دکتر بکتاش
نویسنده:
علی محمد افغانی
امتیاز دهید
«دکتر بکتاش» نام رمانی از علیمحمد افغانی است که چاپ هفتم آن از سوی انتشارات نگاه شده است. افغانی این کتاب را در دهه 1360 نوشته است. این کتاب نخستین بار در سال 1364 از سوی انتشارات نگاه در قفسه کتابفروشیها جای گرفت. این رمان به 10 فصل تقسیمبندی شده است.
بخشی از این کتاب :
«از شک تا یقین، راه درازی است که اگر علاقه یا انگیزه خاصی دستاندر کار نباشد، هر تازه آمده ناتوانی قادر به طی آن نیست. دکتر دیرباورانه ،ولی با خوش قلبی در چهره گوینده این کلمات، آقای ناصرزاده، خیره مانده بود. افکار ابرگونه مبهمی در پس پرده مغزش میگذشت. آن قدرها دور نبود که مرد در گفتههای خود راست میگفت. منتها کمی غلومیکرد. در دنیا آدمهای خوشنیت و به اصطلاح با صفایی که برای دوستان و همکاران و بطور کلی اطرافیان خود همیشه منشا خیر و برکت بودهاند، کم پیدا نمیشود. اینقدر که بد روی زمین هست، در هر زمان، دو اینقدر خوب پیدا میشود. خوبی و خیر یک دشمن دارد و آن بدی است. ولی بدی دو دشمن دارد: خوبی و خود بدی...»
بیشتر
بخشی از این کتاب :
«از شک تا یقین، راه درازی است که اگر علاقه یا انگیزه خاصی دستاندر کار نباشد، هر تازه آمده ناتوانی قادر به طی آن نیست. دکتر دیرباورانه ،ولی با خوش قلبی در چهره گوینده این کلمات، آقای ناصرزاده، خیره مانده بود. افکار ابرگونه مبهمی در پس پرده مغزش میگذشت. آن قدرها دور نبود که مرد در گفتههای خود راست میگفت. منتها کمی غلومیکرد. در دنیا آدمهای خوشنیت و به اصطلاح با صفایی که برای دوستان و همکاران و بطور کلی اطرافیان خود همیشه منشا خیر و برکت بودهاند، کم پیدا نمیشود. اینقدر که بد روی زمین هست، در هر زمان، دو اینقدر خوب پیدا میشود. خوبی و خیر یک دشمن دارد و آن بدی است. ولی بدی دو دشمن دارد: خوبی و خود بدی...»
تگ:
دکتر بکتاش
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دکتر بکتاش
با تشکر HeadBook گرامی
علی محمد افغانی با رمان "شوهر آهو خانم " که اولین نوشته اش نیز بود شناسانده و معروف شد.:x
متنی از داستان دکتر بکتاش:
مهناز، در زندگی گذشتهاش، هنگامی که کاشان بود، شکست بزرگتری را تجربه کرده بود که بر روح جوان و سادهاش اثری بس ناگوار گذشته بود. شاید اگر آن شکست و تجربه ناهنجار نبود که زهر تلخ بدبینی و اندیشههای عقیم را در کامش ریخته بود، همان بار نخست در رشته دلخواهش موفق میشد و حالا برای خودش سر کلاس دانشگاه نشسته بود. یک ازدواج حساب نشده و ناموفق، با پسر عموئی که همسال خودش بود و از کودکی با هم توی یک خانه بزرگ شده بودند این ازدواج، بیشتر بر پایه مصلحت دو خانواده بود تا عشقی شورانگیز که در مورد آنان هرگز نمیتوانست معنا داشته باشد............
این رمان به چاپ هفتم نیز رسیده است.8-)8-)