمودند:واقعیت آن است که او خردسال است.
عمر،عباس را ملاقات کرد و گفت:من چگونه هستم؟آی ایرادی دارم؟
عباس گفت:مگر چه شده؟
عمر گفت:از پسر برادرت ام کلثوم را خواستگاری کردم،ولی او مرا نپذیرفت.به خدا سوگند مطمئن باش که چاه زمزم را پر می کنم،هیچ کرامتی را برای شما باقی نمی گذارم و همه را از ین می برم و شاهدانی می آورم که به دروغ بگویند:علی دزدی کرده است و دست راستش را قطع می کنم.
عباس نزد آن حضرت رفت وجریان را بازگو کرد و درخواست نمود که کار را به او بسپارد و آن حضرت نیز چنین کرد.
4نظریه وجود داره:
1-بزرگان شیعه مانند شیخ مفید:دروغ محض است وتهمت میباشد
2-جمعی از بزرگان اهل سنت مانند سبط بن جوزی:عمر به زور وتهدید چنین کاری نموده است
3-نقل ضعیف در غیر کتب معتبر اهل سنت:تایید ماجرا در حالیکه عمر75ساله و سن ام کلثوم8سال بوده است
4-جمعی از محققین (قابل قبول):منظور از ام کلثوم دختر ابوبکر ودختر خوانده حضرت علی(ع) است
***
اسماء همسر ابوبکر بوده که از او دو فرزند به نام های محمد بن ابوبکر وام کلثوم داشته است بعد ها پس از مرگ ابوبکر اسماء با حضرت علی (ع) ازدواج کرد
و یک نوع فهم عمیق از پیامی که پیامبر اسلام آورد . . . .
عدالت و مبارزه با ظلم و ستم و آزادیخواهی ( و مبارزه با نژادپرستی خلفای بنی امیه )
تمام دعوای شیعیان اولیه نیز بر سر همین اصول بوده
ولی پس از دو سه قرن ماهیت دعواها بچه گانه شد !
و پس از ظهور صفویه بچه گانه تر
و پس از . . . . . . . .[/quote]
البته بهتر است که همه این موارد رو در یک کلمه خلاصه کنیم: قدرت
تمام این بحث و جدل ها و درگیری ها همیشه و همیشه بر سر قدرت بوده و بس...
بعد از مرگ پیامبر بر سر جانشینی و به قدرت رسیدن این دعواها شروع شد و تا به امروز ادامه دارد...
اما اینکه در زمان صفویه شدت گرفت فقط و فقط به دلیل جنایت های بی شمار سلطان حسین در حق اهل سنت و بهتر بگوییم مردم بی گناه ایران بود که باعث ایجاد نفرت بسیار و تفرقه های ادامه دار شد.و همچنین خرافاتی که توسط یک عده ملای بعضا لبنانی و یکی مثل همین جناب مجلسی وارد حدیث و فرقه شیعه شد.خرافاتی که عقل و شعور انسانها را نادیده گرفته و باعث بی احترامی به نوع بشر هستند و متاسفانه شیعیان با چشمان بسته و گوشهای کرهمه را باور می کنند.اما مطالعه تاریخ راستین و کمی اندیشه ناب باعث زدودن خرافه های بی مقدار و مخرب از چهره واقعی دین خواند شد.
مشکل ما همین است
نداشتن اندیشه
و یک نوع فهم عمیق از پیامی که پیامبر اسلام آورد . . . .
عدالت و مبارزه با ظلم و ستم و آزادیخواهی ( و مبارزه با نژادپرستی خلفای بنی امیه )
تمام دعوای شیعیان اولیه نیز بر سر همین اصول بوده
ولی پس از دو سه قرن ماهیت دعواها بچه گانه شد !
و پس از ظهور صفویه بچه گانه تر
و پس از . . . . . . . .
لطف کنید و نخست در مورد مطلبی مطالعه و تحقیق کنید و بعد نظریه صادر نمایید.جه کسی گفته که شیعه از زمان پیامبر وجود داشته؟؟؟(!)(!)(!)
پیامبر فقط اسلام را معرفی و ترویج نمودند و دعوت به وحدت و برادری بین مسلمانان می نمودند.و تا زمانی که ایشون زنده بودند هیچ فرقه ای در اسلام به وجود نیامد و اسلام واحد حاکم بود.و این قضیه شیعه و سنی بعد از مرگ پیامبر و نیز بعد از مرگ عمر به وجود آمد...
"شیعه" در زبان عربی یعنی "پیرو"، به پیروان علی می گفتند شیعه علی و به پیروان عثمان می گفتند شیعه عثمان و بعد در مراحل مختلفی که اگر تمایل داشتید برایتان خواهم گفت پیروان سه خلیفه اول را اهل سنت خواندند.و شیعه و سنی شکل گرفتند.
جناب فخر الطریحی و شیخ یوسف بحرانی ،پس از اینکه مجموع روایات کافی را 16199 حدیث شمردند از این تعداد 5072 صحیح و 144 حدیث حسن و 1118 حدیث موثق و 302
حدیث قوی و 9485 حدیث ضعیف ،دانستند
جامع المقال ص193 و لولوه البحرین ص 394 و 395
...............
[edit=wizared]1392/02/23[/edit]